رصد خبر | روزنامههای اصلی حامی دولت در شماره امروز چهارشنبه ۱۴تیر علاوه برناآرامیهای فرانسه و مقایسه آن با نا آرامیهای پاییز گذشته در ایران ، پیوستن ایران به سازمان شانگهای و سخنرانی رییسی در نشست مجازی آن را برجسته کردند.
روزنامه اصلی جریان منتقد دولت به پیوستن ایران به سازمان شانگهای توجه نداشتهاند و دغدغه مشترک آنها انتخابات مجلس آینده و شرایط اصلاحطلبان بوده که در قالبهای مختلف خبری بررسی و تحلیل شده است.
نقد رویکرد دلارزدایی از اقتصاد ایران ، تبعات قیمتگذاری دستوری و جریان رسانهای دولت علیه انتخابات اتاق ایران از دیگر موضوعهای مورد توجه رسانههای منتقد دولت است.
برگزاری انتخابات با الگوی مجلس اول
انتخابات در ایران بهویژه در دو وجه اول و سوم به مرور زمان دچار تنگنا شده و به نسبت همین تنگناها نیز ریزش مشارکت داشته است و دو انتخابات گذشته ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ بهخوبی نشان داد که این ریزش جدی است. عوارض آن نیز در مقبولیت و اعتبار حکومتها و نهادهای برآمده نیز روشن است، قدرت و اقتدار کلی حکومتها نیز تابع چند عامل از جمله حمایت مردمی از خلال مشارکت انتخاباتی است. بنابراین، وظیفه حکومت است که برای تقویت بنیانهای قدرت خود، انتخابات را چنان برگزار کند که در نظر مردم کالایی ضروری باشد و برای به دست آوردن آن ساعتها در صف بایستند. همچنان که در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۶ چنین کردند. کسی برای پفک نمکی در صف نمیایستد، ولی مردم برای کالاهای ضروری در صف میایستند. کیفیت انتخابات را باید چنان بالا برد که به یکی از ضروریترین کالاهای شهروندان تبدیل شود و برای شرکت در آن و به دست آوردن نتیجه آن از مدتها پیش از روز رایگیری، خود را آماده کنند و با شور و شوق وارد میدان شوند. انتخاباتی که با تهدید بخواهد مشارکت جلب کند، انتخابات نیست فقط کافی است که مردم نسبت به آن خوشبین باشند. پس کافی است، اولاً: همه گرایشهای موجود در جامعه، نامزدهایی را داشته باشند که بتوانند به آنان رای دهند (مثل مجلس اول). ثانیاً: اجرای آن بهطور نسبی دقیق و قانونی باشد (مثل بیشتر موارد) و ثالثاً، نهاد برآمده از انتخابات واجد قدرت و اختیارات کافی باشد (مثل مجلس اول). اگر چنین شد مشارکت بالای ۷۵ درصدی را میتوان تضمین کرد، نیازی نیست به ۵۰ درصد و ۶۰ درصد فکر کنید.
هم میهن
نیم قرن قیمتگذاری دستوری
قیمتگذاری دستوری گرداب هائل است، هنگامی که درون آن بیفتیم با هر دست و پا زدنی، بیشتر سقوط کرده و فرو میرویم. این اتفاق از سال ۱۳۵۴ تاکنون یعنی حدود نیم قرن در ایران همزاد با تورم وجود دارد. به نظر من بدترین بخش آن نه قیمتگذاری در کالا و خدمات است که البته این هم خیلی مهم است، بلکه قیمتگذاری در فرهنگ، سیاست و مدیریت است که موجب شده افراد و خدمات کمارزش قیمتگذاریهای بالایی شوند و برعکس. بنیان قیمتگذاری بر حذف تعادل از جامعه و حذف رقابت است و این هزینه بسیار سنگینی برای توسعه و رفاه کشور داشته است. به لحاظ اقتصادی قیمتگذاری در پول (سود پول)، ارز و حاملهای انرژی اقتصاد کشور را زمینگیر کرده است و کل توان حکومت و دولت را از میان برده، به ویژه دولتی که مدیرانش نیز محصول نوعی دیگر از این قیمتگذاری از خلال نظارت استصوابی هستند.
عباس عبدی- اعتماد
افسانه دلار زدایی از اقتصاد ایران
با توجه به اینکه ایران در شرایط مناسب برای تجارت با کشورهای گروه بریکس قرار نداشته و امکان رقابت با روسیه برای توزیع تخفیفات نفتی و یافتن مشتری را ندارد، حتی همین اندازه از وابستگی به هر ارز غیرتجاری دیگر، میتواند تبعات سهمگینی برای اقتصاد بیمار کشور به بار بیاورد. البته این ادعا برای اجرای طرحواره یادشده (حذف دلار از تجارت خارجی و پساندازها و مبادلات ایران) از دهه شصت خورشیدی مطرح بوده و همواره -ولو در حد شعار- روی میز سیاستمداران مستقر در پاستور قرار میگرفت، با این حال در نهایت این افراد پس از مواجهه با زمین سفت واقعیت، از پیشبرد این ایده منصرف میشدند.اکنون به نظر میرسد نه تغییر پایه سبد ذخایر ارزی کشور از دلار به یوآن در دستور کار است (چین ریسک بانکی این قضیه را نمیپذیرد و به نفت ایران نیاز ندارد) و نه تجارت خارجی کشورمان به علت تحریمهای بانکی و بیمهای خارجی، امکان این کار را در خود دارد. با این حال مشخص نیست چرا کسانی در پی اجرای این طرح هستند و برای اجرای این ایده، چه برنامه اجرایی مشخصی دارند، اما مشخص است که این طرح از جانب هرکسی که مطرح شود، صرف نظر از تمام ریسکهایی که میتواند به ارمغان بیاورد، امکانپذیری اجرایی ندارد. در تجارت زیرزمینیشده با ایران، مساله نه وابستگی به دلار، بلکه انسداد امکان تبادلات بانکی و بیمهای برای کشور است. وگرنه که چرخه دلار (U-turn) بیش از چهار دهه است که برای ایران مسدود شده و ایران همواره و در تمامی این سالها با هزینه اضافی مبادله و تراکنش مواجه بوده است.
جهان صنعت
جریان رسانهای دولت علیه انتخابات اتاق ایران
ماجراسازی انتخابات اتاق ایران ادامه دارد و برخی جریانهای رسانهای نزدیک به دولت تلاش میکنند نتیجه انتخابات پارلمان بخش خصوصی را ابطال کنند. این جریانسازی رسانهها در شرایطی ادامه دارد که دستگاههای متولی نسبت به مسئله سکوت کردهاند و دولت که پیش از این مدعی شده بود دخالتی در انتخابات پارلمان بخش خصوصی نداشته و ندارد، به صورت رسمی موضعی در این زمینه نداشته است.
شرق
چرا مردم باید رای بدهند؟
مردم برای رأی خود و مشارکتشان بهشدت محاسبهگرانه عمل میکنند و برای برای خود ارزش قائلاند. یعنی جامعه انتظار دارد در برابر رأیی که میدهد، شرایط کشور در همه ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، اجتماعی و… بهبود پیدا کند. وقتی در بخشهایی شرایط بهبود پیدا نمیکند، طبیعتا انگیزهای هم برای دادن رأی از سوی مردم وجود ندارد؛ چون مردم محاسبه میکنند وقتی چه رأی بدهند و چه رأی ندهند شرایط همین است و نهتنها تغییری مثبت ایجاد نمیشود بلکه شرایط بدتر هم میشود، این سؤال منطقی را از خود میپرسند که پس چرا باید رأی بدهند؟
محمد مهاجری- شرق
مقایسه تلفات در شورشهای فرانسه و ایران
گرچه در شورش جلیقهزردهای فرانسه ۲۲ نفر کشته شدند، اما در حوادث اخیر گزارشی در اینباره وجود ندارد. برخی معتقدند نبود یا کمبود تلفات انسانی در فرانسه به آموزشدیدگی پلیس مرتبط است. آنان حرفهای عمل میکنند که دستگیری و مجروحیت زیاد، اما کشته نیست. نمیخواهیم بگوییم پلیس ما حرفه ایتر از پلیس فرانسه است و شاید هم نباشد، اما حوادث ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ نشان میدهد که تلفات انسانی در ایران از عامل مهمی نشئت میگیرد و اینجاست که نبود اپوزیسیون در فرانسه و وجود و یارگیری آن در ایران رخنمایی میکند. اپوزیسیون وابسته به گروههای برانداز در ایران اندک است، اما کافی است یک یا دونفر آموزش دیده و برنامهریز وارد تجمعی شوند و از جهت نوع شعار و مسیر حرکت، جمعیت را منحرف سازند. انحراف در مسیر، پدیدهای عجیب در ایران است که راز تلفات انسانی در آن نهفته است. هدایت جوانان به سمت مراکز نظامی-انتظامی عامل اصلی تلفات انسانی در ایران است. در سال ۱۳۸۸ بیش از ۲۵ نفر در مقابل بسیج محمدعلی جناح و مسجد لولاگر کشته شدند که دنبال دستیابی به سلاح بودند. در ۹۶ عمده افراد در جلوی کلانتری کشته شدند. در سال ۱۳۹۸ به ۱۰۵ کلانتری و بسیج و سپاه حمله شد و در سال ۱۴۰۱ به جز شهرهای شمال غرب که بعضاً درگیری مسلحانه بود، باز عمده افراد در مقابل سپاه (مازندران) یا کلانتری (زاهدان) کشته شدند؛ بنابراین متغیری که اغتشاشات در ایران و فرانسه را متمایز میسازد، جهتدهی اپوزیسیون و هجوم به محل نگهداری سلاح است که موجب تلفات است.
جوان
جهش تورم و ارز ناشی از آشوبها بود
متاسفانه در ارزیابی جهش تورم از اوایل مهر ۱۴۰۱، نسبت به نقش « آشوب ترکیبی»، غفلت یا تغافل صورت میگیرد. جریان غربگرایی که بعدها برای جهش تورم اشک تمساح ریخت، همان جریان بانی آشوبها در پاییز و بهمن و اسفند سال گذشته بود. در واقع هم کشته بود و هم تعزیه میداشت! ماموریت این جریان در ابتدای سال گذشته بر اساس شگرد راه بینداز و جا بینداز، « تورم سهرقمی» بود اما چون موفق نشد، فاز اغتشاشات را کلید زد تا روند بهبود شاخصهای اقتصادی را منفی کند. جهش قیمت ارز و التهابات ناشی از آن، یکی از عوارض تشدید جنگ ترکیبی دشمن در پاییز سال گذشته بود.
کیهان
اعتراضات در فرانسه تمام نمیشود
سرنوشت شورشهای فرانسه به کجا ختم خواهد شد؟ از آنجایی که هیچ عامل یا کشور خارجی بر آتش این آشوبها نمیدمد، از آنجایی که کشورهای غربی، رسانهها، صاحبان شبکههای مجازی و….همه برای مهار شورشیان به میدان آمدهاند، از آنجایی که فرانسه «مدعیان اصلاحطلب» و «سلبریتیهای دمدستی» و «استادنماهای بی سواد» ندارد یا کم دارد و دهها دلیل دیگر، بعید نیست این آشوبها دوام زیادی نداشته باشد و چه بسا همین روزها سرکوب و خاموش شود. البته این به معنای تمام شدن نیست. چون این آشوبها مصنوعی نیست، به قول «دومینیک ولتون»، جامعهشناس مشهور فرانسوی «مدتها دولت فرانسه را درگیر نگه خواهد داشت.» چرا که بخشی از شورشیان فرانسه حاشیهنشینهایی هستند که عمیقا به نظام سیاسی حاکم بیاعتمادند و «احساس میکنند که به آنها هیچ توجهی نمیشود.»
کیهان