رصد خبر | علی واعظ، مدیر پروژه ایران درگروه بینالمللی بحران معتقد است که جیک سالیوان در ساختار سیاسی دولت آمریکا نقش تصمیمساز دارد و جایگاهش در مرحله پیشین تصمیمگیر نهایی است.
مدیر پروژه ایران درگروه بینالمللی بحران در گفتوگویی نقش جیک سالیوان در سیاست خارجی آمریکا را تشریح کرده است. متن این گفتوگو که در شماره روز یکشنبه ۸ مرداد هم میهن منتشر شده است را میخوانید:
با توجه به سابقه کاری تیم سیاست خارجی دولت فعلی ایالات متحده، از ابتدای شروع به کار دولت جو بایدن این حقیقت مطرح بود که میان افرادی مانند رابرت مالی و جیک سالیوان اختلاف استراتژی در قبال موضوع ایران وجود دارد. آیا امروز و با کنار گذاشته شدن مالی، دیدگاه سالیوان بر پرونده حاکم شده و آیا این برداشت که سالیوان امروز مسئول مستقیم موضوع ایران است فرضیه درستی است؟
در هر دولتی ممکن است اختلافنظرهایی وجود داشته باشد اما نهایتاً، کاخ سفید است که از ابتدای بر روی کار آمدن دولت بایدن، رویکرد آمریکا در قبال مذاکرات با ایران، موضوع برجام و سایر موضوعات را تعیین کرده است. آقای مالی و وزارت امور خارجه گزینههای مختلفی را در اختیار کاخ سفید قرار میدادند و تصمیمگیر نهایی از ابتدای کار هم، کاخ سفید بود و آقای مالی بدون رضایت کاخ سفید نه میتوانستند پیشنهادی به ایران بدهند و نه هیچ رویکردی را میتوانستند اتخاذ کنند. بنابراین از این لحاظ من تغییری نمیبینم. البته در خصوص اینکه گفتید آقای مالی کنار گذاشته شدهاند باید بگویم اینگونه نیست و ایشان به صورت رسمی کنار گذاشته نشدهاند و مقام و مسئولیت اصلی همچنان بر عهده ایشان است. هرچند تا پایان تحقیقات، کاری انجام نمیدهند ولی همین که خود آقای سالیوان و آقای بلینکن در فضای عمومی از ایشان طرفداری کردند و ایشان را در این منصب نگه داشتند، نشانه این است که هم برای وی احترام قائل هستند و هم اختلافنظرها به آن میزان که از بیرون احساس میکنند جدی باشد، نیست و امیدوار هستند این مسئله ختم به خیر شود.
سالیوان در تازهترین اظهاراتش عنوان کرده که «توافق با ایران نزدیک نیست» آیا میتوان گفت ابتکار تفاهم شفاهی ایده مشاور امنیت ملی کاخ سفید بود؟
آقای سالیوان با دقت بسیار زیادی کلماتشان را انتخاب کردند و مذاکراتی که میان ایران و آمریکا بهصورت غیرمستقیم در عمان صورت گرفته، در خصوص یک تفاهم است و این تفاهم در کمینه آن چیزی است که در دیپلماسی قابل تصور است و تنها در خصوص حفظ وضع موجود و نه حتی بهبود آن است و فقط برای جلوگیری از وخیم شدن شرایط است. این تفاهمی است که ایران و آمریکا به آن نزدیک شدهاند و اقرار به آن هم حتی از لحاظ سیاسی برای دولت بایدن هزینه دارد.
سرنوشت احتمالی پرونده ایران با توجه به دیدگاههای سالیوان چه تفاوت مشخصی با زمان حضور رابرت مالی خواهد داشت؟
در مجموع همانطور که عرض کردم فکر نمیکنم حتی در صورت عدم بازگشت آقای مالی، تفاوت خیلی زیادی صورت بگیرد چراکه سیاستی که در دو سالونیم قبل اجرایی شده، سیاست دولت بایدن بود. اگر ایران حاضر به مذاکره مستقیم با ایالات متحده بود از حضور شخصی که نسبت به مسائل آگاه بود مانند آقای مالی و از غرضهایی که بسیاری دیگر از سیاستمداران آمریکایی نسبت به ایران دارند برخوردار نبود، شاید نقش آقای مالی در روند تصمیمسازی میتوانست نقش مهمتری باشد اما با توجه به اینکه مذاکره مستقیمی غیر از دیداری که ایشان با آقای ایروانی داشت صورت نگرفته است، معتقدم حتی از این پتانسیل بالقوه استفاده نشد و بنابراین من تفاوت زیادی نمیبینم. اصولاً مباحثی که پیرامون آقای مالی مطرح میشود، از زمانی که ایشان به این مقام منصوب شدند تا امروز نشانه این است که تا چه حد دشمنی با ایران در ساختار سیاسی آمریکا خودش را جا انداخته و چه هزینه زیادی برای افرادی دارد که معتقد هستند که دیپلماسی راه بهتری برای پرداختن به اختلافات با ایران است.
میتوانیم از شرایط فعلی اینطور برداشت کنیم که مشابه با مذاکرات ۲۰۱۲ عمان باز هم آقای سالیوان نقش پررنگتری در موضوع ایران پیدا کرده است؟
امروز نقش آقای سالیوان با سال ۲۰۱۲ خیلی متفاوت است؛ در سال ۲۰۱۲ ایشان پیامرسان دولت آمریکا بود و نه تصمیمگیر و امروز تصمیمساز است و نه مذاکرهکننده. همانطور که عرض کردم چه در شرایطی که آقای مالی مذاکرات را انجام میدادند و چه امروز که آقای برت مکگورک مذاکرات را انجام میدهند، همیشه تصمیمگیر قبل از مرحله آخر، آقای سالیوان بوده و بنابراین فکر نمیکنم نقش آقای سالیوان تفاوت عمدهای کرده باشد.