دلفی: سیاست خارجی ایران همچنان دوگانه است

۸ دی ۱۴۰۱

رصد خبر | ابوالقاسم دلفی سفیر سابق ایران در فرانسه می‌گوید برخلاف انتظارها از یکدست شدن حاکمیت، پس از انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری، سیاست خارجی ایران همچنان دوگانه است


مدیرکل سابق وزارت خارجه به پرسش‌هایی درباره سیاست خارجی ایران پاسخ داده است که می‌خوانید:

سیاست خارجی دولت سیزدهم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

از گذشته دو نگاه در سیاست خارجی بود؛ یکی دیپلماسی و یکی میدان. یک جاهایی میدان فعال مایشاست و یک جاهایی هم یک نقش‌هایی به دیپلماسی داده‌اند. بعد از انتخابات و یک‌دست شدن حاکمیت، برداشت این بود که از این مجموعه یک‌دست، یک صدای واحد برای سیاست خارجی وجود داشته باشد و آن بیان راهبرد سیاست خارجی کشور باشد. وزارت خارجه هم باید بیانگر این راهبرد باشد. در ابتدای کار، سپردن مسئولیت مذاکرات هسته‌ای به وزارت خارجه هم، این تصور ایجاد شد که قرار است این اتفاق بیفتد، ولی بعدا مشخص شد هنوز آن دووجهه بودن سیاست خارجی را داریم دنبال می‌کنیم و میدان و دیپلماسی همچنان با هم حرکت می‌کنند و دست غالب هم همچنان میدان است و دیپلماسی را گذاشته‌اند برای روز مبادا به‌عنوان دریچه خروج اضطراری. نمونه عینی آن را هم در بغداد۲ شاهد بودیم. وزیر خارجه ایران به امان رفت و اعلام آمادگی کرد که با عربستان روابط عادی داشته باشیم. همزمان دیدید که فرمانده سپاه قدس چه اظهاراتی علیه عربستان کرد. طرف مقابل هم می‌داند عملیات در اختیار گروه دیگری است که سخنگویش فرمانده سپاه قدس است. این سیاست خارجی دوگانه و نمایندگی آن توسط میدان سبب شده از بیرون صدای همین میدان را بشنوند. میدان هم تکلیفش برای منطقه و فراتر از منطقه مشخص است و حرکتی برای کاهش تنش نکرده است.

با این اوصاف دستاورد سیاست خارجی دولت رئیسی چه بوده است؟ سیاست خارجی که با تمرکز بر همسایگان شروع شده است.

من از برجام شروع می‌کنم. چون سر و ته همه این بحث‌ها به برجام می‌رسد. شرایط مذاکرات هسته‌ای به جایی رسیده که مجددا وزیر خارجه و نزدیکان دولت و سیستم از جمله آقای خرازی به‌عنوان کسی که به منابع بالای قدرت نزدیک است، اعلام آمادگی کرده‌اند که به مذاکره برگردند. برداشت بیرونی این اعلام آمادگی این است که فشارهای دوسه ماه گذشته در پرتو تحولات داخلی و شلوغی‌ها، اثر داشته و اثر آن این بوده که ما را برگردانده‌اند به میز مذاکره. پس برداشت عمومی این است که راه‌حل مشکل، فشار است و این فشار را غربی‌ها در مذاکره هسته‌ای اعمال می‌کنند. چینی‌ها در مسائل منطقه‌ای و روس‌ها هم ما را گذاشته‌اند جلوی توپخانه اوکراین. شاه‌بیت تلاش اروپایی‌ها، و در رأس آنها مکرون، برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته‌ای، جمع‌بندی بورل بود که به‌عنوان پیشنهاد واسط بین ما و آمریکا عرضه شد. این پیشنهاد تقریبا قابل اجرا بود، چون حاوی حداقل‌هایی بود که دو طرف می‌توانستند به آن برسند و آمریکایی‌ها به این پیشنهاد آری گفتند. ما هم ابتدا گفتیم آری، بعد رفتیم شرط‌های قرمز و آبی را گذاشتیم که نشد. یعنی اروپا تلاش‌اش را کرد که ما در بحث هسته‌ای به جایی برسیم. علت‌اش هم این است که اروپا در اوکراین دچار مشکل است و می‌دانند که آمریکا در مسائل داخلی اروپا ازجمله اقتصاد و انرژی زیاد همراه نیست. ضمن اینکه آمریکایی‌ها فرصت پیدا کرده‌اند که اروپا را با فروش گاز مایع به چهار برابر قیمت، سرکیسه هم بکنند و سود همه ضرر‌هایی که در اوکراین می‌کنند را از اروپا بگیرند. اروپا فهمیده باید فکری برای انرژی بکند، پس دنبال این هست که ما را به برجام برگرداند. ما راه‌حل اروپایی‌ها را قبول نکردیم و مذاکرات را تعطیل کردیم. از آن زمان فشارها افزایش پیدا کرد. در حوزه حقوق بشر کار را به مجمع عمومی و کمیته حقیقت‌یاب کشاندند و در شلوغی‌های داخلی ایران هم هر کاری خواستند کردند.

در مورد چین چطور؟ سیاست نزدیکی ما به شرق جواب داده است؟

در همین حین، چینی‌ها بیشترین سوءاستفاده را کرده‌اند. اینها با سعودی‌ها نه‌تنها در مسائل اقتصادی و تحولات منطقه‌ای، بلکه فراتر از آن در بحث مربوط به یمن به توافق رسیده‌اند. یک هیئت شامل سفرای چینی به عدن اعزام شده‌اند تا با دولت مورد قبول عربستان مذاکره کنند و برنامه‌ریزی برای به‌رسمیت شناختن آنها به‌عنوان دولت رسمی یمن آغاز شده است. در مورد سازمان همکاری شانگهای تبلیغات زیادی کردیم، اما با کاری که چینی‌ها با ما کردند نشان داد محاسبات ما غلط بوده است. چینی‌ها همه تخم‌مرغ‌هایشان را بردند آن سوی خلیج‌فارس. پس دستاورد شانگهای در حد عضویت باقی مانده و بعد از عضویت بعید می‌دانم کسی بتواند بگوید یک اپسیلون دستاورد داشته‌ایم. کاری که چینی‌ها در منطقه با ما کردند در شانگهای هم می‌توانند بکنند. چینی‌ها حسب منافع خودشان، ما را دور می‌زنند.

در سیاست همسایگان ایران چطور؟ این همان نقطه‌ای‌ست که دولت رئیسی سیاست خارجی‌اش را بر آن بنا کرده است؟

در مورد منطقه و حرکت مقاومت و جایی که نقطه قوت ما در منطقه است، یعنی عراق، سوریه، لبنان و یمن هم باید جدا ارزیابی کرد. اروپایی‌ها مخصوصا فرانسوی‌ها، از سال ۲۰۲۱ طرحی را با مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیر سابق عراق به‌عنوان اجلاس همسایگان عراق برای امنیت این کشور تدارک دیدند. سال ۲۰۲۱ اولین نشست برگزار شد و از ما هم دعوت شد. متاسفانه ما به‌رغم اینکه امنیت و مسائل عمومی عراق قرار بود در این اجلاس طرح شود و محل اجلاس هم در عراق بود، به هر دلیلی در سطح مناسب شرکت نکردیم و وزیر خارجه به بغداد رفت، درحالی‌که همه در سطح سران شرکت کرده بودند. آنجا فرصتی بود که ما از دست دادیم. فرانسوی‌ها خیلی تلاش کردند که رئیسی در آن اجلاس شرکت کند. قبل از اجلاس، شخص مکرون به رئیس‌جمهور تلفن زد، اما ما این فرصت را نگرفتیم. در بغداد ۲ هم این سناریو تکرار شد. این بار اجلاس را از بغداد به اردن منتقل کردند. همه هم در این اجلاس در سطح مناسب شرکت کردند، اما ما مجددا در سطح مناسب شرکت نکردیم. نخست‌وزیر عراق در اولین سفر خارجی‌اش اول به اردن رفت، بعد کویت و بعد تهران. یکی از دستورالعمل‌هایش این بود که ما حتما در اجلاس بغداد۲ حاضر شویم، چون ظاهرا ما نمی‌خواستیم در اردن شرکت کنیم. در نهایت هم به دلیل دعوت نخست‌وزیر عراق در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. در طول این اجلاس هم به جز ملاقات با بورل، حتی یک ملاقات دوجانبه برای وزیر تعریف نشده بود. کاری به ملاقات‌های سرپایی در راهرو ندارم. امیر عبداللهیان فقط یک ملاقات با بورل داشت که آن هم از قبل گفته بود که می‌روم اردن تا مذاکرات هسته‌ای را راه بیندازم. درحالی‌که همه انتظار داشتند برویم امنیت عراق را در اجلاس برقرار کنیم.

بعد از بازگشت از اردن مکرون مصاحبه‌ای کرد که محتوای آن را شنیدیم. نتیجه اینکه اروپایی‌ها و در رأس‌شان فرانسوی‌ها، سیاست‌شان این است که نفوذ ما را در عراق کم کنند. با سعودی‌ها هم در این سیاست هماهنگ هستند تا مسئله لبنان و آینده ریاست‌جمهوری لبنان را حل ‌کنند. مسئله یمن را هم که چینی‌ها دارند حل می‌کنند. سیاست همسایگی دولت در یک‌سال‌ونیم گذشته نه‌تنها روابط ما با هیچ‌یک از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را توسعه نداده، بلکه می‌بینید مذاکرات با عربستان هم هنوز معلق است. حرف‌های فرحان در بغداد ۲ نشان می‌دهد هیچ انتظاری از مذاکرات ندارند و روی مسائل داخلی ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. همان‌طور که بن‌سلمان گفت تنش را به داخل ایران می‌بریم.

آیا سیاست حرکت به سمت شرق درست عمل کرده است؟

نقطه امیدواری برای خروج از این وضعیت برجام است. یک برداشت در اروپا و غرب وجود دارد؛ اینکه ما افزایش تنش با غرب را در دستور کارمان قرار داده‌ایم و قصد داریم این سیاست را تا جایی پیش ببریم که هیچ راهی برای نزدیکی به غرب نباشد. نتیجه اینکه آلمان‌ها کل روابط اقتصادی را معلق کردند؛ با فرانسوی‌ها سر زندانیان‌شان در ایران تنش داریم؛ انگلیسی‌ها تهدید‌های اخیر را کرده‌اند؛ با بلژیک بحث مبادله زندانی داریم. در اوکراین هم امنیت اروپا به‌خطر افتاده و ما متهم هستیم که پهپاد به روس‌ها داده‌ایم و ما شریک روس‌ها در به‌هم‌زدن امنیت اروپا هستیم. اگر روس‌ها برنده نشوند، ما در مورد اوکراین در مجامع بین‌المللی باید جریمه‌های سنگین بپردازیم، چون از متجاوزی حمایت کرده‌ایم که امنیت اروپا را برهم زده است. تناقضاتی که در اظهارات‌مان بوده هم کار را خراب کرده است. یعنی ما با هر کدام از اینها به‌صورت دوجانبه تنش‌هایی داریم و در مذاکرات هسته‌ای هم به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که به جایی نرسد. برداشت آنها این است که ایرانی‌ها طوری رفتار می‌کنند که روند رفتن به سمت شرق در داخل توجیه شود.

منبع: هم‌میهن

https://rasadkhabar.ir/mqVZD

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

بن‌بست سیاستگذاری اقتصادی

پ دی ۸ , ۱۴۰۱
دکتر موسی غنی‌نژاد اقتصاد ایران را نیازمند تصمیم‌های عاجل می‌داند ولی معتقد است در موقعیت اجتماعی کنونی مقامات مسوول در مصدر امور اراده یا جرات لازم را برای این کار در خود نمی‌بینند. خبرهای مرتبط:مورا: با طرف‌های ایرانی در مورد برجام گفت و گوهای… ۳۱ خرداد, ۱۴۰۲ سخنگوی نخست‌وزیر انگلیس: […]