رصد خبر | قهرمانی والیبال ایران در آسیا محور مشترک روزنامههای حامی دولت در شماره امروز ۵ مهر بود.روزنامههای منتقد دولت تحولات مرتبط با انتخابات را در قالب محورهای عدم استقبال از رقابت، نقش کمرنگ احزاب در نشاط سیاسی، سناریو های انتخابات و خالص سازی با پول بررسی کردهاند.
سخنان رییسی درباره مساله قفقاز و رییس بانک مرکزی در مخالفت با بنگاه داری بانک ها و تمجید از سخنان همسر رییسی در نیویورک از دیگر محورهای برجسته در روزنامههای حامی دولت است.
دیگر محورهای مورد توجه روزنامههای منتقد دولت اخراج اساتید دانشگاه، نقد سخنان رییسی درباره کاهش هزینه ساخت مسکن، نقد شیوه برگزاری کنکور و مذاکرات برای احیای برجام بود.
بانک های شبه دولتی با اسم خصوصی
بانکها سالهاست با بنگاهداری کام مردم را تلخ کردهاند و هر روز که میگذرد به جای اصلاح رویهها به انباشت سرمایه خود میاندیشند. معالأسف در کنار بانکهای دولتی که ظاهراً فقط عنوان «دولتی» را یدک میکشند، بانکهای شبهدولتی نیز با اسم بیمسمای «خصوصی» شکل گرفتهاند و با سرمایههای مردم در حال خوشگذرانی و خندیدن به یک ملت هستند. با اندکی کنکاش میشود به خطوربط بانکهایی که عنوان «خصوصی» بودن را یدک میکشند پی برد که به نهادهای دولتی و افراد دولتی میرسند و بعضاً ره صد ساله را یکشبه میروند و حال برای راه عادی مردم سنگاندازی میکنند، البته آنقدر قدرتمند هم شدهاند که دیوارنگاره پایین میکشند و به مردم متقاضی وامهای چندرغاز، با عناوین مهمل «ریسک اعتباری» جسارت میکنند.
جوان
ورزشگاه آزادی آینه فساد حاکم بر فوتبال
در اینکه عدم رسیدگی به ورزشگاه آزادی آینه تمامنمای فساد حاکم بر فوتبال کشور است هیچ شکی نیست، اما سؤال اینجاست که وقتی به قول معروف دزد حاضر است و بز حاضر، چرا کسی هیچ برخوردی نمیکند؟!
در ماجرای سفر النصر عربستان و ستارههایش به ایران آبروی ورزشگاهها رفت، اما گویا برای کسی اهمیت ندارد و مراجع ذیصلاح هم نمیخواهند برخورد مناسبی با خاطیان این ماجرا داشته باشند، در غیر این صورت مهدی تاج بعد از این افتضاح تاریخی دوباره طلبکارانه زمین و زمان و همه چیز و همه کس را به بازی نمیگرفت و ادعاهای بیخود سرهم نمیکرد.
ورزشگاه آزادی به عنوان یک سرمایه ملی باید مورد مراقبت و توجه قرار میگرفت که متأسفانه نگرفت! در مقابل حالا هر روز عدهای جمع میشوند و میروند سرکشی که ببینند حاصل سوءمدیریت حاکم بر ورزش کشور و فوتبال به کجا کشیده شده است. یک روز کیومرث هاشمی با اعوان و انصارش، روز دیگر مهدی تاج و اطرافیانش و یک روز هم رئیس سازمان لیگ و دوروبریهایش و این داستان هر روز ادامه دارد، اما هیچ یک از این بازدیدهای بینتیجه سودی در پی نداشته است. چمن ورزشگاه آزادی همچنان خراب و دستنخورده باقی مانده و قرار است آزادی با همین چمن هفته آینده میزبان الهلال عربستان باشد.
یک خیانت آشکار صورت گرفته، درست مانند جریان ویلموتسگیت، مثل عدم پرداخت طلب کالدرون و سپس تسویه آن از صندوق وامهای کمبهره! ورزشگاه آزادی و مشخصاً زمین چمن آن (که فعلاً جلوی چشم است، والا تمام ورزشگاه در حال ویران شدن است) سرمایه ملی کشور است که زیر دست مدیران نالایق در حال نابودی است و اصلاً برای کسی مهم نیست که حداقل تشری به مسببان این همه ویرانی و آبروریزی بزند!
جوان
کنار گذاشتن شعار بی مصداق “می توانیم”
یکی از وعدههای پرسروصدای دولت، ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال بود؛ وعدهای که نهتنها محقق نشده است، بلکه هیچگاه هم محقق نخواهد شد، از ابتدا نادرست و غیرعملی بودن آن روشن بود، ولی چون اصرار دارند آن را انجام دهند، برای این منظور اکنون پس از گذشت دو سال و اندی از حضور در دولت میکوشند تا کاری کنند که منابع مالی آن را تامین نمایند. حالا هم این کار را از طریق روشهایی میخواهند انجام دهند که حوزههای دیگری را درگیر میکند. اول، از طریق منابع بانکی. دوم، از طریق قیمتگذاری بر مصالح ساختمانی اصلی چون سیمان و فولاد. یا حتی خارج کردن این شرکتها از بورس کالا. روشن است که چنین اقداماتی به تحقق وعده ساخت مسکن منجر نمیشود، فقط ممکن است بر آمار کم موجود اندکی بیفزاید، ولی از یک سو، موجب تورم شدید از طریق تولید نقدینگی به وسیله بانکها میشود. دوم اینکه رانت سرسامآوری را در فولاد و سیمان ایجاد میکند که فساد و تباهی بزرگی را در پی میآورد. سوم اینکه، نظام بانکی و این نوع کارخانجات را زمینگیر میکند و موجب کاهش تولید و بهرهوری آنها میشود. این سیاستی است که پیشتر نیز انجام شده و شکست خورده است. رشد نقدینگی و تورم حاصل از مسکن مهر که در اوج پولداری دولت احمدینژاد انجام شد، ضربه سختی برای اقتصاد کشور بود، حالا که از آن درآمدهای بادآورده هم خبری نیست، کیفیت ساخت چنین واحدهای ساختمانی نیز به دلیل کاهش استانداردهای آنها نامطلوب خواهد شد. تجربه زلزله کرمانشاه را فراموش نکنید. در حقیقت بهجای آنکه یک شهر آباد شود، دهها و صدها محل دیگر ویران خواهد شد تا یک جا آباد شود؛ آن هم نه آبادی واقعی که آبادی ظاهری و صوری.
بهترین راه برای دولت، پسگرفتن رسمی وعده دادهشده است. این شعار بیمصداق «میتوانیم» را باید کنار گذاشت. «میتوانیم» در ذیل امکانات متعارف معنیدار است، اولین شرط آن وجود عقلانیت و محاسبات اقتصادی است
هم میهن
شروع خالص سازی در دانشگاهها با رییسی
سال تحصیلی جدید دانشگاهی ایران در شرایطی آغاز شد که شماری از استادان برجسته دانشگاهی در کشورمان فرصت حضور در دانشگاهها را از دست دادهاند. چهرههایی چون شریفی زارچی، آذین موحد، مسعود اولیاء، امیر مازیار، صالحی امیری، حسین علایی و … بخشی از نامهایی هستند که به دلیل اجرای رویکرد خالصسازی در دانشگاهها از ورود آنها به دانشگاه جلوگیری شده است. در شرایطی که مسوولان دولت سیزدهم به جای واژه اخراج ترجیح میدهند از عباراتی چون قطع همکاری و پایان ارتباط استفاده کنند، اما محسن برهانی از مصوبهای می گوید که نشان میدهد، بهانه اخراج اساتید منتقد مستند به مصوبهای است که یک ماه پس از تشکیل دولت سیزدهم از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب و ابلاغ شده است. در این ابلاغیه که به امضای ابراهیم رییسی خطاب به هیات عالی جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها، وزارت علوم و وزارت بهداشت ابلاغ شده شرایط قطع همکاری با استادان دانشگاه قید شده است. برهانی در گفتوگو با «اعتماد» به نکات محدودیتزایی اشاره میکند که باعث شده استادان به دلیل نگرانی از وضعیت شغلی خود نتوانند به امور جاری جامعه واکنش نشان داده و موضوعات را تحلیل کنند. برهانی با دستهبندی استادان دانشگاهی ایران به استادان مدعو، پیمانی و رسمی از عدم دعوت استادان مدعو اما منتقد، پایان دادن به قرارداد استادان پیمانی و عدم قطعی ساختن روند فعالیتهای استادان رسمی- آزمایشی اشاره میکند. شاکلهای که سایه نگرانی را بر سر نهاد دانش در ایران مستدام داشته و استادان را به دلیل نگرانی از دست دادن شغلشان وادار به سکوت ساخته است. برهانی با تاکید بر اینکه روند خالصسازی در دانشگاهها هیچ ارتباطی با رخدادهای پس از فوت مهسا امینی ندارد به ابلاغیهای اشاره میکند که روند خالصسازی در دانشگاهها بر اساس آن آغاز شده است.
اعتماد
میشود دستور رییسی را اجرا کرد؟
مرغ دولتهای ایران یک پا دارد. روسای دولتهای ایران پس از پایان جنگ و عادی شدن وضعیت کشور هرگز حاضر نشدهاند قبول کنند باید در میدان اقتصاد نیز از شرایط جنگی دور شوند. مزه قدرت برتر بودن و فرمانروایی بر خانوادهها و بنگاهها زیر زبان دولت مانده و آنها کم یا زیاد اقتصاد را میدان جنگ فرض کردهاند و از بالا و بدون دیدن واقعیتها پشتسر هم دستور صادر میکنند. لذا دولت سیزدهم از این منظر در صدر دولتهای پس از جنگ است و رکورد دخالت در هر فعالیت اقتصادی را شکسته و حتی دولت احمدینژاد را هم پشتسر گذاشته است. همین دیروز بود که رییس دولت سیزدهم دستور کاهش قیمت فولاد و سیمان برای کاهش قیمت مسکن را داد. این دستور یا از سوی نهادهای مسوول نادیده گرفته میشود که به بیاعتباری بیشتر نفر اول اجرایی کشور منجر میشود یا اینکه سازمانهای دولتی با زور یا در بهترین حالت دادن وعده یارانه به این صنایع، قیمت را میشکنند که باید منتظر سقوط صنعت فولاد و سیمان به ویژه قیمت سهام شرکتهای حاضر در بورس باشیم. از طرف دیگر قیمت مسکن فقط به این دو کالا وابسته نیست و قیمت زمین نیز باید در یک زمان به همراه قیمت دیگر مصالح ساختمانی تغییر یابد. مگر میشود چنین دستوری را اجرا کرد؟
جهان صنعت
کارگزاران علیه اتحاد ملت
شاید بتوان اسم دیدار یاران مرحوم هاشمی رفسنجانی با حسن روحانی را خط شکنی گذاشت؛ اما خیلی دور از انتظار هم نبود. کارگزارانیها هر چند ابراز میکنند که از حسن روحانی و دولتش دلگیر هستند؛ اما دولت اعتدال هم کم در اختیار آنها نبود؛ از معاون اولی رئیسجمهور گرفته تا مناصب مهم و کلیدی در وزارتخانهها بهویژه وزارتخانههای اقتصادی از جمله بانک مرکزی که در اختیار عضو شورای مرکزی آنان؛ یعنی عبدالناصر همتی بود. کارگزاران تلاش دارد در شرایطی که به تعبیر خودشان سیاستورزی و کنشگری سخت شده، حرکتی نو صورت دهد. دیدار این حزب با حسن روحانی ازاینحیث صورت گرفته و قطعا آخرین دیدار نخواهد بود و بر حسب اخباری که به «صبح نو» رسیده است، آنها بنا دارند با شخصیتهایی همچون علیاکبر ناطق نوری و سید محمد خاتمی نیز دیدار کنند.
به نظر میرسد کارگزاران سازندگی درصدد احیای نقش خود در انتخابات ۹۲ است؛ همانگونه که آنها توانستند رهبران جریان اصلاحات و طیف تندرو آن را مجاب کنند که عارف را کنار گذاشته و از حسن روحانی حمایت کنند، اکنون نیز بنا دارند با کنشگری جدید طیف رادیکال جبهه اصلاحات را به حاشیه برانند. همچنان که دیدار اخیرشان با حسن روحانی نمادی از تقابل این حزب با هیات رییسه جبهه اصلاحات و حزب اتحاد ملت، ارزیابی می شود.
صیح نو