رصد خبر | پیشثبتنام اصلاحطلبان در انتخابات موضوع چالشی روزنامههای حامی و منتقد دولت در شماره امروز ۲۳ مرداد است. روزنامههای حامی دولت ثبتنام گسترده اصلاحطلبان با کلید واژه “هجوم” را برجسته کردهاند.
روزنامههای منتقد دولت با استناد به تکذیب شخصیتهای اصلاحطلب، نیامدن افراد شاخص این جریان را تیتر کردهاند و ادعای مشارکت این جریان در انتخابات را نوعی “عملیات روانی علیه اصلاحات” تعبیر کرده اند.
دیروز خبرگزاری فارس در گزارشی اختصاصی از ثبتنام افرادی چون علی ربیعی، الیاس حضرتی، حسین مرعشی، محسن هاشمی، مجید انصاری، آذری جهرمی، طیبنیا، پروانه مافی، زهرا ساعی، محمدعلی وکیلی، طیبه سیاوشی، سهیلا جلودارزاده و… در انتخابات خبر داد.اما دقایقی پس از انتشار، این خبر تکذیب شد.
ریشه این نوع فضاسازیها در اردوگاه اصولگرایی از کجا ناشی میشود و چرا ارگان رسمی جناح اصولگرا اینگونه بیپروا اقدام به انتشار اخباری بدون پشتوانه و کذب میکند؟ عملیات روانی، راهبردی است که اصولگرایان طی دورههای اخیر حساب جدی روی آن باز کردهاند. پس از شکست جدی محافظهکاران دست راستی در انتخابات سال ۷۶، اصولگرایان تلاشهای دامنهداری را صرف شکلدهی به رسانههایی کردند تا در بزنگاهها بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. راهاندازی بسیاری از خبرگزاریهای اصولگرا از منابع بیتالمال طی سالهای پایانی دهه ۷۰ و آغاز دهه ۸۰ در راستای این رویکرد تازه قابل تحلیل است. تا قبل از راهاندازی این رسانهها، اصولگرایان عملیات روانی خود را انحصارا از طریق صدا و سیما ساماندهی میکردند. ماجرای کارناوال عصر عاشورا در روزهای منتهی به دوم خرداد ۷۶، مهمترین تصویری است که از راهبرد عملیات روانی محافظهکاران در اذهان عمومی ایرانیان و فعالان سیاسی به جای مانده است. اما شکست سنگین این طیف در دوم خرداد ۷۶، ضرورت استفاده از جریان رسانهای فراگیر را برای اصولگرایان یادآور ساخت. پس از کارناوال عصر عاشورا، اصولگرایان پرده بعدی عملیات روانی علیه اصلاحطلبان را سال۷۹ در ماجرای کنفرانس برلین استارت زدند. پخش تصاویر عریان اپوزیسیون ایرانی از اخبار صدا و سیما و تقطیع برخی تصاویر چهرههای اصلاحطلب، هرچند در آن زمان، باعث بهت و حیرت بسیاری شد اما با گذشت زمان مشخص شد این رویکردی برآمده از راهبرد خاص اصولگرایان برای حذف رقیب به هر قیمتی است. استفاده از عملیات روانی برای رادیکالهای راست در تمام برهههای انتخاباتی بعدی هم تکرار شد؛ اعلام پیروزی زودهنگام محمود احمدینژاد توسط روزنامه کیهان در انتخابات ۸۴، پخش خبرهای کذب در خصوص خانواده میرحسین موسوی در سال۸۸، فضاسازی پیرامون ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی در انتخابات ۹۲، خبرسازیهای جعلی در خصوص حسن روحانی در انتخابات ۹۶ و… از دیگر تجربههایی بود که از رویکرد عملیات روانی اصولگرایان ثبت شده است. در کنار راهبرد عملیات روانی، اصولگرایان همواره از تیغه تیز رد صلاحیتها هم برای پیروزی در انتخابات بهره میبردند. اینبار هم با نزدیک شدن به انتخابات سال۹۲، ساختارهای رسانهای اصولگرا، دست به کار شدهاند تا با استفاده از اخبار کذب و دروغ در خصوص چهرههای اصلاحطلب به زعم خود فضای انتخابات را به نفع خود ساماندهی کنند! اما باید دید، آیا اینبار هم افکار عمومی ایرانیان تحتتاثیر این بازیها و این نوع عملیاتهای رسانهای قرار میگیرند یا خواستار توجه به مطالبات بحق خود هستند. مطالباتی که اصولگرایان نشان دادهاند، تلاشی برای تحقق آنها نخواهند کرد؛ چرا که آنها بیشتر به دنبال رضایت طرفداران خود هستند تا مطالبات مردم.
اعتماد
بیاطلاعی وزیر کار
اظهارات تاملبرانگیز وزیر کار طی روزهای اخیر، تعجب کارشناسان را برانگیخته است. «چانهزنی با کارفرما برای افزایش حقوق»؛ این جدیدترین راهحل وزیر کار برای ترمیم حقوق کارگران است! صولت مرتضوی در آخرین اظهاراتش، با تاکید بر اینکه برنامهای برای ترمیم مزد در شورایعالی کار ندارد، گفته: «ما حداقل حقوق کارگران را در شورایعالی کار تعیین کردیم؛ همان حداقلبگیر میتواند از قدرت چانهزنی استفاده کند و دستمزد بیشتری متناسب با تخصص خود دریافت کند.» این راهحل وزیر کار البته مانند همان توصیهاش به کارگران برای قناعت کردن است؛ او پیشتر گفته بود: «زندگی با حقوق کارگری سخت است، اما با قناعت هم میتوان ساخت.»
در شرایطی که کارگران- چه ساده و چه متخصص، چه کمسابقه و چه باسابقه- حتی بر سر رسیدن به حداقلیترین حقوق خود نیز توان چانهزنی ندارند، معلوم نیست وزیر کار با چه استدلالی از قدرت چانهزنی بر سر افزایش حداقل دستمزد در کارگاهها حرف میزند. چگونه ممکن است در شرایطی که حتی تشکلهای قانونی از کوچکترین قدرتی برای پیگیری حقوق کارگران بهرهمند نیستند، کارگران با تکیه بر تخصص یا به قول وزیر کار با تکیه بر «توانمندیهایشان» بتوانند بر سر افزایش حداقل حقوق چانه بزنند؟ این دست اظهارات عجیب و غریب، که هر چند وقت یکبار از زبان مسوولان میشنویم، دائم این واقعیت را به ما گوشزد میکند که این مقامات کوچکترین اشرافی بر مسائل کارگری ندارند.
جهان صنعت
نقشه اصلاحطلبان برای انتخابات
اخباری که منتشر شده شواهدی دال بر تصمیم جدی جریان اصلاحات برای تصاحب کرسیهای مجلس در سال آینده است. همانگونه که در گزارش روز ۱۹ مرداد کیهان اشاره شد، احزاب اصلاحطلب پس از چهار سال فراق صندلیهای سبزرنگ بهارستان، دیگر تاب دوری از قدرت را ندارند. آنها به درستی دریافتهاند با قهر از صندوق رای و خود را در جایگاه «شاکی» و «معترض» نسبت به همه امور قرار دادن، قرار نیست مردم به سراغ آنها بروند و از آنها برای حضور در عرصه مسئولیت دعوت به عمل آورند! بنابراین با برنامهای جدی قصد رقابت در انتخابات پیشرو و جلب نظر مردم را دارند.
البته باید گفت بخشی از دلیل هجوم مدعیان اصلاحات در پیشثبتنام انتخابات به این موضوع برمیگردد که آنها قصد دارند از سبد ردصلاحیت شورای نگهبان، ماهی بیشتری برای اعتراض و هجمه علیه این نهاد صید کنند. تاکتیکی که در انتخاباتهای پیشین نیز آن را اجرا نمودهاند.
در این میان، امید میرود برنامهای که اصلاحطلبان برای رقابت انتخاباتی در نظر خواهند گرفت، سالم و به دور از خدعه و رفتارهای ناشایست باشد، مواردی که متاسفانه در انتخاباتهای گذشته مصادیق فراوانی از آنها مشاهده شده است.
کیهان
پاسخ به خاتمی
اظهارات خاتمی، مبنی بر این که چالش اصلاحطلبان را میدان ندادن نظام وانمود میکند، نشانه تداوم بیصداقتی است و گرنه او بهتر از هر کس میداند چالش این طیف، یکی اختلافات جدی در درون آنهاست مبنی بر این که بالاخره میخواهند زیر چتر نظام باشند یا بیگاری به آمریکا و انگلیس و اسرائیل بدهند؛ و دوم، آسیب بزرگی که کارنامه آنها به اعتماد مردم زده است. برخی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم (اسفند ۱۳۹۸) ادعا کردند نامزد کافی ندارند، اما همانها در تهران، به جای یک فهرست ۳۰ نفره، سه فهرست دادند! با این حال، نتیجه انزجار عمومی از عملکرد مدعیان اصلاحات و اعتدال، این بود که نفر اول و مشترک سه لیست (معاون حقوقی و پارلمانی دولت
روحانی/ عضو مرکزیت مجمع روحانیون)، نتوانست حتی رای ۷۰ هزار نفر را کسب کند. همچنین آقایان عارف و موسوی لاری در اعتراض به عملکرد برخی افراطیون در «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» از ریاست و نائب رئیسی استعفا دادند و بدین ترتیب، «شعسا» فرو پاشید.
کیهان
موضع خاتمی گویاست
سخنان اخیر آقای خاتمی درباره چنین انتخاباتی بسیار گویاست. اینکه براندازی نه مفید است و نه ممکن، مسئله روشنی است؛ ولی ایجاد امید برای مشارکت مردم مستلزم گشایشهایی است که همچنان در پرده ابهام باقی مانده است. ساختار رسمی باید دقیقاً اعلام کند که انتظارش از انتخابات اسفندماه چیست؟ کدام پنجره را به سوی امید گشوده است؟ اگر دنبال تاییدیه گرفتن از مردم هستند، باید به همان سخنرانی مقام رهبری مراجعه کنند که برای مشارکت مردم چه تمهیداتی را باید اندیشید. اینکه آقای وزیر کشور بر مشارکت تاکید کردهاند، در سطح اظهارنظر خوب است ولی مقامات حکومتی و اجرایی فراتر از حرف، باید مقدمات و شرایط را برای مشارکت مردم تامین نمایند. انتخابات یک امر صوری و مناسکی نیست که مردم موظف باشند به چند نفر که ازیک گروه فکری هستند و اتفاقاً ضعیفترینها هستند، رای دهند تا با انتخاب خودشان وضع موجود را تداوم بخشند. انتخابات مصداق آن جمله مشهور یکی از علمای اصولگرا نیست که یک کیلو گلابی هست و باید هم همان را بخرید. یا به قول مرحوم توفیق، «آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته!» هر چه این مغازه سیاسی متنوعتر باشد و قدرت انتخاب را برای مردم بیشتر کند، طبعاً افراد بیشتری به پای صندوق خواهند آمد. ظاهراً سیاستهای رسمی هیچکاری به این مقدمات ندارند، فقط دنبال افزایش رایدهندگان هستند. در واقع، تاییدیه میخواهند. طبعاً، برای این کار نیازی به نامزدی دیگران نیست.
هم میهن
دولت برای شما، مجلس برای ما
مدتی است تیم رسانهای قالیباف دولت ابراهیم رئیسی را از ورود به انتخابات پایان سال منع میکند. به تازگی هم ابایی از آن ندارد تا در رسانه های رسمی خود و با توییتهای افراد نزدیک به قالیباف این اختلاف را با دولـت دامن بزند و به آنها اعالم کند «از ورود به انتخابات حذر کنید». تیم قالیباف برای پوشاندن ضعف خود در عملکرد، ظاهرا به دنبال حذف جریان حامیان دولت در انتخابات پیش روست. اگر در این انتخابات حضور اصلاحطلبان و بخش زیادی از مردم را با پستی و بلندی هایی (دست کم در حد انتخابات سال های ۹۸ و ۱۴۰۰) بدانیم، مشکل قالیباف و راست میانه (شورای ائتلاف و حدادعادل) رقابت با جریان راست رادیکال (پایداری، شــریان و تیم دولت) است. بی کارنامگی قالیباف در جذب و حمایت توده های مردم و اتفاقا همراه شدن با جریان تندرو در یک سال گذشته، آنها را در میان زمین و آسمان باقی گذاشته است. ازهمین رو باید فهمید پروژه آنها چیست؟ پروژه ای که شاید در یک جمله آن را بتوان این گونه تحلیل کرد: «دولت برای شــما، مجلس برای ما». در غیر این صورت باید منتظر رقابت قالیباف و رئیسی در ۱۴۰۴ باشید.
شرق
کاهش رفاه خانوارها
بررسی آمارهای بودجه خانوار نشان میدهد که سطح هزینه و درآمد خانوار در سال۱۴۰۱ نسبت به قله سال۱۳۹۶ در سطح پایینتری قرار دارد. این آمار پس از تعدیل درآمد و هزینه با رقم تورم بهدست آمده است. اقتصاددانان معتقدند که هزینهکرد خانوارها، نشاندهنده وضعیت رفاهی آنها است؛ بهنحوی که اگر هزینهها (مخارج) کاهش یابد، رفاه خانوار نیز افت میکند و بررسی هزینه در مقایسه با درآمد برای ارزیابی رفاه ارجحیت دارد. مطابق بررسیها طی نیمدهه اخیر، مخارج واقعی خانوارهای شهری حدود ۱۴درصد و مخارج واقعی خانوار روستایی به میزان ۹درصد افت کرده است. البته در سال گذشته نسبت به سال قبل از آن میزان مخارج واقعی خانوار شهری تقریبا بدون تغییر بوده و ۵/ ۲درصد به مخارج واقعی خانوار روستایی افزوده شده است. هرچند این گزارش نشان میدهد که وضعیت نسبت به سال۹۹ بهتر شده است، اما هنوز نسبت به ۵سال پیش(قبل از بازگشت تحریمها) جاماندگی دارد. کارشناسان معتقدند که بالا بودن نرخ تورم بهویژه در نیمه دوم دهه۹۰ و رشد اقتصادی زیگزاگی در این سالها، از عوامل موثر بر کاهش رفاه خانوارها محسوب میشود..
دنیای اقتصاد