رصد خبر | انتخابات محور مشترک دو طیف از روزنامههای منتقد و حامی دولت در شماره امروز ۱۹ مرداد است.
روزنامههای حامی دولت استقبال گسترده داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس و هیاهوی اصلاح طلبان علیه انتخابات را برجسته کرده و آن را بررسی و تحلیل کردهاند.
روزنامههای منتقد دولت تلاش جریان افراطی برای حذف بخش دیگری از اصولگرایان با کلید واژه خالص سازی ، محدودیت بیشتر انتخاباتی با قانون جدید انتخابات و سایه انتخابات مجلس بر انتخابات مجلس خبرگان را تحلیل و تبیین کردهاند.
آرایش حزبی و گروهی در انتخابات مجلس دوازدهم چه شکل و شمایلی دارد و کدامین احزاب، جبههها، طیفها و جناحها تا به امروز در انتخابات اعلام حضور کرده و برای این آوردگاه مهم برنامهریزی کردهاند؟ پس از رخدادهای اعتراضی تابستان و پاییز ۱۴۰۱ و شکلگیری انتقادات و تجمعات فراوان، بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی تصور میکردند، اصلاحاتی در روند کلی تصمیمسازیها و سیاستگذاریها به نفع مطالبات مردم شکل بگیرد. اما هر اندازه که بیشتر از حوادث اعتراضی سال ۱۴۰۱ فاصله گرفته شد، نه تنها گشایشی در روند کلی سیاستگذاریها مشاهده نشد، بلکه تصویب قانون جدید انتخابات، افزایش فیلترینگ، قانون حجاب و عفاف، گسترش فقر و… نشان داد که سیستم به جای بسط رویکردهایش به قبض هرچه بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میاندیشد.
اعتماد
نبرد طیف قالیباف و حداد با راست رادیکال
جریان خالصسازی از سوی راست رادیکال مدیریت میشود و به نظر میرسد بعد از حذف علی لاریجانی و نیروهای پیرامونی او، حالا به سراغ طیف تحت رهبری قالیباف و حدادعادل آمده است. این درحالی است که در انتخابات سال۱۳۹۸ شورای ائتلاف (حدادعادل و قالیباف) با جریان پایداری (صادق محصولی) ائتلاف کردند و جامعه روحانیت مبارز و طیف سنتی جریان راست را که سالها زعامت اصولگرایان را برعهده داشت، از دایره بیرون گذاشتند. در آن انتخابات کار به جایی رسید که غلامرضا مصباحیمقدم، چهره شاخص و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز را در لیست قرار ندادند.
حالا جریان خالصسازی به طیف بعدی جریان راست یعنی شورای ائتلاف (به رهبری قالیباف و حدادعادل) رسیده و به همین جهت، آنها نگران هستند که راست رادیکال بدون توجه به شعارهای وحدت، آنان را به حاشیه براند و اینبار پایداری با جریانهای حامی دولت، لیستی مشترک شکل دهند. لذا این طیف از جریان راست به تکاپو افتاده تا با معرفی شاخصهایی مانع از حذف خود توسط جبهه پایداری و راست رادیکال شود..
جدال طیف تحت هدایت قالیباف و حدادعادل با راست رادیکال تازه آغاز شده و بهزودی شاهد فصل رویارویی آنها خواهیم بود. بدینترتیب، بار دیگر بخشی از اصولگرایان که پیشتر از حذف جریانهای دیگر اصلاحطلب و میانهرو خوشحال بودند، حالا ناگزیر است رودرروی جریان رادیکال و خالصساز قرار بگیرد. آیا این طیف، موفق خواهد شد همچون سال۱۳۹۰ که محمود احمدینژاد و حامیان دولت وقت را مهار کردند، اینبار هم رادیکالهای راست را مهار کنند؟
هم میهن
راهبرد منفی جریان اصلاحات به انتخابات
راهبرد عمده جریان اصلاحات، ناامیدسازی مردم نسبت به صندوق رای است. هرچند خودشان برای کارزار انتخاباتی آماده میشوند. برنامه تبلیغاتی اصلاحات برای کنار زدن حریف با پیگیری خط رسانهای جریان اصلاحات از ماههای گذشته تاکنون به نظر میآید برنامه تبلیغاتی آنها برای رای آوردن و تخریب جریان مخالف خود (که از نظر آنها اولی متوقف بر دومی است!) متمرکز بر گفتمانسازی دو مقوله باشد. اولی همان کلیدواژه «حاکمیت یکدست» است که با القای وجود آن سعی دارند همه مشکلات را به آن نسبت دهند و راه برونرفت از این مشکل فرضی را حضور خودشان در صحنه قدرت نشان دهند و دومی القای «ناکارآمدی مجلس و دولت فعلی» است که به طور گسترده با سانسور موفقیتها، پررنگ کردن نقاط ضعف، ضریب دادن به حاشیهها و حتی نوشتن دستاوردها به نام دولت قبلی دنبال میشود. مدعیان اصلاحات همچنین تلاش زیادی دارند تا مردم را دارای زاویه با نظام نشان دهند و در این راه عموما به آمار مشارکت مردم در دو انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ استناد میکنند. حال آنکه عدم اقبال بخشی از بدنه مردم نسبت به مشارکت سیاسی، ناشی از عملکرد فاجعهبار دولت روحانی و مجلس اصلاحطلب دهم بود. چه آنکه بیشترین مشارکت در انتخابات (سال ۸۸) مربوط به زمانی بود که مردم تجربه چهار سال دولتی خدمتگزار را داشتند و پایینترین مشارکت نیز مربوط به تجربه هشت سال دولتی منفعل و غربگرا بوده است.
اگر مدعیان اصلاحات قصد دارند پیرامون انتخابات و صندوق رای اظهارنظر کنند، بایستی در این رابطه احتیاط زیادی داشته باشند. زیرا صندوق رای آدابی دارد که متاسفانه اغلب این طیف به آن پایبند نبودهاند. مدعیان اصلاحات بسیار از ضرورت انتخابات پرشور و مشارکت حداکثری مردم و تاثیر آن بر اقتدار کشور سخن میرانند، اما چه کسی است که فراموش کرده باشد آنها پس از پرشورترین انتخابات پس از انقلاب با بیشترین درصد مشارکت، حاضر به پذیرفتن نتیجه آن نشدند و با بیاعتیار دانستن صندوق و اردوکشی خیابانی، دستاورد عظیم مشارکت را تضعیف و به کام ملت تلخ کردند. آنها همچنین از لزوم پاسخگویی به ملت میگویند، اما در سال ۹۲ وقتی با اختلافی اندک پیروز شدند، به طعنه و سرکوب مخالفین پرداختند و پس از آنکه هشت سال ناکارآمدی را به مردم تحمیل کردند، نهتنها حاضر به عذرخواهی از ملت نشدند، بلکه برخی از آنها در کمال وقاحت از عملکرد دولت سابق دفاع میکنند!
کیهان
جوابیههای طولانی دستگاههای دولتی به رسانهها
یکی از اقدامات دولت سیزدهم جوابیه صادر کردنهای پیاپی و تفصیلی است که نهتنها برای مخاطب قانع کننده نیست، بلکه مشکل را بیشتر میکند. رسانهها از جوابیه استقبال میکنند ولی دستگاههای دولتی باید بدانند که بسیاری از انتقادها جواب ندارند و پذیرفتن و خود را اصلاح کردن، راه درست برخورد با آنهاست. متاسفانه دستگاههای دولتی در دولت سیزدهم آنچنان به جوابیه دادن معتاد شدهاند که تعدادی از روزنامهها عنوان «دولت جوابیه» را برای این دولت برگزیدهاند و میگویند و مینویسند: دولت سیزدهم، دولت جوابیه است.
مهمتر اینکه بعضی از جوابیهها دارای دو ویژگی غیرمتعارف هستند. یکی اینکه فرافکنی میکنند و همه چیز را به گردن دولت قبلی میاندازند و دیگر اینکه در نگارش جوابیه، نزاکت را رعایت نمیکنند.
اگر نارسائیها را به گردن دولت یا دولتهای قبل انداختن مقبول باشد، زمان مشخص و معقولی دارد که مثلاً حداکثر یکسال است ولی بعد از دو سال آنهم در دولتی که کاملاً یکدست است و تمام اهرمها را در اختیار دارد، حنای این فرافکنیها رنگی نخواهد داشت. رعایت آداب جوابیه نویسی هم نشانه مبادی آداب بودن متولیان امور است که متاسفانه در مواردی رعایت نمیشود و خوانندگان روزنامهها را به تعجب وامیدارد. این موارد، به اطلاع آقای رئیسی رسانده شده ولی هنوز اقدامی در جهت معاف کردن عاملان این ارتکابیهها از مسئولیت صورت نگرفته است.
جمهوری اسلامی
تکذیب ثبتنام احمدینژاد
احمد علیرضابیگی نماینده مجلس و از افراد نزدیک به رئیس جمهور پیشین خبر ثبتنام احمدینژاد در مرحله پیشثبتنام انتخابات مجلس را تکذیب کرد و گفت: شاید فرد ثبت نام کننده یکی از بستگان آقای احمدی نژاد باشد و تشابه اسمی باشد. وی در پاسخ به این سوال که «آیا از عزم احمدی نژاد برای ثبت نام در انتخابات مجلس خبر دارد یا خیر؟ » گفت چنین اتفاقی اصلا امکان ندارد.
آرمان ملی
برادر! حذف چهرهها راه چاره نیست
مشخص است همانطور که صداوسیماییها در بها دادن به چهرههای مشهور میتوانند اشتباه و زیادهروی کنند، در برخوردهای حذفی و سختگیرانه هم میتوانند همینطور باشند. بخشی از نابسامانیهای وضعی که در حال حاضر به آن مبتلا هستیم، حاصل انباشت چنین روشها و برخوردهایی طی چندین و چند سال است. مدیران صداوسیما در برخورد با چهرههای معروف، چه چهرههایی که اصطلاحا سلبریتی هستند و چه چهرههای اصیلتر و فنیتر، به قول معروف یک بار از سوراخ سوزن رد میشوند و بار دیگر از در دروازه تو نمیآیند. مدیر رسانه باید ایده و افق داشته باشد و برای تحقق آنها جرات به خرج دهد. مدیر باید ببیند که آن چهره مشهور در پازل ایدهای که برای سازمان صداوسیما تعریف شده میگنجد یا نه، نه اینکه حس کند با آوردن و بردن او در همین لحظه و همین ایام، چه جوی ایجاد میکند و چه روابطی را رعایت کرده است. مدیر باید یک سیستم کشف، تربیت و مطرحسازی ستارهها را داشته باشد تا در مقابل زیادهخواهی افرادی که خودشان را خودساخته میدانند، سپر نیندازد و بیدفاع نماند.
فرهیختگان