رصد خبر | مطبوعات همسو با دولت در شماره امروز ۶ شهریور پرتاب ماهواره به فضا را برجسته کردند. درحالی که روزنامه های منتقد دولت در صفحه یک توجهی به این خبر نداشتند.
روزنامههای منتقد دولت طیف متنوعی از موضوعات شامل انتخابات با محورهای سراب وحدت اصولگرایان و تاثیر منفی نظارت استصوابی بر حق انتخاب مردم، جنگ ۸ ساله با محوریت نادیدهها و نقش شوروی در آن و تعطیلی کافههای اطراف دانشگاه تهران را مورد توجه قرار دادند.
از دیگر موضوعات مورد توجه روزنامههای حامی دولت، پروژه افغانهراسی دشمنان و سرعت در طرح مسکنسازی دولت بود.
آزادی فلسطین با خالص سازی
به بنسلمان گفتهاند که شرط پادشاهیاش سازش علنی با نتانیاهو و نجات اوست و بنسلمان در یک معادله چندمجهولی گرفتار است؛ برای پادشاهی مجبور به علنی کردن ماهیت حامی اسرائیل است و این رسوایی بنیانهای پادشاهیاش را سست و صلح با یمن را غیرممکن و آغازی برای شورشهای درونی سعودی و مردم منطقه میکند و مهمتر از همه که از آن رنج میبرند اینکه پرچم مقاومت واقعی برای آزادی فلسطین و قدس، در دست جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و مقاومت قرار میگیرد، این یعنی کمربندهای نقابدار حامی اسرائیل، با چهره اسرائیلی ظاهر میشوند و فضای جهاد از نگاه مردم منطقه یکدست میشود. اگرچه امروز مقاومت در بهترین شرایط اقتدار و بازدارندگی خود بهسر میبرد، ولی خالصشدن جبهه آزادی فلسطین، نیازمند همین پالایشهاست و قدسیت قدس نمیتواند با دستهای ناپاک به آزادی برسد.
جوان
توجه به زیر ساختها بجای شعار درمانی
مهمترین مشکلات و موانع ساختاری و اجرایی که ریسک سرمایهگذاری داخلی را بالا برده میتوان در فاکتورهای متعددی دید. قوانین و مقررات اقتصادی کشور نسبت به شرایط جهانی آنقدر زیاد است که با شرایط جهانی متناسب نیست. شرایط خروج سرمایه از کشور فراهم است و تورم داخلی نسبت به خارجی بسیار بالاست. شاخصی که در جای خود به افزایش نرخ ارز در ایران میانجامد. رانتجویی و عدم وجود شرایط رقابتی در عرضه سرمایهگذاری زیاد است و شاخصهای اقتصاد کلان به ویژه تورم و نرخ ارز نیز شرایط بیثباتی را سپری میکنند. ضمن اینکه به دلیل تحریمها، ارتباط با کشورهای دیگر برای ورود دانش فنی و ماشینآلات جدید با سختی فراوانی انجام میشود. بنابراین، شاید بهتر باشد به جای نگاه شعاردرمانی، قدری هم به وضعیت فعلی فرسودگی زیرساختهای کشور توجه شود که گرچه در رده «اقتصاد کلان» قرار میگیرد اما در بلندمدت تاثیر شدیدی بر اقتصاد معیشتی مردم خواهد گذاشت..
اعتماد
استصواب عامل دوری مردم از حقوق خود
حضور مردم یکی از معادلاتی است که میتواند سرنوشت آوردگاههای سیاسی پیش رو را به کل دچار تغییر سازد. حضوری که پس از انتخابات سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ با ابهاماتی همراه شد تا سیر تحولات سیاسی در ایران هم دچار تغییر شود. علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب، دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات و وزیر تعاون دولت خاتمی در گفتوگو با «اعتماد» استصواب را باعث دوری مردم از حقوق قانونی خود میداند. صوفی با یادآوری این نکته که بدون مشارکت مردم نهادهای انتخاباتی رسمیت پیدا نمیکند، مهمترین دستور کار نظام حکمرانی را در شرایط فعلی افزایش مشارکت در انتخابات میداند. این فعال سیاسی معتقد است برخی دستاوردهای جامعه مدنی و مردم ایران از دل رخدادهای اخیر بازگشتناپذیر بوده و سیستم چارهای جز پذیرش آنها ندارد. صوفی تغییر در افق پیش رو را ناگزیر دانسته و نظامهای مانا را ناگزیر از تحقق آن بر اساس مطالبات مردم میداند.
اعتماد
طرح غیبسازی ایران
معلوم نیست این برداشت اشتباه که ایران قدرت منطقهای بوده و هست و نیز هیچ مسالهای در منطقه حل نمیشود مگر اینکه ایران در حل مسائل مشارکت داشته باشد، چگونه ملکه ذهن سیاستمداران ایرانی شده است. این باور چنان ژرف و گسترده است که چشمها را از بینایی کامل دور کرده و حس بویایی سیاستمداران را از کار انداخته است که بوهای مشمئزکننده در منطقه را حس نمیکنند. یکی از بدمزهترین خوراکهایی که برای ایران آماده شد و شوربختانه حس چشایی سیاستمداران آن مزه بد را نشناختند، به گوشه راندن ایران در اقدامهای منطقهای و در عرصههای گوناگون است. خطر اینجاست که با همه روشنی و شفافیتی که این بازیهای کریدورسازی و هابسازی برای انرژی در منطقه ایجاد کرده و در حال انجام است، مدیران ایرانی انگارنهانگار که این رخدادها در میانمدت کشور را غیب خواهد کرد و منافع ایران در ترانزیت و در انتقال تکنولوژی و نیز در بهرهبرداری از مزیتهای طبیعی به هیچ گرفته خواهد شد.
دور زدن ایران در هر بخش از فعالیتها از سوی قدرتهای غربی و نیز همسایهها در دستور کار است و اگر با همین فرمان پیش برویم غیب شدن و انزوای اقتصادی ایران یک واقعیت مهم خواهد بود. لذا با تجدیدنظر بنیادین به مقولههای سرنوشتساز مثل سیاست خارجی باید راه را برای غیب کردن ایران بست.
جهان صنعت
مدل”بحران انحرافی” برای اداره امور
یکی از الگوهای تحلیلی رایج که شاید نزدیک به نظریه توطئه باشد، این است که برای برجسته نشدن و نپرداختن مردم و جامعه به مطالبات اصلی، برخی موضوعات فرعی را پیش میآورند تا ذهن مردم از آن مسائل محوری منحرف شود. بهویژه هنگامی که هیچ دلیل عقلایی و منطقی برای ایجاد این موضوعات حاشیهای وجود ندارد.
شاید به ذهن کسی خطور نمیکرد که اگر دولت نواصولگرایان حاکم شود، دغدغه مدیریت دانشگاه مادر کشور، قلعوقمع کسبوکارهای قانونی مردم در کافههای اطراف دانشگاه شود.
این کار طبعاً منطقی نیست، فقط در ذیل ایجاد یک «بحران انحرافی» قابل فهم است. به عبارت دیگر، برای پوشاندن مشکلات واقعیتر، به ایجاد مشکلات حاشیهای اقدام میکنند. ولی این مشکلات نیز عوارض خود را دارد و موجب کینه و نفرت و دشمنی میشود. این کارها راهحل مناسبی برای پوشاندن ضعفها و کاستیهای مدیران کنونی نیست. اگر نمیتوانید رضایت مردم و دانشجویان را جلب کنید، حداقل با این اقدامات نارضایتی آنان را تعمیق نکنید، باید فکری اساسی کنید. این سیاستها محصول نگاه منفی و نفرتآمیز به مردم و نیازها و مطالبات آنان است. با چنین نگاهی نمیتوان کشور را اداره کرد.
هم میهن
تعلل در مجمع تشخیص مصلحت
«باید از اینگونه معاملات (معامله با اسناد عادی) سلب اعتبار شود و اگر هم از دیدگاه شورای نگهبان به مصوبه مجلس ایرادی هست، مصلحت قطعی کشور و نظام، تصویب نهایی این قانون است»؛ این نظر صریح و حکم رهبر معظم انقلاب بود که گمان میرفت گرهگشای مصوبه مورد اختلاف شورای نگهبان و مجلس باشد. مصوبهای که گرچه شورای نگهبان آن را واجد ایراد شرعی دانسته بود اما با اصرار مجلس بر جلوگیری از انجام معاملات مفسدهزا و زمینهساز وقوع جرم به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شد و انتظار میرفت نهادی که از بدو تشکیل و در ادوار مختلف فعالیت حلال چنین مسائل اختلافی بود یکبار دیگر ایفای نقش کند. اما بر خلاف انتظار ۳ سال پس از ارسال مصوبه به مجمع و بهرغم تأکید رهبر انقلاب که نزدیک به ۳ ماه پیش در دیدار قضات و اعضای شورای عالی قضایی مطرح شد، مصوبه مذکور همچنان در وضعیت تعلیق قرار دارد.
ایران
انتخابات با ۳ جریان اصولگرا
تحرکات انتخاباتی جناح رقیب یعنی اصلاحطلبان باعث میشود که بگوییم آن رقابت سنتی و جذاب ایجاد نخواهد شد چون در این فاصله تا انتخابات سرنخی نمیبینیم که بگوییم جبهه اصلاحات میخواهد لیست جداگانه بدهد و به تنهایی در مقابل اصولگراها ایستادگی کند. آنها در حال رایزنی برای ائتلافهای احتمالی با معتدلها هستند.
بهصورت عمده باید بگوییم که اردوگاه اصولگرایی دوشاخه شده است. در یک سمت اصولگراهای تندرو وسمت دیگر اصولگرایان سنتی هستند .در مقابل اینها باید به سه طیف «علی لاریجانی»، «محمدرضا باهنر» و «محمدباقر قالیباف» اشاره کنیم که آنها را میانهروهای اردوگاه میدانیم. در این جناح میتوانیم پیشبینی کنیم که به احتمال زیاد بین این سه جریان، بهخصوص لاریجانی و قالیباف در برابر جبهه پایداری ائتلافی شکل خواهند گرفت.
احمد بخشایش- آرمان امروز