جاوید قربان اوغلی – دیپلمات سابق در یادداشت روز چهارشنبه روزنامه شرق تاثیر روی کار آمدن طالبان بر کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران را بررسی کرده است.
قربان اوغلی در این یادداشت نوشت: سکوت ایران در ردههای مختلف، شورای عالی امنیت ملی، وزارت خارجه، مجلس (که در هر مسئله سیاست خارجی فورا موضعگیری میکند) و… در برابر تحولات افغانستان که هنوز هم ادامه دارد، میتواند دو دلیل داشته باشد.
اول: غافلگیری و سردرگمی ناشی از سرعت تحولات که همزمانی دوره انتقال قدرت اجرائی، جابهجایی مدیران ارشد و محافظهکاری مدیران مستقر را میتوان به این سردرگمی افزود.
دوم: توافق با طالبان در مذاکرات چند هفته گذشته (مسئولان امنیتی یا احتمالا سیاسی). دلخوری از دولت مستقر (اشرف غنی) و خرسندی از بیرونرفتن آمریکا.
اگر احتمال دوم مقرون به صحت باشد، قاعدتا درباره خطوط قرمز ایران به طالبان تذکرات لازم داده شده باشد. ولی درباره اینکه این نگرانیها و توافقات تا چه اندازه از سوی طالبان و پس از استقرار کامل «امارت اسلامی!!» در کابل رعایت شود، تردیدهای جدی وجود دارد. اگر طالبان در ذیل ائتلاف پاکستان، عربستان و امارات عربی متحده تعریف شود، به نظر میرسد قضیه را باید جدیتر گرفت. تغییر رویه طالبان و سخنگفتن از «این دیگر آن طالبان ۲۰ سال قبل نیست» بیشتر به یک شوخی شبیه است.
این محور برای فشار به ایران از طریق مرزهای شرقی فعال خواهد شد . تغییر ماهیت ایدئولوژیک طالبان از سلفیگری بیشتر به مزاح شبیه است. تاکتیکهای کنونی سران طالبان در تسامح با مذاهب و فرق و آیینهای آنها برای گذر از دوره بحرانی فعلی است. عدم امکان نادیدهگرفتن طالبان در عرصه سیاسی این کشور و راهبرد دولت ائتلافی رویکردی قابل قبول ولی تقریبا غیرممکن است.
طالبان جز قدرت انحصاری خود بر افغانستان را قبول نخواهد کرد. همه اقدامات کنونی تاکتیکی برای عبور بدون تزاحم از مرحله گذار و تثبیت سلطه است.
اینکه افغانستان تحت سیطره طالبان جولانگاه همه گروههای تروریستی با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کشورهای مخالف ایران شود، تصوری خیالپردازانه و ناشی از توهم توطئه نیست.حضور طالبان در مرزهای ما با توجه به شایعات مشارکت نیروهای گروهک تروریستی جندالله در تصرف نیمروز و فراه از اهمیت امنیتی قابل توجهی برخوردار است که باید در مرکز توجهات امنیتی کشور قرار گیرد.
در حوزه تمدنی، حوزه نفوذ و عمق استراتژیک افغانستان از اهمیت ویژهای برای ایران برخوردار است. سلطه طالبان با نگاه مبتنی بر تعصب قومی و حاکمیت تمامعیار پشتونها، شیعیان هزاره و اقوام تاجیک، ازبک، ترکمن و سایر اقلیتهای قومی این کشور را بهشدت تحت فشار قرار خواهد داد. از این منظر باید برخی کشورهای منطقه مخالف ایران را برنده اصلی تحولات افغانستان دانست که تلاش خواهند کرد آنجا را به نقطه آسیبپذیر و اعمال فشار به ایران تبدیل کنند.
اجمالا میتوان چنین نتیجه گرفت که ایران پس از ۲۰ سال از سرنگونی دولت قبلی طالبان که با تهاجم نظامی آمریکا و همکاری غیرقابل انکار ایران انجام شد، مجددا به نقطه صفر بازگشته با این تفاوت که هم با طالبانی مجهزتر و هوشمندتر روبهروست و هم کشورهای دیگر درصدد فشار به ایران از طریق مرزهای شرقی و فعالکردن گسلهای قومی-مذهبی هستند.