بسیاری از نیروهای کارشناسی کشور که سرمایههای زیادی برای تربیت آنان هزینه شده است، به راحتی جذب اقتصاد کشورهای دیگر می شوند.
عباس عبدی در یادداشتی که در شماره روز سه شنبه روزنامه اعتماد منتشر شد به دلایل مهاجرت از ایران پرداخته و نوشته است:
چندی پیش با مدیر یکی از استارتآپهای مشهور کشور صحبت می کردم، بهرغم اینکه پرداخت حقوق و دستمزدهای آن شرکت به نسبت قابل توجه بود، ولی می گفت که سالانه تا حدود ۳۰ درصد نیروهایش را به دلیل مهاجرت از کشور از دست می دهد. پرسیدم که آیا خودشان دنبال مهاجرت در کشور دیگر هستند؟ گفت لزوما خیر، بلکه خیلی راحت در حالی که مشغول کار هستند، یک ایمیل دریافت میکنند که شغلی را در فلان کشور با امتیازات مشخص و انجام همه امور مرتبط با حرفه او پیشنهاد می کنند.
این شناساییها را از طریق دوستان و همکارانی که قبلا رفتهاند، یا از طریق «لینکدین» و سایتهای مشابه، پیدا میکنند. هنگامی که فرد مواجه با این پیشنهاد میشود به ارقام حقوق پیشنهادی و نیز شرایط اجتماعی و سیاسی مبدا و مقصد که نگاه می کند، به راحتی پیشنهاد را می پذیرد.
شاید تاکنون مواجه با این موارد نشدهاید، ولی واقعیت این است که اگر نیرویی را بپسندند، تمام هزینه انتقال حتی بردن اثاث منزل را به بهترین شکل تقبل می کنند. نکته مهمتر اینکه مدیر آن استارتآپ توضیح داد که تعدادی هم که نمی روند به دلیل رضایت از اینجا نیست، بلکه محدودیتهای خانوادگی یا تعلقات دیگری دارند که از این پیشنهادها استقبال نمیکنند.
کافی است که دستمزدها و شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران را با کشور پیشنهاددهنده مقایسه کنیم تا با منطق این رفتار همدلی کنیم.
برای بسیاری از این افراد حداکثر حقوقی که در ایران به دست می آورند زیر هزار دلار است (البته این رقم بالایی است) ولی در آنجا تا ۴ یا ۵ هزار دلار هم پیشنهاد می شود. همانطورکه گفته شد گام اول برای ورود سرمایه خارجی، حفظ سرمایه داخلی است. هم سرمایه مادی و از آن مهمتر سرمایه انسانی. اگر دولت ایران نتواند شرایطی را ایجاد کند که نیروی انسانی تحصیلکرده آن در داخل کشور حفظ شود، چگونه می خواهد که گامی به سوی توسعه و پیشرفت بردارد؟
جمعیت ایرانیان مهاجر در ۳ سال گذشته بیش از دو برابر شده است. نکته مهم اینکه ۳۰ درصد آنان را متخصصان تشکیل می دهند. بقیه نیز کمابیش افراد حرفهای هستند و کارکنان مشاغل ساده فقط حدود ۷ درصد کل مهاجران ایرانی را تشکیل می دهد.
بالای ۵۰ درصد آنان که به اروپا رفتهاند، دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، ۶۰ درصد ایرانیان حاضر در امریکا در مشاغل خوب از جمله در مشاغل مدیریتی، کسب و کار و علوم و هنر فعال هستند. درباره نظر سنجی ها و گرایش افراد به مهاجرت از کشور هم بهتر است فعلا چیزی نگویم.
در هر حال در کنار اقدامات برای ورود سرمایه و جلوگیری از خروج آن باید کوشید که مانع مهاجرت و خروج نیروی انسانی متخصص شد. توسعه و پیشرفت بدون وجود و مشارکت چنین نیرویی ممکن نیست.
عوامل خروج آنان فقط پایین بودن دستمزد نیست، بلکه احساس بی توجهی به آنان بیش از هر چیز دیگری عذابدهنده است. می توانیم مدیران اصلی کشور را در قوای حکومتی در سطح معاون وزیر و بالاتر لیست کنیم، بعد ببینیم که چند درصد جوانان و کارآفرینان و متخصصان این کشور با آنان احساس مشترک دارند و آنان را نمایندگان واقعی خود می دانند. به نظر من کمتر از ده درصد.
تا هنگامی که این شکاف حل نشود، مشکل فرار سرمایه مالی و مهاجرت نیروی انسانی نیز حل نخواهد شد.