رصدخبر | موسی غنینژاد اقتصاددان و فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بینالملل در میزگردی که هفتهنامه تجارت در شماره ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ منتشر کرد، انتظارات از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را برشمردند و دورنمای این گفتوگو را تحلیل کردند.
متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
یکی از مولفه های مرتبط با مذاکره ایران و غرب زمان آن است که همواره محل مناقشه بین سیاستمداران موافق و مخالف بوده است. به طور خاص همواره مخالفان مذاکره از نامناسب بودن زمان و شرایط میگویند. و معتقد به تعویق مذاکره و بهبود شرایط هستند و گاهی هم از پیش شرط برای رفتن سر میز مذاکره سخن میگویند به نظر شما اکنون زمان مناسبی برای انجام مذاکرات ایران و غرب به ویژه آمریکاست و آیا ما باید پیش شرط بگذاریم؟
فریدون مجلسی : در مورد مناسب بودن زمان مذاکره، پاسخ من این است که امروز از فردا مناسب تر و فردا از پس فردا بسیار مناسب تر است. یعنی هر چه زودتر مذاکرات آغاز شود بهتر است. و در واقع هر چه به پایان موعد مقرر دو ماهه ترامپ نزدیک تر شویم، روزهای بهتری را از دست میدهیم پیش شرط گذاشتن برای مذاکره ویژه طرفی است که به او نیاز داشته باشند یا طرفی که در واقع نیازمند اصلی مذاکره نباشد؛ اوست که می تواند پیش شرط بگذارد. اگر مرد جوانی به خواستگاری زیباترین تحصیل کرده ترین و ثروتمندترین دختر شهر می روده باید انتظار این را هم داشته باشد که او برایش پیش شرط بگذارد. حالا اگر برعکس باشد و خواستگاری در شرایط ویژه و ممتازی باشد اوست که می تواند پیش شرط بگذارد.
قاعد تا زمانی که ما دچار مشکلات جدی هستیم در اقتصادمان ضعف داریم در مظان اتهام برخی تا آرامی های منطقه ای هستیم که درست یا نادرست به پای ما نوشته شده و شورای امنیت ما را مشمول ماده ۷ خودش در به خطر انداختن صلح و امنیت بین المللی تشخیص داده است در موقعیت پیش شرط گذاشتن برای مذاکره نیستیم در نهایت قاضی شورای امنیت» است که بعضی از ظاهرا حامیان ما مثل روسیه و چین هم در آن حضور دارند اما همین شورا شش قطعنامه علیه ما صادر کرده است در گذشته طی مذاکراتی طولانی توانستیم با زرنگی روی این نکات منفی را بپوشانیم و به برجام برسیم با این حال برخورد آمریکا با ما بر گرفته از تجاربی بود که دهه ها قبل با شوروی داشت و ما اسم آن را «جنگ فرسایشی می گذاریم شوروی پشت سر هم در دو جنگ فرسایشی گرفتار شده ابتدا در ویتنام که خودش عملا درگیر نبود اما جنگ نیابتی بود و شوروی هزینه هایش را می داد و اتفاقا پیروز هم شد اما به هزینه گزاف از بین رفتن اقتصادش جنگ فرسایشی دوم هم در افغانستان بود که نیروهای شوروی با گروهکهای پابرهنه ای که آمریکا ساخته بود درگیر شدند اقتصاد شوروی طی این دو جنگ کاملا فرسوده شده و زمینه شکست و سقوط آن در درون خودش فراهم شد.
ما در شرایط سختی از نظر اقتصادی و سیاست بین الملل قرار گرفته ایم و شرایطی ایجاد شده که مسئله اصلی سیاستمداران ما قیمت سیب زمینی و تامین حبوبات و مواد غذایی شده است که دیگر توان مردم حقوق بگیر به خرید آن نمی رسد. حالا ما چگونه پیش شرط بگذاریم چگونه بگوییم که پیش شرط می گذاریم تا بیاییم با شما مذاکره کنیم؟ به نظر می رسد این طرف مقابل است. که پیش شرط های خودش را گذاشته و در نامه اش اعلام کرده است. با این حال ما هنوز دقیق نمی دانیم محتوای نامه چه بوده اما بر اساس آنچه در رسانه های خارجی اعلام شده به نظر می رسد مذاکره و توافق به نفع کشور باشد. شاید در سایه رفع تحریم و توسعه تجارت بین المللی کشور و کاهش هزینه ها و تورم بتوانیم اقتصاد خودمان را تقویت کنیم و حداقل از یک سوم یک درصد دنیا آن را به یک درصد اقتصاد جهان برسانیم شاید آن موقع بتوانیم متکی به اقتصاد قوی و بعد از آن تقویت بنیه دفاعی خودمان شویم اگر پشت قوی ترین نظام های دفاعی پشتیبانی اقتصادی نباشد، به سرعت از پا در می آیند. همین حالا می بینیم اسرائیلی که انقدر ادعای قدرت نظامی دارد بند نافش به تدارکات آمریکا بند است و گرنه فرومی باشد. کشور ما زمانی به پول نفت اتکا داشت و می توانست تسلیحات را حتی با قیمت های بالاتر با روشهای مختلف و دور زدن تهیه کند. اما امروز پول نفت در کار نیست. بنابراین ما در شرایط سختی قرار داریم و بدتر اینکه خودمان این شرایط را طولانی کردیم. در اواخر دوره آقای روحانی شرایط رسیدن به توافق فراهم بود اما به ایشان اجازه ندادند و دیگر همه چیز متوقف شد. در سه سالی که ما گرفتار تاخیر و تعلل بودیم تورم روز به روز بیشتر هزینه ها بالاتر و پول ملی ما ضعیف تر شده است. در عین حال اعتماد عمومی نیز بسیار کم شده و امکان سرمایه گذاری به سطح بسیار پایینی نزول کرده است. چرا که سرمایه گذاری نیاز به اعتماد دارد. خارجی ها که اساساً اعتماد ندارند، چون ما سرمایه اجتماعی بین المللی خودمان را از دست داده ایم و در داخل هم وضعیت نسبتا مشابهی داریم برخی سرمایه ها نیز در این مدت از کشور خارج شده و به ترکیه امارات و اروپا رفته و آنجا صرف خرید خانه شده است. حتی اشخاصی که از تحریم منتفع میشوند و دور زنندگان تحریم هستند هم پول هایشان را در خارج از کشور ذخیره با سرمایه گذاری می کنند. بنابراین ما در موقعیتی نیستیم که بخواهیم پیش شرط بگذاریم ما در آستانه باخت هستیم و نباید نقش آن قمار باز پاک باخته ای را بازی کنیم که به امید یک برد نهایی داروندار خودش را روی مهره ای می گذارد که کمترین شانسی برای برد ندارد.
در چند ماه گذشته گروهی در مخالفت با مذاکره این مسئله را مطرح کرده اند که اقتصاد ما در شرایط ضعیفی است و ما نباید در حالت ضعف پشت میز مذاکره بنشینیم در واقع این مسئله هم به عنوان یکی از پیش شرط های داخلی مذاکره است. با این تفاسیر آیا امروز با در نظر گرفتن مجموع شرایط اقتصادی سیاست داخلی و سیاست خارجی زمان مناسبی برای مذاکره است؟
موسی غنی نژاد : من هم مانند آقای مجلسی معتقدم که هر روز تاخیر در شروع مذاکره به زبان ماست ما از همان زمان روی کار آمدن بایدن در آمریکا، یعنی چهار سال قبل می توانستیم دوباره مذاکرات را شروع کنیم و به نقطه مطلوب برسانیم اما تعلل کردیم و این تعلل به زبان ما تمام شد. در حالی که اصلا مشخص نیست برای چه تعلل کردیم و منتظر چه اتفاقی بودیم در این مدت وضع مردم از نظر اقتصادی روز به روز بدتر شد و پایگاه مردمی حکومت نزول کرد. امروز پایگاه مردمی حکومت به شدت پایین است. و این یک خطر بزرگ بالقوه امنیتی است وقتی که یک حکومت پشتیبانی مردمی ندارد. در شرایط امنیتی خطرناکی قرار گرفته است. بنابراین حکومت باید تمام تلاشش را بکند که به هر طریق ممکن پشتیبانی توده مردم را به دست آورد و این در شرایط کنونی ممکن نیست مگر اینکه وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود. وضعیت اقتصادی مردم هم بهتر نخواهد شد مگر زمانی که آن عدم قطعیتی که در اقتصاد ما حاکم شده است. از بین برود و امنیت سرمایه گذاری اول برای سرمایه های داخلی و بعد برای سرمایه های خارجی ایجاد شود.
در حال حاضر فشار روی اقتصاد ما به قدری زیاد شده است که سرمایه گذاری داخلی هم دیگر صورت نمی گیرد یعنی اگر تشکیل سرمایه ناخالص داخلی نسبت به تولید ناخالص داخلی را حساب کنیم روز به روز رو به کاهش یافته است. یعنی به قول کاسبها ما داریم از مایه میخوریم از سرمایه مصرف میکنیم و سرمایه گذاری جدیدی دیگر صورت نمی گیرد. یعنی وضعیت اقتصاد دچار مشکل بزرگی شده و این شرایط به فقیرتر شدن مردم انجامیده است. در بازه یک دهه گذشته نرخ فقر در کشور ما به شدت بالا رفته و از حدود ۳۰ درصد به ۵۰ درصد و حتی بالاتر رسیده است. یعنی بخش زیادی از مردم واقعا در تنگدستی زندگی میکنند و این شرایط در نهایت به یک مسئله امنیتی تبدیل می شود. چون نارضایتی در مردم افزایش می یابد و دیگر از نظام حکمرانی پشتیبانی نمی کنند. حکومتی هم که پشتیبانی توده ها را نداشته باشد. در هیچ حوزه ای از سیاست و اقتصاد گرفته تا نظامی و امنیتی نمی تواند کاری از پیش ببرد. اکنون ضرورتی بالاتر از این نیست که ما بلافاصله مذاکرات را شروع کنیم تا حداقل وضعیت عدم قطعیت و نااطمینانی را تا حدودی کاهش دهیم گرچه من باید به صراحت این نکته را بگویم که به مذاکرات خوش بین نیستم
چرا با وجود تاکید بر انجام هر چه سریع تر مذاکرات نسبت به نتیجه آن خوش بین نیستید؟
غنی نژاد : یک دلیل اصلی دارد و این دلیل طرف آمریکایی نیست که زیر قولش می زند و قبلا هم یکبار این کار را کرده و از برجام بیرون آمده است چون ما روی تصمیم او نمی توانیم اثر بگذاریم و نمی دانیم چه در سر دارد و مقصود نهایی اش از مذاکره چیست ما فقط از جانب خودمان می توانیم صحبت کنیم که این طرف چه می گذرد. خوش بین نبودن من به مذاکرات به طرف خودمان بر می گردد. به نظر من شواهد و قرائن نشان می دهد. که مذاکره کنندگان ما درک و تصور درستی از منافع ملی ندارند. من در مورد افراد پیش داوری نمی کنم اما این حرف را به این دلیل میزنم که ما تاکنون مذاکرات زیادی داشتیم، از جمله مذاکراتی که به برجام منتهی شد. در تمامی این مذاکراتی مسئله محوری ما مفهوم منافع ملی نبود بلکه بیشتر هدف مذاکره حفظ نظام بود. یعنی مذاکره کنندگان ما در این چهارچوب فکر و مذاکره می کنند و این یک تفکر سلبی است. یعنی مذاکره می کنند با این هدف که نظام و وضعیت فعلی حکومت حفظ شود صرفا منصور هستند که اگر برای مثال امنیت ملی ما به خطر بیفتد منافع ملی هم به خطر می افتد که این یک تعریف سلبی است. در صورتی که ما می گوییم حفظ نظام هم ذیل منافع ملی تعریف می شود. هدف ما از مذاکره باید گستره وسیع تری به نام منافع ملی باشد که متاسفانه مذاکره کننده های ما آن تفکر را ندارند. به همین دلیل است که فکر میکنند هر چه مذاکره را به تعویق میاندازند. بهتر است. این دلیل خوش بین نبودن من به نتیجه مذاکرات است که البته امیدوارم اشتباه کرده باشم. به طور کلی فکر می کنم امروز در شرایط بسیار خطرناکی قرار داریم که هیچ
شباهتی به گذشته، حتی به دوران جنگ تحمیلی هشت ساله هم ندارد وضعیت اقتصادی ما نزولی و بسیار خطرناک است و اقتصاد ما با گفتار درمانی و وعده وعید درست نمی شود. اقتصاد ایران نیازمند بازسازی اعتماد عمومی است و آن هم در صورتی اتفاق می افتد که بتوانیم در روابط بین المللی بهبود ایجاد کنیم و روابطمان با دنیا را صلح آمیز و بر پایه منافع ملی استوار کنیم با شعار با تهدید حرف نزنیم چون با شعار و تهدید نمی شود مذاکره کرد. اگر ترامب همزمان با دعوت به مذاکره تهدید هم می کند. به این دلیل است که در شرایط کاملاً متفاوتی قرار دارد که آقای مجلسی به خوبی آن را توضیح دادند. ما در آن شرایط نیستیم و باید با عقلانیت و ارزیابی امکانات واقعی خودمان صحبت کنیم و اگر می خواهیم مذاکره به یک نتیجه درست برسد. باید زمینه را طوری آماده کنیم که اعتماد عمومی به حکومت و نظام سیاسی برگردد.
میز مذاکره جای گفت و گوو بده بستان است. قاعد تا هر طرف با کارت هایی که در اختیار دارد و مزیتهایی که دارد تلاش می کند امتیاز کمتری بدهد و امتیاز بیشتری بگیرد. به نظر شما چه عواملی می تواند به ما کمک کنند که در این مذاکرات بتوانیم امتیاز حداکثری بگیریم؟ مذاکره کنندگان روی چه توانمندی ها و ظرفیت هایی می توانند حساب کنند که بازی یک طرفه نباشد؟
مجلسی: درست است که در شرایط ضعیفی از نظر اقتصادی قرار داریم و نیازمند مذاکره هستیم اما هنوز هم امتیازهایی داریم که باعث می شود طرف مقابل بخواهد حرف ما را بشنود ما دو راه پیش رو داریم؛ یکی اینکه اکنون وارد مذاکره شویم و دیگر اینکه ما را به صحنه جنگ بکشانند و بعد وارد مذاکره برای اتشی طولانی شویم اینجا باید ببینیم کدام نوع مذاکره برای ما ارجحیت دارد ما شرایط سختی داریم اما هنوز فعال هستیم و کار میکنیم و نفت و گاز داریم اگر بخواهیم این داشته ها را حفظ کنیم و بهبود بدهیم باید ببینیم چه شرط هایی می توانیم بگذاریم که طرف مقابل ناچار به پذیرش باشد و متقابلا چه شرایطی را از آنها بپذیریم واقعیت این است که بیشتر کارهایی که ما می توانیم بکنیم و خدماتی که می توانیم برای آنها انجام دهیم. سلبی است. یعنی آنها از ما نمی خواهند کارهایی بکنیم بلکه از ما می خواهند. یکسری اقدامات را انجام ندهیم کارهایی که تاکنون کرده ایم برای ما فرصتی ایجاد کرده که می توانیم روی آن معامله کنیم.
البته این را هم بگویم که تقریبا اغلب کارهایی که احتمالا در مذاکرات روی انجام ندادن آنها صحبت شود. به نفع خود ما تمام می شود و نوع حمایت ما از گروه های مقاومت با از مردم فلسطین و غزه تغییر می کند و به شکل حمایت سیاسی از حقوق قانونی آنها حمایت از مبارزه با تجاوز و جنگ و بازگرداندن زمین های اشغالی در ساحل غربی رود اردن در مجامع بین المللی ظهور و بروز می کند که اغلب کشورهای دیگر هم آن را قبول دارند. خواسته مشخص ما هم باید رفع تحریم باشد که اقتصاد ما بتواند بدون مانع در بازارهای بین المللی حضور داشته باشد و شرایط اقتصادی و اجتماعی آرام و باثبات شود در همه جای دنیا این را می دانند که وقتی مردم یک کشور آسایش و آرامش داشته باشند. به خصوص کشوری مانند ایران با منابع فراوان دیگر دنبال ماجراجویی های پرهزینه نخواهند. بود. مردم ما هم می دانند که با شعار دادن کار درست نمی شود. گاهی کار عاقلانه و منطقی مقابله نیست در زمان جنگ جهانی دوم عاقلانه ترین کاری که شد. این بود که ایران بلافاصله اعلام کرد با متفقین همکاری می کند و تبدیل به یل پیروزی میشود. در نتیجه خسارات و هزینه هایی هم گرفت و بالاتر از همه موجودیت خودش را حفظ کرد. ما در آذربایجان بهترین بخش های شمال ارس را از دست دادیم. بعد از آن بود که برای حفظ قسمت های اصلی مانند تبریز و اردبیل و مناطق دیگر آذربایجان که در اختیار سیاه روس بود، قرارداد امضا کردیم آن قرارداد را شجاع ترین سردار تاریخ قاجار یعنی عباس میرزا امضا کرد که بسیار وطن پرست بود.
تا آنجا که من میدانم اصلی ترین خواسته طرف مقابل عادی سازی روابط با دیگر کشورها و در پیش گرفتن یک سیاست متعارف بین المللی است درست است که ما انقلاب کردیم و انقلاب ایجاد یک شرایط غیر عادی است. اما در نهایت بعد از مدتی باید همه امور به روال عادی و متعارف خود برگردد و نمی تواند. همیشه شرایط انقلابی بماند. اوضاع باید عادی شود و طرف مذاکره هم از ما این شرط را می خواهد کارتی که ما در دست داریم دوری از خشونت در عرصه داخلی و عرصه بین المللی و راه آمدن با دیگر کشورها و به طور کل جهان است. دنیا به ایران نیاز دارد. دنیا نیازمند منابع ماست و ما باید بتوانیم حداکثر بهرمندی را از این نیاز جهانی ببریم و بتوانیم به یک توافق عاقلانه برسیم این توافق عاقلانه همان طور که آقای دکتر غنی نژاد عنوان کردند با شعار و فریاد و تهدید به دست. سمی آید طرف های مقابل ما از این شعارها نمی ترسند. بودجه نظامی ایالات متحده به اندازه بودجه کل ارتش های دنیاست اسرائیل که به خودی خود قدرت محسوب نمی شود و دست نشانده آنهاست توانست همزمان در سه جبهه لبنان و سوریه و غزه جنگ کند و حتی ضربانی هم به حوثی ها بزند و با خود ما هم درگیری های کوچکی داشته باشد. به هر حال از امکانات آمریکا استفاده می کند.
ما باید به خاطر داشته باشیم که در مخاطره امروز، دو گروه از شکل گیری جنگ بسیار خوشحال میشوند. بیش از همه اسرائیل است که انتظار دارد شاهد درگیری و لطمه دیدن و خسارت دیدن ما باشد چون ما همیشه دشمن شماره یک او و خواستار محو شدن او از نقشه جهان بوده ایم دوم بعضی از کسانی هستند. که از فرط استیصال آرزوی جنگ دارند که شاید بتوانند وارد ایران درگیر جنگ شوند و انتقام کینه های کهنه و دیرین خود را بگیرند و گرنه ما که اینجا در این خاک و در وطن خودمان نشسته ایم باید با چنگ و دندان در حفظ کشورمان بگوشیم و سعی کنیم دیگران را هم به این حد از عقل و درایت برسانیم که در درجه اول ثروت ایران مردم ایران خانه هایشان کاشانه ها و دارایی هایشان باید. محفوظ بماند که بتوانیم قوی شویم شان ایران این است که در منطقه کشور اول باشد و باید به این جایگاه برسد. خلاصه اینکه شرایط ما در حال حاضر بیشتر سلی است. اما منابع و امکانات ژئوپولیتیک ما که اکنون بلا استفاده باقی مانده به سود ایران و به سود جامعه بین الملل است. ایران باید کشور اول منطقه شود و سود ایران و سود جهان در همین است.
آقای دکتر غنی نژاد عنوان گردید که به نتیجه مذاکرات خوش بین نیستید و دلیلش را هم گفتید. با این حال فکر میکنید ما چگونه و با استفاده از چه ابزاری میتوانیم در مذاکرات به نتیجه مطلوب و قابل قبول و سودمندی برای کل مردم و حداکثر سازی منافع ملی برسیم؟
غنی نژاد: به نظرم اگر مذاکره کنندگان ما یک مقدار درایت و ابتکار عمل و شناخت خوبی از آقای ترامپ و نماینده اش و خواسته های آنها داشته باشند میتوانند کارهای خوبی انجام دهند. پیشنهاد ترامپ در مورد اوکراین این بود که آمریکا باید در منابع طبیعی اوکراین سهیم باشد. ما می دانیم که اوکراین منابع طبیعی فوق العاده زیاد و ارزشمندی دارد. آقای ترامپ یک دیپلمات به معنای کلاسیک کلمه نیست و شاید اساسا آدم سیاسی به معنای درست آن هم نیست. برای همین به دنبال دیپلماسی مرسوم نمی رود. او یک تاجر و به اصطلاح بیزینس من است که میخواهد چانه بزند و معامله کند. او می خواهد که برنده باشد و میگوید ایرادی ندارد که شما هم برنده باشید، اما من باید برنده اصلی باشم. در این شرایط اگر مذاکره کنندگان ما جسارت داشته باشند که پیشنهاد بدهند. شرکت های آمریکایی می توانند در ایران سرمایه گذاری و فعالیت کنند. همان طور
که قبل از انقلاب سرمایه گذاری های زیادی در عرصه های مختلف از معادن گرفته تا کشاورزی و صنعت و نفت و اتفاق افتاد این می تواند برای ترامپ جذاب و اغوا کننده باشد. واقعیت هم این است که توانمندیها و امکاناتی که ایران دارد. قابل قیاس با دیگر کشورهای منطقه نیست. امکانات ایران در حوزه اقتصاد چه از نظر منابع طبیعی و معدنی چه کشاورزی نیروی انسانی و امکانات بالقوه بازار مصرفی در منطقه بی نظیر است و تنها تا حدودی با ترکیه قابل مقایسه است. ایران هنوز منابع بکر زیادی دارد که میتواند و عده سرمایه گذاری و فعالیت در آن را به شرط حفظ منافع ملی ایران به بنگاههای تجاری آمریکایی بدهد. به نظر من این وعده می تواند در دیدگاه ترامپ بسیار وسوسه برانگیز و اغوا کننده باشد چون اساسا دنبال این مدل معاملات است و پیگیر بده بستان های معمول و مرسوم دیپلماتیک و سیاسی نیست.
ایران با این کارتها میتواند با دست پر به میز مذاکره برود و بتواند از بحث های صرفا سیاسی و نظامی که با سردمداری اسرائیل به آمریکایی ها تحمیل میشود و به نظر می رسد ترامپ هم چندان از آن خشنود نیست گریزی به این مسائل بزند و پنجره ای برای ترامپ و آمریکای ترامپ باز کند که متفاوت از آن چیزی است که اسرائیل میخواهد و دوست دارد ایران را وادار به درگیری کند. این به نظر من پنجره خوبی است که ایرانی ها می توانند باز کنند. اما مستلزم این است که مذاکره کنندگان دست باز داشته باشد، شناخت کافی از منافع ملی ایران داشته باشند و بتوانند این مسیر را ادامه دهند. همان طور که آقای مجلسی گفتند ایران از نظر جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک کشور بسیار مهمی است تنگه هرمز را در اختیار دارد و یک کشور بزرگ در منطقه خلیج فارس است و آرامش و ثبات در ایران به نفع همه کشورهای منطقه و جهان است. بنابراین روی این آرامش و همان نکات سلبی که آقای مجلسی هم اشاره کردند. میتوان مانور داد و اعلام کرد که ما میخواهیم ایران که در یک منطقه سوق الجیشی و موقعیت حساس قرار گرفته آرامش و ثبات داشته باشد. اما اگر منافع ملی را کنار بگذاریم و سراغ مسائل موهوم برویم مطمئن هستم که به نتیجه ای نخواهیم رسید.
به منابع ارزشمند اوکراین اشاره کردید. آیا نفت همچنان می تواند برای ما نقش یک منبع بزرگ ارزشمند را بازی کند؟ یا اینکه دیگر به واسطه تحریم اثر نفت ایران در بازار جهانی از بین رفته است؟
منابع ما فقط نفت نیست ما غیر از نفت منابع معدنی گسترده ای مانند فولاد و مس و حتی لیتیوم داریم که برای اقتصاد امروز دنیا منبعی حیاتی است منابع طبیعی مهم و ارزشمندی داریم اما فراتر از آن سرمایه انسانی داریم اینکه بخشی از سرمایه انسانی ما در سالهای اخیر شروع به مهاجرت کرده و در اغلب کشورهای دنیا خواهان دارد. خودش یک نشانه از ظرفیت بزرگی است که ما در اختیار داریم جوانهای تحصیل کرده ما پتانسیل فوق العاده بزرگی هستند.
غنی نژاد: دقت کنید که در تجارت و اقتصاد منافع دو سویه است و ما منافع یک سویه نداریم منافع یکسویه فقط در غارت است منافع یکسویه در نظام قدیم وجود داشت که تصور از تولید ثروت این بود که باید ثروت دیگران را غارت کنیم اما در اندیشه اقتصادی مدرن تولید ثروت به این صورت است که برای ثروتمند شدن باید به دیگران نفع برسانیم باید تجارت را گسترش دهیم و منافع دوسویه ایجاد کنیم من معتقدم می توانیم پنجره خوبی باز کنیم اما خوش بین نیستم برای اینکه معتقدم همچنان سیاستمدارهای ما گرفتار ایدئولوژیهای کهنه گذشته هستند.
بسیار گفته میشود که آقای ترامپ فرد عجولی است و می خواهد زود به نتیجه دلخواه برسد. بنابراین روند مذاکرات و رسیدن به نتیجه مطلوب را سریع پیش بینی میکنند. اما تجربه هایی هم در گذشته از مذاکرات ترامپ داریم که با وجود انفجار خبری اولیه بی نتیجه ماند از جمله گفت و گو با کره شمالی آقای ترامپ در دوره قبل ریاست جمهوری اش با رهبر کره دیدار کرد و حتی به خاک کره شمالی با گذاشت اما در نهایت فقط خبر دیدارها بود و هیچ توافق و نتیجه ای حاصل نشد. ممکن است چنین اتفاقی درباره ما هم بیفتد؟
مجلسی: نه به هیچ وجه وضعیت ایران با کره شمالی تفاوت های عمده دارد. کره شمالی کشوری کوچک است در بن بست مطلق که از نظر سیاسی موقعیت جغرافیایی تاثیر گذاری های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در دیگر کشورهای دنیا اصلا قابل قیاس با ایران نیست. ما زمانی در این منطقه کشور اول بودیم که همه همسایگان ما فقیر بودند. از ترکیه بگیرید تا عربستان تا اینجایی که حالا اسمش شده امارات متحده عربی و آن موقع بیابان بود تا برسید به مسقط و عمان همه این کشورها فقیر بودند. جمهوری آذربایجان یک ایالت فقرزده و غارت شده شوروی محسوب می شد. اما امروز به هر کدام از این کشورها که بروید میبینید وضعیت اقتصادی و صنعتی و اجتماعی و مالی آنها از ایران پیشی گرفته است. این شرایط بدی نیست و اتفاقاً خودش یک موقعیت ویژه برای ما ایجاد می کند. وقتی همسایگان ماغنی باشند می توانیم با آنها ارتباطات اصلی و تجارت استراتژیک برقرار کنیم ایران میتواند ثروتمندترین بازار کنونی منطقه باشد و غرب که مدتی است سلطه اقتصادی خودش را بر بازارهای جهانی از دست داده و موقعیت رقابتی اش تضعیف شده است. علاقه زیادی دارد که به ایران و منطقه دسترسی خوبی داشته باشد.
کره شمالی اصلا قابل قیاس با ایران نیست ما خوشبختانه امکانات بالقوه زیادی برای تجدید حیات و حرکت در ایران داریم راهها و راه آهن و زیرساخت هایی که البته همه اش نیاز به ترمیم و اصلاح و به روز شدن دارد. در کشوری مانند ایران که سوددهی منابع نفتی و گازی و معدنی بسیار بالاتر از دیگر رقباست شرکتهای خارجی علاقه زیادی به فعالیت و سرمایه گذاری دارند. منتها باید با شهامت به سر میز مذاکره رفت اگر قرار بر این است که مسئولیت یک دولت و حکومت ایجاد رفاه و آسایش برای ملتش باشد که واقعا هم همین است، راهی جز سازگاری با دنیا، رفتار مسالمت آمیز بازیافت احترام و حرمت ملی وجود ندارد.
در مورد نفت که شما به آن اشاره کردید هم یک نکته بگویم؛ اکنون مصرف داخلی انرژی در ایران معادل روزی ۲٫۵ میلیون بشکه نفت است که بخشی از این مصرف ناشی از هدر روی به علت قدیمی بودن و مستهلک شدن زیر ساخت هاست. با این حال وقتی توسعه صنعتی پیدا کنیم، خواه ناخواه مصرف انرژی ما بالاتر می رود و شاید دیگر اساسا چندان نیازی نباشد که روی صدور نفت خام حساب کنیم. این شرایط باید عوض شود. ما باید مواد فرآوری شده و دارای خریداران بیشتر تولید کنیم ما باید کوتاهی های گذشته را جبران کنیم و گرنه دنیا همیشه به نفت و گاز نیاز دارد اما آن را نه به عنوان سوخت بلکه به عنوان یک ماده اولیه مهم شیمیایی برای توسعه اقتصاد و صنایع گوناگون استفاده میکند نفت و گاز هم فقط یکی از منابع این کشور است منابع مختلف دیگری هم داریم که بزرگ ترین آن امکان استفاده از انرژی خورشیدی برای تامین انرژی مورد نیاز شهری و صنعتی و کشاورزی است.
واقعیت این است که امکان برنامه ریزی و اجرای طرح های اقتصادی در این مملکت بی نهایت است. فقط نمیدانم چرا کسانی که هستند آن علاقه را به این کشور احساس نمی کنند که برایش بنشینند نقشه درست بکشند. در بایگانی های سازمان برنامه می بینید از ۵۰ سال پیش چه امکاناتی بوده که به علت فقر، امکان اجرای آن را نداشتیم آن موقعی هم که اجرا کردیم به دام مشکلات دیگری افتادیم و نشد. امروز امکانات از همیشه فراهم تر است. من امیدوارم به جنبه های رفاه و آسایش و توسعه پرداخته شود تا از این گونه دلهره ها و نگرانی و التهایی که چند دهه است با آن زندگی میکنیم کاسته شود و ملت ایران به آسایش برسد.