رصد خبر | معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران معتقد است کارزار تحریمهای ایران که در برجام به اوج خود رسید، بسیار عظیم بود و مهندسی سخت و دشواری داشت و اکنون نیز انجام مجدد آن فوقالعاده دشوار خواهد بود چراکه این بار ایرانیها برای محافظت از خود و دارایی هایشان موثرتر پاسخ خواهند داد.
ریچارد نفیو، در یادداشت جدیدی که با نام «تجدید فشار حداکثری بر ایران؛ حرف زدن آسانتر از عمل است» منتشر شده، نوشته است:
در ژوئیه ۲۰۱۵، مفاد توافق موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بحث برانگیز بود، این بحثها همچنان نیز باقی است. برای بسیاری، این توافق، ایران را از توانایی دستیابی به تسلیحات هستهای برای حداقل ۱۰ سال تا زمانی که محدودیتهای کلیدی منقضی میشدند محروم کرد. به همین ترتیب، برای بسیاری دیگر (از جمله نویسنده(نفیو))، این معامله استفاده از تحریم ها و بهویژه استفاده از تحریمهای به اصطلاح «ثانویه» را برای ایجاد اهرمی در حمایت از دیپلماسی توجیه کرد.
دولت ترامپ عنوان میداشت که برجام مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای نمیشود و آمریکا در برخورد با برنامه موشکی بالستیک ایران یا فعالیتهای ایران در منطقه شکست خورده است. آمریکا در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و به دنبال مذاکره برای یک توافق بهتر با ایرانیها بود و طی ۲.۵ سال بعد با اعمال «فشار حداکثری» به امید انجام این کار بود. این تلاش ترامپ نتوانست به توافقی منتج شود. در سال ۲۰۲۱، دولت بایدن به دنبال بازگرداندن ایالات متحده به برجام بود، آن تلاش نیز شکست خورده است. یکی از نتایج این تحولات، تجدید علاقه به استفاده از تحریم ها و درخواست برای گسترش و تشدید استفاده از آنها بوده است. با این حال، دشواری راهاندازی کمپین تحریمی مشابه در شرایط بسیار متفاوتی که مجریان امروز با آن مواجه خواهند شد را نشان میدهد.
نظارت بر اجرای تحریمها سخت است
برخلاف برخی تصورات، طراحی، نظارت و اجرای تحریمها سخت است و کمپینهای مرتبط با آن زمان و انرژی زیادی را مصرف میکنند. آنها ممکن است مانند اردکی که روی آب سر میزند صاف به نظر برسند، اما در زیر این آرامش اردک، پا زدن شدید وجود دارد.
کارزار تحریم و فشار بر ایران که در سال ۲۰۱۵ در برجام به اوج خود رسید، در سال ۲۰۰۵ با فرمان اجرایی ۱۳۳۸۲ دولت بوش و تحریم های هدفمند آن علیه نهادها و افراد ایرانی، سوریه و کره شمالی که در برنامه های تسلیحات کشتار جمعی دخیل بودند، به طور جدی آغاز شد. این فرمان اجرایی طی ده سال آینده با حداقل چهار قانون، بیش از شش فرمان اجرایی و چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید. بخش واقعاً دردسرساز، اجرای خود تحریم ها بود. به عنوان مثال، ایران به ممنوعیت واردات قطعات موشکی خود احترام نمی گذارد، همچنین شرکت ها، فرستنده ها و بانک ها به طور خودکار این کار را انجام نمیدهند. این نهادها باید از ممنوعیت و آنچه از آنها خواسته میشود مطلع شوند. هنگامی که آنها قوانین را زیر پا میگذارند، باید مورد بررسی قرار گیرند و در معرض عواقب قرار گیرند. ممکن است بخشهای ذیربط با توانایی بیشتری در شناسایی ترفندهای ایرانی، رشد کنند، اما این امر مستلزم زمان و هوشیاری مداوم از سوی تحریمکنندگان است.
ایالات متحده تهدید میکرد که کسانی که از ایرانیان «حمایت مادی» میکنند، تحریم خواهد کرد. در نهایت، ایالات متحده این تهدیدها را از طریق ساختار «تحریمهای ثانویه» معنیدار کرد که به موجب آن هر تجارتی با بازیگران تعیینشده ایرانی خطر قطع شدن خدمات بانکی و در نهایت ارتباط با شرکتهای آمریکایی را به دنبال داشت. (آنها «ثانویه» بودند، زیرا نگران فعالیت های افراد غیرآمریکایی هستند، برخلاف تحریم های اولیه که بر روی افراد آمریکایی متمرکز است.) جریمههای هنگفتی که علیه بانکهای مرتبط با ایران وضع شد، این تهدید را افزایش داد.
برای اینکه همه اینها به نتیجه برسد، ایالات متحده درگیر یک کارزار گسترده و تکنگر بود که شامل همه لایههای دولت ایالات متحده، از رئیسجمهور گرفته تا یک افسر اقتصادی که در سفارتخانههای ایالات متحده در خارج از کشور خدمت میکرد میشد. موضوعات اجرای تحریمهای ایران در سطوح ارشد دولت تقریباً به طور مداوم و در سطحی از جزئیات مورد بحث قرار میگرفت که بسیار فراتر از معمول بود. ایالات متحده موضوع اجرای تحریم ها را در سازمان ملل، در سایر نهادهای چندجانبه مانند گروه ویژه اقدام مالی (FATF) و در تعامل دیپلماتیک خود در سراسر جهان برای سال ها در اولویت قرار داد. ایالات متحده در این تلاش به شدت از اقتصاد خود، به ویژه سیستم بانکی خود استفاده کرد و آماده بود تا بهبود اقتصاد ایالات متحده را پس از رکود بزرگ به خطر بیندازد تا صادرات نفت ایران را حتی قبل از ظهور انقلاب نفت شیل هدف قرار دهد.
تفاوت شرایط امروز آمریکا در دوران پیش از برجام
کمپین تحریمهای ایران که در برجام به اوج خود رسید، بسیار عظیم بود و مهندسی سخت و دشواری داشت و اکنون نیز انجام مجدد آن فوقالعاده دشوار خواهد بود، بهویژه اکنون که ایران و سایر دشمنان به مراتب بیشتر از قرار گرفتن در معرض و خطرات آن آگاه هستند. این بار ایرانیها برای محافظت از خود و دارایی هایشان موثرتر پاسخ خواهند داد. تا حدودی، رویکرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ این موضوع را تایید میکند. تحریمهای ترامپ تأثیرات اقتصادی قابل توجهی بر ایران داشت، اما تا زمانی که ترامپ از قدرت خارج شد، به توافق هستهای جدید منجر نشد.
در دولت بایدن هیچ یک از تحریمها به لحاظ فنی کاهش نیافته است. گرچه اقتصاد ایران دچار چالش های جدی شده ولی فشار حداکثری در کل ایران را به فروپاشی یا پذیرش شروط توافقی که ظاهراً در آگوست ۲۰۲۲بر روی میز بود سوق نداده است.
تواناییهای کنونی ایران
اهرم واکنش ایران نیز اکنون با گذشته متفاوت است. امروز، ایران هزاران سانتریفیوژ عملیاتی و امکانات ظاهری برای تولید مواد قابل استفاده تسلیحاتی در عرض چند روز در اختیار دارد که نتیجه توسعه ای است که در سال ۲۰۱۸ آغاز شد.
در کنار این زمینه جهانی نیز مهم است. کمپین تحریمهای ایران در دولت اوباما در بیشتر زمانهای خود به عنوان تنها کمپین تحریمی با اهمیت اقتصادی جهانی انجام شد. این کمپین قبل از حمله روسیه به اوکراین، قبل از اعمال تحریم ها علیه ونزوئلا و قبل از رقابت استراتژیک اقتصادی با چین بود. هر کمپین تحریمی مجدد علیه ایران باید در چارچوب رژیمهای تحریم متعدد و خواستههایی که از قبل برای این اولویتهای دیگر وجود دارد انجام شود.
اعمال تحریمهای تشدید شده امروز با این واقعیت همراه خواهد بود که از سال ۲۰۱۵ توافقی وجود داشت که اگرچه ایالات متحده آن را ناکافی میدانست ولی اکثریت قریب به اتفاق جامعه بینالمللی آن را پذیرفتند. تجدید بحث در مورد نارساییهای آن ممکن است برای بسیاری از کشورهای جهان که مستقیماً توسط برنامه هسته ای ایران تهدید نمی شوند، قانع کننده نباشد. یک کمپین تحریم های بین المللی برای کار به همکاری بین المللی نیاز دارد.
نقش تحریمها باید بر اساس درک واقع بینانه از میزان اهرمی که می توانند ارائه دهند، طراحی و ساخته شود، اینکه دیگر بازیگران در جهان چگونه به اجرای تحریم ها واکنش نشان می دهند مسئله بسیار مهمی است.