رصد خبر | حسین ملائک سفیر پیشین ایران در چین معتقد است که “جنس توافق ایران و عربستان از جنس تفاهم نامههای امنیتی دائمی نیست”. او پیشنهاد میکند که دبیرخانهای برای چنین تفاهمهایی وجود داشته باشد ا هر چند وقت یکبار به شکایات طرفین رسیدگی کند.
دو سال گذشته گفت وگویی با شما داشتیم که پیش بینی کردید برقراری روابط ایران و عربستان با میانجیگیری چین می تواند تحقق یابد و در حال حاضر پس از دو سال این پیش بینی شما تحقق یافت. اما فکر می کنید پس از کش و قوس های فراوان و افتراق دیپلماتیک ۷ ساله میان دو کشور، توافق ایران و عربستان چقدر پایدار خواهد بود و در آینده تحت تاثیر چه مولفه هایی قرار خواهد گرفت؟ تبعات و چشم انداز این توافق بر مناسبات منطقه ای چگونه خواهد بود؟
شکل ماجرا این است که ما هنوز خبری از تفاهم نداریم و فقط می دانیم که بسته به گفته آقای شمخانی ایشان شش روز در پکن بودند و حتما شرایط باید بسیار پیچیده بوده باشد. طبق بیانیه اعلام شده حداقل چهار روز مذاکره وجود داشته و طرف چینی تقریبا با حمایت از مواضع عربستان وارد این مذاکره شده است. در کل این بیانیه در سه جا عدم دخالت در امور داخلی مورد تاکید قرار گرفته است که مشخصا به ما بر می گردد. در واقع این توافق نامه بالانس نیست و در جاهایی نشان می دهد که ایران مسائلی را پذیرفته است ولی اینکه چه چیزهایی پذیرفته شده است؟ این را نمی دانیم!
برای ایران مهم بود که بن بست چندین ساله بین دو کشور که روابط را از نرم دیپلماتیک خارج کرده حل و فصل شود که این مساله را وارد نرم دیپلماتیک کردند تا اگر دعوایی وجود دارد در همان چهارچوب انجام شود. در این مورد هم گفته شده است حداکثر دو ماه و حال اینکه چه تحولاتی در این دو ماه صورت بگیرد، این محل سوال است و ابهاماتی در این نقطه وجود دارد اما این مساله غیر قابل کتمان است که چین کاری بسیار بزرگ انجام داد. باز در این مرحله هم سوالاتی وجود دارد. آیا چین قبل از این کار با آمریکاییها توافقاتی داشته است که وارد حوزه نفوذ آنها شده؟ ولی نمی دانیم! به هرحال این فضا، فضای انحصاری غربی ها بود و امروز چین در این حوزه نفوذ و تاثیر گذاری بالایی دارد.
سوال دیگر این است که آیا عربستان به تنهایی وارد این ماجرا شده است؟ شرایط عربستان بعد از این توافق بسیار خوب است. مواضع اش در مقابل اسرائیل تقویت شده است در مقابل آمریکا مواضع اش تقویت شده است و برگ برنده و بردی برای عربستان بوده است. از این نظر می توانیم بگوییم چین و عربستان با این توافق به لحاظ سیاسی در موقعیت های خوبی قرار گرفته اند.
در اینجا باید ببینیم در این تفاهم منطقه ای روی چه مفاهیمی انعطاف شده است؟ اگر چین موجودیت این تفاهم را به عهده بگیرد و آن را از هر نوع صدماتی در آینده حفظ کند می توان گفت که چین بزرگترین اقدام خود ظرف بیست تا سی سال گذشته را در منطقه خاورمیانه انجام داده است. تقریبا می توان گفت چیزی شبیه به پیروزی آمریکا و اسرائیل در جریان قرارداد ابراهیم روی داده است و تحولی سیاسی در منطقه است.
در عین حال برخی از کارشناسان پیش بینی می کردند که روابط اسرائیل و عربستان عادی سازی شود ولی ما شاهد این بودیم که مساله عکس شده و اسرائیل تنها رژیمی بود که از این توافق اظهار ناخرسندی کرده است.
این توافق موضع عربستان را در برابر اسرائیل تقویت کرد. اسرائیل فشار می آورد و اظهار می کرد که تهدیدی به نام ایران وجود دارد و من می توانم این تهدید را برطرف کنم بنابراین ارتباط شما با من توازن قوای امنیتی در منطقه بوجود می آورد اما عربستان با این توافق نشان داد که به این تئوری اعتنای چندانی نکرد و خودش می تواند شرایط بهتری را در منطقه رقم بزند. امروز نسبت به یکی دو سال گذشته، مواضع عربستان در برابر اسرائیل بسیار قوی شد.
در همین حال شاهد بودیم آمریکا نیز از این توافق اظهار خرسندی کرد. آیا این مساله دال بر رده پای آمریکا در این توافق دارد؟
این اقدام در چهارچوب نظریه آمریکا برای ثبات منطقه ای وجود داشته و این امر خلاف نظرات آمریکایی ها در ثبات منطقه ای خلیج فارس نیست. آن ها هم اعتقاد دارند که عربستان و ایران باید مشکلاتشان را حل کنند. اصولا دموکرات ها به این مساله بسیار معتقد هستند بحث این است که چه کسی این کار را کرده است؟ بخصوص که چین و آمریکا در یک شرایط رقابتی بالایی هستند و باید ببینیم آیا آمریکاییها نسبت به این قضیه احساس حسادت می کنند؟ احساس رقابت می کنند؟ احساس حمایت و کمک می کنند؟ یا احساس می کنند که اگر چین هم چنین کاری کرده است در اصل درست بودن کار اهمیت دارد که کار بسیار درست و خوبی بوده است و آمریکا از چنین تفاهمی صدمه نمی بیند.
نقش این توافق در مساله اوکراین چه خواهد بود؟
اوکراین درگیر جنگی جهانی است و بازی مجموع صفر در آن حاکم است و ارتباط چندانی به ما و عربستان و منطقه خلیج فارس ندارد. من اینطور می بینم و چیزی نمی بینم که اگر کسی در آنجا کاری بکند تاثیری بر این طرف داشته باشد. ایران و عربستان مشکلات خودشان را دارند، شاید بیشترین و مهمترین مساله ای که به چشم می آید، بحران یمن باشد. حتی مساله ریاست جمهوری لبنان هم به نوعی درگیر با مسائل ایران و عربستان است. حل و فصل مساله سوریه درگیر مشکلات این دو کشور است. اینکه چه کسی رییس جمهور لبنان شود یا حوثی ها چه کسی را به مذاکرات صلح سازمان ملل ببرند؟ ولی با اوکراین فاصله زیادی وجود دارد. از این رو این نکته که توافق چه امتیازات و امکان های همکاری را از ایران می خواهد! این نکته محل سوال است ولی می دانیم که چینی ها تا دو هفته قبل در سازمان ملل به نفع عربستان و علیه حوثی ها رای دادند. شاید می توان اینطور گفت که چینی ها از ما خواسته اند به طرح صلحی که آنها دارند و عربستان از آنها درخواست کرده بپیوندیم و ما نتوانسته ایم به خواسته چینی ها نه بگوییم؛ این بدبینانه ترین نگاه به بالانس چینی ها است.
به نظر می رسد توافق بسیار ناگهانی بود…
بله، آنطور که آقای شمخانی اعلام کرده است اینطور نشان می دهد که عربستان از چینی ها خواسته و چینی ها در سفر آقای رییسی این را مطرح کرده اند و آقای رییسی پذیرفته است و چینی ها گفته اند برای حل و فصل مساله بیایید و این ها هم مجبور شده اند و رفته اند.
آیا چانه زنی نشده است؟
باید دید در این چهار روز چه اتفاقاتی افتاده است. مساله چهار روز مطرح است. قطعا بر سر مسائلی اختلافاتی داشته اند و بحث کرده اند. اگر بسیار منفی فکر کنیم حتی می توانیم بگوییم چینی ها اعلام کرده اند که در این مسائل کوتاه بیایید تا امتیازاتی به شما بدهیم یا فاینانس را سریعتر برایتان انجام بدهیم یا فلان کار را بکنیم. هر چیزی در جریان چنین مذاکراتی امکان دارد.
به نظر می رسد رفتار عربستان چندان قابل پیش بینی نباشد. آیا این امکان وجود دارد که در آینده زیر توافق بزنند یا بحرانی ایجاد شود؟
عربستان وزین حرکت می کند و سیاست خارجی عربستان آنطور از این شاخه به آن شاخه نیست اما کارهای نامعقولی هم وجود دارد مثلا به یکباره به قطر حمله کرد یا به یکباره به یمن حمله کرد. از این دست کارها وجود داشته ولی معمولا در سیاست منطقه ای اش وزین بود و با طمانینه حرکت کرده است. ارتباطات عربستان و آمریکا هم نقش دارد و به هر حال شاخ و شانه ای است که عربستان برای آمریکا می کشد. اینکه به ما این همه بی احترامی نکنید و ما هم آدم های قابل احترامی هستیم و می توانیم تصمیم بگیریم. چین و روسیه به این مواضع فکری عربستان کمک می کند و این کشور را به مستقل بودن تشویق می کند.
در بلند مدت چین چقدر می توند جا پای خود را در منطقه محکم کند؟
در منطقه بسیار زیاد، ولی چین برای رابطه ما و عربستان یک محافظ یک بار مصرف است. گاردین دائم نیست چون جنس روابط ایران و عربستان به این مسائل نمی خورد. جنس روابط ما و عربستان از نوع دیگری است. تامین امنیت عربستان در درصدی بالایی حدود ۸۰% توسط آمریکا و انگلیس است. به فرض مثال اگر صدام به عربستان حمله می کرد چین از این کشور دفاع نمی کرد. در جنگ بین ایران و عربستان کشوری که در این بین عکس العمل نشان می دهد آمریکا است چون پایگاه ها و تسلیحاتی در منطقه دارد. از این رو جنس این تفاهم نامه از جنس تفاهم نامه های امنیتی دائمی نیست. این تفاهم یک محموله ای است و همه استفاده اش را خواهند برد و بسیار لازم و به جا است ولی اینطور نیست که گسترده و امنیتی باشد ولی باید دبیرخانه ای برای چنین تفاهم هایی وجود داشته باشد و چنین محیط سیاسی ایجاد شود تا هر چند وقت یکبار شکایات طرفین در رابطه با عدول از بندهای تفاهم به آنجا برود و مورد رسیدگی قرار بگیرد.
اگر چین در آینده ثباتی در منطقه به دست بیاورد روابط بین کشورها تحت تاثیر این حضور چگونه خواهد بود؟ و آیا آمریکا همچنان حضور خواهد داشت؟
بله در کوتاه مدت و در میان مدت همین است. برای تحلیل دراز مدت باید دید روابط بین چین و امریکا به کجا می کشد؟ من بعید می دانم این تفاهم نامه بعد از برقرار شدن روابط دو جانبه و باز شدن دو سفارتخانه و از سر گیری روابط دیپلماتیک بین دو کشور، باز هم قابل استناد باشد و چینی ها بخواهند داوری کنند. تا دو ماهی که روابط برقرار شود باید صبر کرد. من بعید می دانم تحولات یمن تحولاتی رادیکال باشد به طوری که عربستان بخواهد ادامه بدهد. بالانس نیروها در یمن مشخص شده است. حوثی ها نتوانسته اند مناطق نفتی را بگیرند و درصدی از حکومت و منابع در دست آن ها است و تا حد زیادی راه های سوق الجیشی در دست آنها است. این موضوع امتیازی در مذاکرات است که باید به دستآوردی تبدیل شود.
آیا می توان گفت این توافق به حل مناقشه یمن کمک خواهد کرد؟
اگر مذاکرات یمنی- یمنی برقرار شود این مذاکرات بسیار خوب خواهد بود. عربستان یک سری یمنی را دور هم نشانده و می گوید یمنی ها این ها هستند باید نقش قابل قبولی برای حوثی ها در نظر گرفت و حداقل نقشی ۴۰ درصدی در صحنه سیاست یمن برایشان وجود داشته باشد زیرا هنوز توسط عربستان به رسمیت شناخته نشده اند. آنها امتیازات سازمان ملل را دارند که در حذف حوثی ها است. جدا از این مساله، مشکل چندانی در مورد عربستان نداریم. امروز عراق هم بالانسی با عربستان دارد و ایران هم با این قضیه مشکلی ندارد. سوریه نیز هم به اتحادیه عرب بر می گردد و عربستان موافقت کرده است. آن ها هم برای کاهش دادن نقش ایران تصمیم گرفته اند در جاهایی سوریه را بازی بدهند. همه این ها به این بر می گردد که مذاکره کننده ایرانی در نهایت قدرت دارد تا سهم خود را نگه دارد یا نه؟ یا سنگی انداخته و موجی بوجود آورده و بعد به دنبال کار خود رفته است! این مساله به مذاکره کننده ها مربوط است.
فکر می کنید ایران بیشتر به این توافق نیاز داشت یا عربستان؟
اگر از زاویه کسی که می خواهد رفتار دولت ایران را مورد بررسی قرار بدهد صحبت کنیم باید بگوییم که جز مساله حج درباره هیچ مساله دیگری تحت فشار نبود و باید این مساله را حل و فصل می کرد اما به لحاظ ساحت سیاسی ایران که باید همه گرایش ها را بپوشاند، نظام سیاسی ایران به حل و فصل مساله عربستان نیاز داشت و باید این دشمنی از خصومتی نیزه به نیزه به مداری پایینتر می رفت و مدار سیاسی تر پیدا می کرد. اگر من فردی منتقد باشم خواهم گفت ما به این توافق نیاز داشتیم.
منبع: شفقنا