رصد خبر | درگذشت ابراهیم گلستان نویسنده و فیلم ساز ایرانی در انگلستان بازتاب گستردهای در شماره امروز ۲ شهریور روزنامه های منتقد دولت داشته است. در حالی که روزنامه های حامی دولت در این زمینه سکوت کردهاند.
خبرهای خوب اقتصادی دولت و شدید ترین حملات علیه خاتمی از دیگر موضوع های مورد توجه روزنامه های حامی دولت بود.
روزنامههای منتقد دولت فاصله ایران برای عضویت در بریکس، اختلافات دولت و مجلس و اخراج ۵٨استاد و مدرس دانشگاه در دولت رییسی را مورد توجه قرار دادند.
امکان کم ورود به بریکس
با سفر سیدابراهیم رئیسی به ژوهانسبورگ و شرکت در پانزدهمین اجلاس سران کشورهای بریکس، دور جدیدی از تلاش ایران برای پیوستن به اتحادیه اقتصادهای نوظهور کلید خواهد خورد. در جریان این سفر قرار است مذاکراتی پیرامون عضویت تهران در پیمان بریکس صورت گیرد. البته به نظر میرسد ایران تلاش میکند از طریق پیوستن به بریکس، شکل دلخواه خود از روابط اقتصادی با جهان را پایهگذاری و در کنار تقویت همکاریهای اقتصادی کشورهای صنعتی عضو این اتحادیه، مساله دلارزدایی از اقتصاد منطقه و جهان را پیگیری کند. البته برخی از تحلیلگران با دیده تردید نسبت به چشمانداز دلارزدایی و پیوستن ایران به بریکس مینگرند. گزارش بازوی پژوهشی اتاق ایران هم نشان میدهد فاصله ایران تا نقطه مطلوب و پیوستن به بریکس زیاد است. فقدان لابیگری مناسب در کنار وضعیت نامطلوب شاخصهای سیاستگذاری، امکان ورود تهران به باشگاه اقتصادهای نوظهور را کمرنگ کرده است.
دنیای اقتصاد
اخراج ۵۸ استاد دانشگاه در دولت رییسی
۵۸ استادی که از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم تا پایان مرداد۱۴۰۲ از تدریس در دانشگاه اخراج، تعلیق، بازداشت، احضار یا وادار به بازنشستگی اجباری و زودهنگام شدند
علی سرزعیم (استاد اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، محمد فاضلی (استاد جامعهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی)، بیژن عبدالکریمی (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد تهران)، ایرج مهرکی (استاد ادبیات دانشگاه آزاد کرج)، صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران)، محسن برهانی (استاد حقوق و عضو هیات علمی دانشگاه تهران)، رضا امیدی (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران)، علی شریفیزارچی (استاد و عضو هیاتعلمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف)، پانتهآ واعظنیا (استاد گروه گرافیک دانشگاه الزهرا)، رحمت صادقی (رییس دانشگاه کردستان)، حجت پارسا (رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه خلیجفارس)، بهروز چمنآرا (استادیار گروه زبان و ادبیات کردی دانشگاه کردستان)، محمد راغب (استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی)، نگار ذیلابی (استاد تاریخ و تمدن و عضو هیات علمی دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی)، اسلام ناظمی (عضو هیات علمی دانشکده مهندسی و علوم کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی)، نیلوفر رضوی (استاد معماری و رییس کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی)، حسین مصباحیان (عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران)، مهشید گوهری (استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد)، امیر مازیار (استاد دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر)، کوروش گلناری (استاد دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر)، فرشاد عسگریکیا (استاد دانشکده هنر)، عمار آشوری (استاد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران )، غلامرضا شهبازی (استاد رشته نمایش در دانشگاههای هنر و سوره)، شمسی عباسعلیزاده (عضو هیات علمی گروه زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی تبریز)، امیر نیکپی (استاد جامعهشناسی حقوقی و انسانشناسی حقوقی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی)، حسن باقرینیا (عضو هیات علمی گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه حکیم سبزواری)، زهرا خشکجان (استادیار جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه باهنر کرمان)، ابوالفضل شایان (مدیر گروه رشته تربیتبدنی دانشگاه جهرم)، سوسن صفاوردی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، علیاکبر امینی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، امیر ساجدی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، علیرضا رادمهر (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، حسین تفضلی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، دیدخت صادقی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، محمدعلی خسروی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، ملکتاج خسروی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، بیژن نیری (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، آرش رییسینژاد (عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، آذین موحد (استاد دانشکده موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران)، غلام حیدر ابراهیم بای سلامی (عضو هیات علمی دانشگاه تهران)، نعمت احمدی (استاد گروه تاریخ دانشگاه آزاد تهران)، آرش اباذری (استاد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)، رضا قاضی سعیدی (دانشیار و عضو هیات علمی دانشکده فنی مهندسی دانشگاه آزاد تهران)، سوده حامدتوسلی (عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد کرج)، کوشا گرجیصفت (استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)، راحله علیمرادزاده (عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران)، جواد عاطفه (نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس تئاتر)، محمدصدیق امیری (استاد و عضو هیات علمی گروه حسابداری دانشگاه آزاد سنندج)، مهدی مطهرنیا (استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد قم)، فرزان سجودی (استاد زبانشناسی و نشانهشناسی دانشکده هنر دانشگاه تهران)، بهشید حسینی (رییس دانشکده معماری دانشگاه هنر)، مهدی مطیع (استاد دانشکده الهیات و معارف دانشگاه اصفهان)، محمد سلطانی (استاد دانشکده الهیات و معارف دانشگاه اصفهان)، رهام افغانی خراسکانی (عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی)، محمد مهدی علومی (استاد جراحی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان) ، بهارک اختردانش (استاد بخش داخلی دامهای کوچک دانشگاه شهید باهنر کرمان)، آرمین امیر (عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی) و مهدی خویی (استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی)
اعتماد
بازگشت به دهه ۶۰
مسعود نیلی اقتصاددان ایرانی در روزهای تازهسپریشده تاکید کرد باید به دهه ۶۰ بیشتر توجه کرد. آیا او نشانههایی از بازگشت به دهه یادشده دیده است؟ به نظر میرسد افراطیگری و تندرویهای برخی افراد و گروهها به ویژه در حوزه اقتصاد نشان میدهد علاقهمندی به برگشت دهه ۶۰ نزد آنها بیشتر میشود. واقعیت تلخ این است که برخی افراد افراطی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخی نهادهای رسانهای این روزها از مصادره صحبت میکنند و برای بخش خصوصی خط و نشان میکشند. به طور مثال یک روزنامه که گردانندگان آن نقش پیشگامی در تندروی برعهده گرفتهاند به طور آشکار از مصادره بنگاههای استارتآپی و نیز برخی از بنگاههای بزرگ مینویسند. نکته بدیع اما کهنهشده این روزها، همسازی بقایای کمونیستهای ارتدکس توده است که مشوق آنها شده و همافزایی میکنند. این گروههای افراطی باور دارند که میتوانند همانند دهه ۱۳۶۰ اقتصاد را بار دیگر در چنبره دولتیسازی تمامعیار قرار دهند و بنگاههای پیشتاز و بزرگ را از نظر مالکیت و مدیریت مصادره کنند. این دو گروه که البته با برخی همساز شدهاند در بخش فرهنگ نیز تندروانه بر برخی محدودیتهای بیشتر تاکید دارند و در بخش سیاست خارجی نیز باور دارند که باید به سوی شرق به ویژه روسیه و چین برویم. یورش گسترده و تندرویهای عجیب و سازگارشده راه را برای شهروندان عاصی از نابرابریهای اقتصادی فزاینده باز میکند و میتواند جامعه را وارد دوران تازهای از التهاب کند.
جهان صنعت
سخنان تازه سیدمحمد خاتمی که بوی پوپولیسم احمدینژادی میدهد، در فضای سیاسی کنونی، پارادوکسی ایجاد میکند که بههیچ طریق ممکن قابلحل نیست، جز آنکه بگوییم او برای ترمیم چهره خود و دوستانش که با سه مشت محکم تخریب شده است، به این حربه چنگ زده است و هیچ مصلحت مردمی و ملی در سخنان او قابلجستوجو و ردیابی نیست.
مرام رهبری هرگز این نبوده است که شما را از صحنه خارج کند (که به تعبیر یکی دیگر از خودتان، اگر رهبری اراده میکرد، هیچکدام از شما اکنون اینجا که هستید، نبودید). رهبری بیشترین مداراها را در چارچوب قانون به گواهی تاریخ با شما داشت. کاش به حد خود و به سهم خود قانع بودید. اکنون هم کاش ذرهای درد ملت را داشتید. شما اگر دردشناس بودید، در آن سی سالی که به قدرت رسیدید، درد را چاره میکردید، اما افسوس که دردشناس خوبی هم نبودید و حالا هم با قرضگرفتن عبارات محمود احمدینژاد به میدان آمدهاید تا آن تاریخ مشعشع اصلاحطلبی را به برگ زرین پوپولیسم هم آغشته کنید تا هیچ جای پاکی روی لوح خود باقی نگذارید.
جوان
رییسی دنبال ۱ درصد رسانههای مستقل
آقای رئیسی در جلسه دیروز هیئت دولت مطالبهای را درخواست کرده و گفتند: «رسانهها نسبت به تبیین اقدامات دولت اهتمام بیشتری داشته باشند.» علاوه بر این درخواست برخی اخبار نیز حاکی است که برای شکایت از رسانهها ارادهای جدیتری از پیش در کار است. به نظر میرسد همانقدر که فقدان رسانه مورد اعتماد مردم و حقیقتگو بهعنوان یک مسئله مهم مطرح است و افکار عمومی اغلب قریب به اتفاق رسانهها را مجیزگوی وضع موجود میدانند، دولت نیز از رسانهها شاکی است که چرا بیش از این در نقش بولتن انحصاری آن ایفای نقش نمیکنند و خواهان افزایش چنین عملکردی شدهاند. این وضعیت نشان میدهد که نهتنها در مسیر حل مسئله رسانههای نامعتبر نیستیم، بلکه طرف مقابل انتظارات بیشتری برای بیاعتباری رسانه و نقش آن دارد. این ریشه اصلی خروج مرجعیت رسانه از کشور است؛ پدیدهای که امنیت ملی کشور را در خطر قرار دادهاست. جالب اینکه اغلب مردم برای تامین نیازهای خبری خود به رسانههای مستقل و حتی فرامرزی رجوع میکنند و این رسانهها نیز فارغ از محدودیتهای داخلی کشور در حال خبررسانی و تحلیل هستند و دست حکومت و دولت هم به آنان نمیرسد، ولی گریبان چند روزنامهنگار و رسانه داخلی محدود را میگیرند که چرا سیاهنمایی میکنید؟ امنیت روانی مردم را به هم میزنید؟ یا چرا گزارش کارهای دولت را منعکس نمیکنید؟ این سیاست قطعاً به سود رسانههای فرامرزی است. از صددرصد رسانههای داخلی کشور بدون تردید بالای ۹۵ درصد و حتی تا ۹۹ درصد آن دربست همسو با دولت سیزدهم هستند و تمام دستاوردهای داشته و نداشته آن را با آبوتاب منعکس میکنند. اتفاقاً همین برای دولت بد و زیانبار است. آن درصد اندک رسانههای باقیمانده نیز امکان و جرأت کافی ندارند که نقدهای جدی نمایند، ولی همین تعداد اندک و یا محدود نیز مورد رضایت و تحمل آقایان نیست و گمان میکنند آنها باید روابط عمومی دولتیهایی باشند که حقوقهای عالی میگیرند، ولی حتی قادر به تهیه یک گزارش مفید یا جوابیه قانعکننده هم نیستند و انتظار دارند که وظیفه این کار آنان را روزنامهنگاران مظلوم عهدهدار شوند.
هم میهن
تولید قدرت دولت در عرصه دیپلماسی
بر خلاف تبلیغات جریانهای رقیب و مخالف دولت سیزدهم که بر طبل به گل نشستن کشتی دیپلماسی با روی کار آمدن دولت آیتالله رئیسی میکوبیدند، واضحترین و بارزترین مرتبه تولید قدرت در همین حوزه رخ داد. توسعه روابط هدفمند با همسایگان، تعامل و چندجانبهگرایی که با مبنا قرار دادن سیاست خارجی نتیجهگرا و اقت صادمحور در دستور کار قرار گرفته بود به سرعت دیپلماسی کشور را از زیاندهی متوالی خارج کرد و به سمت نتایج مطلوب حرکت داد. عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای، بهبود رابطه با بسیاری از کشورهای دور و نزدیکی که در دولت گذشته به واسطه تمرکز بر بهبود رابطه با غرب از دایره روابط راهبردی و مراودات تجاری ایران خارج شده بودند، ایران را در مسیر قدرتیابی قرار داد که نتیجه آن را میشود در تحقق رویدادهای دیپلماتیکی مشاهده کرد که دولت گذشته به رغم همه تمرکز و تلاش در به ثمر رساندنشان ناکام مانده بود. تهدیدزدایی از روابط ایران و عربستان و به تبع آن گرهگشایی از تعاملات با برخی دیگر از کشورهای عربی و نیز احقاق حقوق ملت ایران در مذاکره با کشورهای غربی که تا این زمان خود را در مجاب شدن طرف امریکایی به بازگرداندن دارایی بلوکه شده ایران در بانکهای کره جنوبی نشان داده از جمله فهرست بلندبالای دستاوردهایی است که بر بنیان راهبر تولید قدرت در عرصه سیاست خارجی بدست آمده است.
ایران
امثال خاتمی نه فقط برای جنایت و وطنفروشی سال ۸۸ بلکه به خاطر تلبیس انتخاباتی سال ۹۲ و ۹۶ و نابودی معیشت مردم محاکمه و مجازات میشدند. اما چون آزادی بیان- حتی در حد لافزنی و تحریف- برقرار است، متهم بدهکاری چون او میتواند ادا و اطوار طلبکاران را دربیاورد! از همه طنزها خنکتر هم این است که فرد بیکفایتی با هشتسال ریاستجمهوری و چندسال وزارت و نیز هشتسال حمایت از ناکارآمدترین دولت تاریخ چنددهه اخیر، با واژه اپوزیسیون بازی کند و خود ناچیزش را مثلا اپوزیسیون وانمود کند!! یادآور میشود در نظامهای دموکراتیک غربی که قبله آمال غربگرایان هست، امکان ندارد به دار و دسته و گروهی اجازه بدهند که بعد از چندبار ارتکاب وطنفروشی و آشوبافکنی و بازی بهعنوان مهره پیاده سرویسهای خارجی در برنامه براندازی، مجال عرضاندام داشته باشد چه رسد به اینکه درباره انتخابات و دموکراسی و اپوزیسیون قانونی حرف بزند.
کیهان
چرا به «دولت موازی» اجازه فعالیت دادهاید؟
مسئولان محترم نظام چرا به سکوهای قانونگریز اجازه فعالیت دادهاید؟! و با چه توجیهی مدیریت اقتصاد دیجیتال را به سکوهایی سپردهاید که از یک سو با استفاده مفت و مجانی از امکانات و ظرفیتهای نظام درآمدهای فوقنجومی کسب میکنند و از سوی دیگر در بزنگاهها اهداف دیکته شده دشمنان مردم را به اجرا میگذارند؟! کدام نظام حکومتی و مردمی را سراغ دارید که به وجود و فعالیت یک «دولت موازی»! در ساختار خود تن بدهد؟! فعالیت پلتفرمهای قانونگریز که وابستگی آنها به دشمنان ایران بر ملا شده است، فعالیت سکوهای سالم و مفید را که به مراتب فراتر از پلتفرمهای وابسته است با دشواری روبرو می کند. چرا نباید مدیریت این سکوها تحت نظارت دولت به افراد صاحب صلاحیت سپرده شود؟!
حسین شریعتمداری- کیهان