خزاعی: چرا علیه سینمای ایران به «کن» و «ونیز» ایمیل زدند؟

۱۰ دی ۱۴۰۲

رصد خبر | رئیس سازمان سینمایی کشور بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبران‌ناپذیری می‌داند. یکی از ایده‌های محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانی‌های رسمی به آن اشاره‌هایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی»‌ است.

مشروح گفت‌وگوی محمد خزاعی را می‌خوانید.

در چند نوبت، هم شما و هم دیگر مدیران سینمایی صحبت از احیای سینما در سال جاری کرده‌اید که این موضع منتقدانی هم دارد که نسبت به «کمدی‌گرایی» در سینمای ایران هشدار می‌دهند. کمی درباره آنچه احیای سینما می‌دانید، توضیح می‌دهید؟

‎واقعیت این است که این روزها اقتصاد سینمای ایران، نسبت به خیلی از دوره‌های گذشته، وضعیت بهتری دارد. من خاطرم هست در سال ۱۴۰۰ که ما وارد سازمان سینمایی شدیم، به دلیل بروز کرونا، فاجعه بزرگی در سینما رقم خورده بود و در مواردی شاهد تعطیلی کامل سالن‌های سینما بودیم. برخی از سالن‌ها درهای‌شان بسته بود و برای حقوق کارکنان‌شان هم سوبسید دریافت می‌کردند. خیلی از کارکنان سینماها حتی از کار خود اخراج شدند. همزمان، با تراکم بالای فیلم‌های مانده در صف اکران مواجه بودیم که آمار آن‌ها به حدود ۲۰۰ فیلم می‌رسید.

صحبت از ورشکستگی کامل سینما می‌کردند

برنامه‌ریزی برای اکران ۲۰۰ فیلم هم واقعا کار دشواری بود. آن هم در شرایطی که تعداد فیلم‌های قابل اکران طی هر سال در سینمای ایران، در بهترین حالت، ۶۰ تا ۷۰ فیلم بود. بعدها وقتی ما اکران فیلم‌ها را شروع کردیم، با حوادث و اتفاقات سیاسی مواجه شدیم که در آن شرایط دیگر صاحبان آثار، حاضر به اکران فیلم‌های خود نمی‌شدند. برخی معتقد بودند که مخاطب در این شرایط به سینما نمی‌آید و برخی دیگر هم می‌گفتند اگر فیلم‌مان را اکران کنیم، مورد هجمه برخی از گروه‌ها در درون خانواده سینما قرار می‌گیریم. در آن شرایط شورای صنفی اکران تقریبا ناامید شده بود و طی جلساتی هم که من با سینماداران داشتم، آن‌ها صحبت از ورشکستگی کامل سینما می‌کردند و اینکه دیگر نمی‌توان این سینما را احیا کرد. در سال گذشته اما ما برنامه‌ریزی‌هایی داشتیم و شخصا به‌صورت مستقیم با برخی دوستان تهیه‌کننده وارد گفت‌وگو شدم و وعده‌هایی به آن‌ها دادیم تا به‌واسطه اکران فیلم‌های‌شان، اجازه ندهیم سینما تعطیل شود. خاطرتان باشد با اکران چند فیلم، سینما همچنان حیات داشت.

مشخصا چگونه و با چه تمهیداتی جلوی تعطیلی سینما را گرفتید؟

‎برخی معتقد بودند همین فیلم‌ها در شرایط دیگری می‌توانستند فروش بهتری را هم تجربه کنند. همه اکران‌ها در سازمان سینمایی طراحی و برنامه‌ریزی می‌شد و به نوعی صاحبان آثار را راضی به اکران فیلم‌های‌شان می‌کردیم. در پایان سال ۱۴۰۱ برخی همچنان اعتقاد به ورشکستگی سینما داشتند اما همان زمان به دوستان می‌گفتم با توجه به فیلم‌هایی که من دیده‌ام و برنامه‌ریزی‌ای که در سازمان سینمایی داریم، سال ۱۴۰۲ شرایط بهتری خواهد داشت. حتی یادتان هست برای اکران نوروز ۱۴۰۲ برخی معتقد بودند به دلیل همزمانی با ماه رمضان، به مشکل خواهیم خورد و خیلی‌ها حاضر به اکران فیلم‌هایشان نبودند. از آنجایی که اکران نوروزی هم در اختیار سازمان سینمایی بود ما به چیدمانی رسیدیم که دیدیم اتفاقات بسیار خوبی هم برای آن رخ داد. امروز که داریم با هم صحبت می‌کنیم، تمام آن‌هایی که معتقد به ورشکستگی سینمای ایران بودند، مجدد دارند وارد عرصه ساخت و ساز فیلم و اکران در سالن‌های سینما می‌شوند. یعنی آنقدر به آینده امیدوار شده‌اند که تولیدات جدید را در دستور کار خود قرار داده‌اند. آنچه در زمینه فروش سینماها هم شاهد هستیم، کاملا بی‌سابقه است.

البته از نظر میزان فروش شرایط بی‌سابقه‌ای داریم، نه از نظر تعداد مخاطب.

آمار مخاطبان دهه ۶۰ صرفا نقل قول است

‎اگر با همین رویه پیش برویم، علاوه‌بر مجموع فروش، در زمینه تعداد مخاطب هم شاهد اتفاقات خیلی خوبی خواهیم بود. این نکته را مدنظر داشته باشید که آمار مخاطبانی که درباره سال‌های دهه ۶۰ مطرح می‌شود، صرفا نقل قول است و هیچ سندی درباره آن وجود ندارد. از زمانی که سامانه‌ها، تعداد مخاطبان را ثبت می‌کنند، می‌توانیم بگوییم امسال وضعیت استقبال بسیار خوب بوده و روند رو به رشدی دارد.

اینکه فیلم‌های کمدی بازار سینما را در اختیار گرفته‌اند، مربوط به امروز نمی‌شود. اگر دوره‌های مختلف سینما را مورد تحلیل قرار دهید، خواهید دید همواره فیلم‌های کمدی خوب، بیشترین میزان فروش را به خود اختصاص می‌دهند چرا که با مخاطبان خود به خوبی ارتباط برقرار می‌کنند و نگاه اقتصادی هم دارند. سوال اما اینجاست که در کنار فروش فیلم‌های کمدی، برای فیلم‌های دارای رویکرد فرهنگی چه باید بکنیم؟ به این نکته توجه داشته باشید که همین امروز در زمینه پروانه ساخت، سهم فیلم‌های کمدی تنها ۱۳ درصد از کل پروانه ساخت‌های صادر شده است. اگر شاهد هیاهویی در این زمینه هستیم، به دلیل بیشتر دیده شدن فیلم‌های کمدی است. همین الان که ۱۲ فیلم در حال اکران در سینماهاست، تنها ۳ فیلم تم کمدی دارند.

در کنار آن‌ها فیلم‌های اجتماعی، فیلم‌های کودک و حتی فیلم دفاع مقدس و تاریخ انقلاب داریم. ما مشکل ژانر در سینما نداریم، این تنوع وجود دارد، اما مشکل نگاه، ندیدن و نشنیدن در سینما داریم. دوستان منتقدی که سینما را متهم به تک ژانری شدن می‌کنند همان کسانی هستند که تا دیروز مدعی بودند سینما در حال نابودی است و در سینماها به زودی تخته خواهد شد. به آن دوستان عرض می‌کنم نگاه‌تان را عمیق‌تر کنید و از تحلیل‌های سطحی و ژورنالیستی دست بردارید. سینما نه تنها تک‌ژانری نشده بلکه در محتوا و ژانربندی در حال پوست‌اندازی است.

آرزوی دارم فیلمی فرهنگی و اجتماعی رکورد فروش را به دست آورد

ما حتی مقوله تنوع ژانر را در آثار غیرسینمایی و فیلم‌کوتاه هم به‌عنوان یک راهبرد موکد مورد توجه قرار داده‌ایم. توجه به سلایق طیف‌های مختلف اجتماعی دغدغه ما است. از نظر ما و دوستان شورای صنفی اکران که در حال مهندسی و طراحی چرخه اکران هستند، شاهد ژانربندی درستی در اکران هستیم. اگر امروز مخاطبی به‌دنبال فیلم کودک باشد، فیلم مناسب هست، اگر از ژانر انقلاب و دفاع مقدس فیلم بخواهد، گزینه‌ای وجود دارد و اگر کمدی هم بخواهد فیلم مناسب هست. همین امروز یک فیلم اجتماعی و خانوادگی عملکرد خوبی در اکران دارد. پس مشکل ژانربندی در اکران نداریم اما اینکه چرا مخاطبان از برخی ژانرها استقبال نمی‌کنند و میزان فروش فیلم‌های کمدی تا این اندازه بالاتر است، از نکات قابل بررسی است. که این موضوع از دو زاویه نیاز به تحلیل و مداقه دارد؛ اول از لحاظ جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی و دوم از طریق واکاوی و ریخت‌شناسی فیلم‌های اجتماعی و فرهنگی و اینکه چرا مردم با این گونه آثار کمتر همراهی می‌کنند. آرزوی من است که فیلمی فرهنگی و اجتماعی- در تراز جامعه ایران- رکورد فروش را به دست آورد. ‎در سازمان سینمای و طبق قانون، تا زمانی که کف فروش یک فیلم از میزانی پایین‌تر نیاید، نمی‌توانیم آن را از اکران حذف کنیم. به همین دلیل تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که فیلم «فسیل»‌ را باوجود فروش بسیار خوبی که دارد، از سرگروهی برداشتیم.

که البته ابراهیم عامریان تهیه‌کننده این فیلم، از همین تصمیم هم شاکی شد!

‎این تصمیم شورای صنفی نمایش بود که در مرحله اول از سرگروهی حذف و در مرحله بعد سالن‌های اکران آن محدود شود. نکته این است که اگر همین امروز اقتصاد سینما اینگونه رونق نگرفته بود، خانواده سینما چه مطالبه‌ای از مدیریت سینما داشتند؟ غیر از این است که اگر فیلم امروز فروش می‌کند، مخاطبانی که به سینما فرا می‌خواند، به تماشای فیلم‌های دیگر هم می‌روند؟‌ در کدام دوره سراغ داشته‌اید که یک فیلم کودک نزدیک به ۵۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد؟‌ در چنین شرایطی ما چه کار می‌توانیم بکنیم؟ آیا باید جلوی اکران فیلم‌های کمدی را بگیریم؟

اما حتما قبول دارید که مزیت نسبی سینمای ایران، به فیلم‌های کمدی نیست. از دهه ۶۰ تا به امروز، اعتبار اصلی سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی هم به فیلم‌های اجتماعی‌ای بوده است که فرهنگ ما را در خارج از کشور هم نمایندگی کرده‌اند.

‎مگر امروز کسی با ساخت فیلم‌های اجتماعی مخالف است؟

این‌طور گفته می‌شود که این دست آثار در فرآیند دریافت پروانه ساخت با مشکلاتی مواجه هستند.

‎اصلا اینگونه نیست. کافی است تعداد فیلم‌های اجتماعی که در همین یک سال اخیر از سازمان سینمایی پروانه ساخت دریافت کرده‌اند را بررسی کنید و نسبت آن را با فیلمنامه‌های کمدی بسنجید. همان طور که گفتم تنها چیزی در حدود ۱۳ درصد کل پروانه‌های ساخت در یک سال گذشته مربوط به فیلم‌های کمدی بوده است.

یعنی می‌گویید فیلمنامه‌های اجتماعی و غیرکمدی هم به‌راحتی پروانه ساخت دریافت می‌کنند اما خود فیلمسازان راغب به ساخت این دست آثار نیستند؟

‎نه. حرف من این نیست. نکته این است که ادبیات دوره گذشته مدیریت سینما با ادبیات امروز متفاوت شده است.

کمی بیشتر توضیح می‌دهید؟

‎ادبیات مشترک همه ما سینماست و اینگونه نیست که ما به زبان دیگری صحبت کنیم اما بایدها و نبایدها را هم باید مدنظر داشته باشیم. بایدها و نبایدها از نگاه من مقوله‌ای بسیار جدی هستند. پیش از آنکه در سازمان سینمایی مستقر شوم، در یک گفت‌وگو در شبکه خبر، اولین بحثی که مطرح کردم این بود که مجبوریم در زمینه محتوای تولیدات سینمایی، اقدامات اساسی انجام دهیم. به‌عنوان یکی از اهالی سینما و فارغ از مسوولیتی که پذیرفته بودم، همان زمان اعلام کردم که محتوای برخی آثار سینمایی را محتوای مناسبی نمی‌دانم و بر همین مبنا هم تا به امروز حرکت کرده‌ایم.

یعنی در دوره شما ممیزی محتوایی سخت‌گیرانه‌تر شده است؟

‎مراقبت‌ها و استانداردسازی‌هایی که در این مدت اعمال شده، اصلا چیزهای عجیب و غریبی نبوده است و اگر به هر فرد سینماگر و یا هر عضوی از جامعه آن‌ها را ارائه کنید، خواهند پذیرفت. مثلا بحث ممانعت از تشویق و ترویج استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر و یا نکاتی مانند خیانت و تضعیف کانون خانواده، تحقیر جایگاه پدر و مادر و یا ممانعت از شوخی‌های جنسی که در مقطعی در سینما رواج پیدا کرده بود. این‌ها شاخص‌هایی است که هر کس با هر فرهنگی با اعمال قوانین پیرامون آن موافق است. حتی اگر بایدها و نبایدهای مربوط به سینمای سایر کشورها را هم بررسی کنید، خواهید دید که در موضوعاتی مانند خانواده، بسیار سخت‌گیرانه عمل می‌کنند. از شما می‌خواهم به‌عنوان یک رسانه، دفترچه نظارتی هالیوود که یک دفترچه حدودا ۱۶۰ صفحه‌ای است را مرور کنید. شاخص‌ها را به‌صورت کاملا ریز و جزئی تعیین کرده و در اختیار کمپانی‌ها قرار داده است و دیگر هم در کار آن‌ها دخالت نمی‌کند. ما در سینما، لااقل در ایام کرونا، به جایی رسیده بودیم که گویی تلاش می‌شد قبح برخی مسایل در سینما ریخته شود.

از نظر رعایت شئونات اما قطعاً سینمای ایران همیشه شریف‌تر از هالیود بوده؛ این مقایسه درست است؟

‎نکته شما درباره کلیت سینمای ایران، قطعا درست است، اما آنچه من درباره آن صحبت می‌کنم ناظر به تعدادی از پروژه‌های خاص است که در مقطعی این مشکلات را داشته‌اند. ‎ما زمانی فیلمساز کمدی داشتیم که در فیلم‌هایش هر شوخی‌ای که می‌خواست را مطرح می‌کرد. همان فیلمساز امروز هم فیلم می‌سازد و اتفاقا فیلمش فروش خوبی هم دارد، اما توانسته است با ادبیاتی متفاوت با مخاطبش ارتباط برقرار کند. مهم این است که فیلمسازان فهمیده‌اند که می‌توان به‌گونه‌ دیگری هم با مخاطبان ارتباط برقرار کرد و ما هم از ابتدا به دنبال همین هدف بودیم. من چند بار برای بازدید به سالن‌های اکران فیلم «فسیل» رفته و دیده‌ام که خانواده‌ها از هر قشری حتی قشر مذهبی در سالن حضور داشته‌اند. همه داشتند در کنار یکدیگر فیلم را می‌دیدند و لذت می‌بردند. ما تلاش کردیم تا به گروهی از مخاطبان که زمانی از سالن‌های سینما قهر کرده بودند بگوییم سینما جای خوبی است و نیازی نیست نگران مضامین مطرح شده در فیلم‌ها باشید.

البته ابزارهایی مانند رده‌بندی سنی هم در ضریب دادن به این اطمینان می‌تواند بسیار موثر باشد.

ماجرای رده‌بندی سنی برای مخاطبان بحث دیگری است که زمانی به خود من درباره فیلم «به وقت شام» این تذکر را می‌دادند. در عین حال امروز می‌توان مدعی بود که خانواده‌ها می‌توانند در سینما یک کمدی سالم تماشا کنند. این نکته مهمی است. اینکه می‌گویید سینمای ایران در دنیا یک سینمای نجیب و با اخلاق است نکته درستی است و ما هم تلاش کردیم جلوی آن‌هایی که می‌خواستند سینمای ایران را از این مسیر خارج کنند بگیریم. ‎استانداردسازی یک مولفه جدی است و افق استعلایی سینما را مشخص می‌کند. ما به دنبال استانداردسازی هستیم و مهمترین دغدغه ما از بدو ورود به این دوره بحث محتوا و نگرانی عمیق نسبت به عدم رعایت سبک زندگی ایرانی اسلامی در آثار تصویری بود. نباید به خودمان دروغ بگوییم. بسیاری از فیلم‌های تولیدی دوره‌های قبل نه تنها کمکی به شکل‌گیری خانواده، تقویت نگاه شرقی و روابط اسلامی نمی‌کرد، بلکه کاملا نگاه و سبک زندگی غرب‌گرایانه را تبلیغ می‌کرد. البته متاسفانه این پدیده‌ای است که در بخش‌هایی از جامعه ما امروز گسترش پیدا کرده است. ‎اما سینما می‌تواند این تلنگر را به مردم و مخاطبان خود بزند که ما صاحب بهترین مناسک و آیین زندگی هستیم. سبک زندگی‌ای که بزرگان ما آن را تجربه کرده و آموخته‌اند. سبکی که در آن روابط خانواده، احترام به پدر و مادر و روابط اقتصادی و اجتماعی مبتنی‌بر نظام اخلاقی و دینی معنا داشت. در واقع همان مکتب سینمای اسلامی که بارها به آن اشاره کرده‌ام. ‎

معتقدید که سینمای ایران در این مسیر انحراف‌هایی داشته است؟

متاسفانه در گذشته در برخی از آثار پلتفرم‌ها و سینما شاهد انحرافات شدیدی در سبک زندگی ایرانی اسلامی و ترویج مدل زندگی غربی بودیم. آثاری که به شدت در بین خانواده‌های دینی و مذهبی جامعه و خانواده‌های علاقه‌مند به زندگی سالم، واکنش‌های منفی در پی داشته است. معتقدم آن سبک آثار، تاثیرات مخرب در خانواده‌ها و جامعه دارد و به «از هم گسستگی خانواده، هنجارشکنی و اباحه‌گری» دامن می‌زند. به نظرم باید یک دور سیاست‌های کلان فرهنگی و بایدها و نبایدها را برای کمپانی‌های تولیدکننده مجموعه‌های نمایشی تبیین و محکم پای اصول خود بایستیم. ‎اشتباهات گذشته و عقب‌نشینی از اصول اعتقادی در سال‌هایی، ملاحظه‌کاری و تعارفات ما را به وضعیت نامطلوب مبتلا کرده است. در رویکردهای ما هرگونه آثاری که در حوزه سینما، سبک زندگی ایرانی و اسلامی را تخریب و یا کانون خانواده‌ها و جایگاه پدر و مادرها را خدشه‌دار کند و به قبح‌زدایی از مواد مخدر، سیگار، مشروبات الکلی، روابط نامشروع و مسائل مبتذل بپردازد، جایی ندارند.

کمی مشخص‌تر درباره ایده‌های اجرایی خود برای تحقق این شعارها توضیح می‌دهید؟

‎امروز هرکسی که بخواهد پروانه ساخت دریافت کند برخلاف دوره‌های گذشته منهیات متناظر به آئین‌نامه را مطالعه کرده و نسبت به آن متعهد می‌شود و سپس اقدام به تولید اثر می‌کند تا برخلاف دوره‌های گذشته گرفتار پیچیدگی‌های بعد از تولید نشود. ‎سینمای ایران از لحاظ محتوایی در حال پوست‌اندازی است. این یک واقعیت است و دلیل برخی مخالفت‌ها و سنگ‌اندازی ها همین جریان است. ‎معتقدم سینمای ملی ما احتیاج به گفتمان ملی دارد. سینمای اسلامی و سینمای تمدن‌ساز احتیاج به ادبیات خاص خود را دارد که باید در تصاویر و آثار ما جاری و ساری باشد. نمی‌توان ادبیات سینمای ملی را به کار ببریم ولی در آثارمان مروج سینما و اندیشه‌های غربی باشیم. ‎ما آماده‌ایم با کمک همین خانواده سینمای ایران و با یاری سینماگران متفکر، اندیشمند و هنرمند احیاگر مجدد این جنس از سینما باشیم. قطعا کسانی که این نگاه و ادبیات را دوست ندارند سنگ‌اندازی خواهند کرد. امروز سینمای کمدی هم می‌تواند به دلیل گستره مخاطب با پیام‌های و دغدغه‌های تربیتی و آموزشی تلفیق شود و در کنار ایجاد فضایی مفرح برای مخاطب پیام‌های غیرمستقیم را نیز دربر بگیرد. ما به سینمای کمدی محتوامحور معتقدیم و تلاش می‌کنیم چنین فضایی در سینما ایجاد شود. گاهی می‌شنوم برخی از سینماگران نقدهایی را به حاکمیت ژانر کمدی در سینمای ایران وارد می‌کنند و از آثار کمدی به‌عنوان آثاری مبتذل و سخیف یاد می‌کنند اما غافل هستند از اینکه اولا آثار کمدی در این دوره با سلامت و مراقبت بسیار زیاد پروانه ساخت و نمایش می‌گیرند ثانیا گویا فراموش کرده‌اند همین یک سال و دو سال پیش حرف از تعطیلی سینماها و ورشکستگی مطلق سینما بود و همه ما آرزو می‌کردیم بار دیگر مخاطب را با سالن‌های سینما آشتی بدهیم تا پس از آن سینمای فرهنگی و مطلوبمان را هم پیگیری کنیم. پیش نیاز حرکت به سوی اعتلای فرهنگی سینما، آشتی دادن مخاطب با سینماست که این مهم به همت سینماگران و مدیران سینما در حال تحقق است و انتظار می‌رود آنهایی که دلسوز سینما هستند از سنگ‌اندازی و ایجاد حاشیه و اختلال پرهیز کنند. ‎البته امروز طیف‌های مختلفی از خانواده‌ها با اطمینان خاطر سالن سینماها حضور پیدا می‌کنند و این یعنی اطمینان به سیاست‌های سازمان سینمایی در دوره جدید و مسیر تازه‌ای که آغاز شده است. البته به شخصه همچنان راضی نیستم و معتقدم تا دستیابی به سینمایی ایده‌آل راه بسیاری در پیش داریم.

برخی معتقدند با رویکرد شما هر روز دایره فعالیت فیلمسازان محدود و محدودتر شده است؟

‎اتفاقا هر روز این دایره گسترده‌تر شده است و با دلیل و مدرک می‌توانم این ادعا را ثابت کنم. مهم این است که بگوییم چه محدودیتی و برای چه کسی اعمال شده است؟ من بارها به صراحت اعلام کرده‌ام که ما با ساخت فیلم سیاسی و تضارب آرا در سینما هیچ مشکلی نداریم. حتی اعلام کردیم که با نقد اجتماعی در فیلم‌ها هم مخالف نیستیم و فکر نمی‌کنم مدیریت سینما در هیچ دولتی با این صراحت این موارد را اعلام کرده باشد. فکر نمی‌کنم در هیچ دوره‌ای فضایی بازتر از امروز وجود داشته باشد. حرف ما در زمینه محدودیت‌ها مربوط به ابتذال است و مشخص است اگر بنده تا ۵۰ سال دیگر هم در سازمان سینمایی باشم پای این مبارزه با ابتذال خواهم ایستاد. وظیفه من این است که حواسم به مراقبت از کانون خانواده در سینما باشد. این وظیفه‌ای است که برعهده ما گذاشته شده است. اینکه امروز شاهد این میزان از استقبال از فیلم‌های در حال اکران و حضور مخاطبان در سالن‌ها هستیم، دلیلش چیست؟ آیا پیش‌تر کمدی‌هایی از این جنس ساخته نمی‌شد؟ اتفاقا کمدی‌هایی داشته‌ایم که هر شوخی‌ای که می‌خواستند بدون هیچ محدودیتی انجام می‌دادند. وقتی مراقبت صورت می‌گیرد، خانواده‌ها به محصول شما اعتماد می‌کنند و مانند یک محصول دارای نشان استاندارد، فیلم‌ها را برای تماشا انتخاب می‌کنند. نکته دیگر این است که برخی می‌گویند ما می‌خواهیم فیلم اجتماعی بسازیم، اما سوال من این است که چه کسی مخالف ساخت فیلم اجتماعی است؟ من صراحتا اعلام می‌کنم هر فیلمی که نقد اجتماعی داشته باشد و در آن تضارب آرا هم شکل گرفته باشد، ما هیچ مشکلی با آن نداریم، در عین حال با همین صراحت می‌گویم با هر فیلمی که بخواهد کانون خانواده را مورد هجمه قرار دهد و یا ترویج ابتذال و مواد مخدر باشد، مقابله خواهیم کرد و جلوی آن خواهیم ایستاد.

موفق به حذف کامل این مصادیق از تولیدات سینمایی شده‌اید؟

هنوز هم این موارد در سینمای ما وجود دارد و هنوز هم من از این منظر از وضعیت سینما به‌طور کامل راضی نیستم. کجای دین و مکتب ما اجازه می‌دهد که جوان‌مان، مصرف مشروبات الکلی را روی پرده ببیند؟‌ اگر گذشتگان ما هم در سینما این کار را کرده‌اند، قطعا اشتباه کرده‌اند. در سینمای خیلی از کشورها درباره موارد مرتبط با سبک زندگی اصلا تعارف ندارند اما ما خیلی در این زمینه عقب‌نشینی کرده‌ایم. در آثار سینمایی ما چیزی به نام سبک زندگی ایرانی و اسلامی وجود ندارد و به‌طور کامل مروج سبک زندگی دیگران هستیم. وقتی ما صحبت از «فیلمسازی اسلامی» می‌کنیم، برخی دوستان فکر می‌کنند منظورمان صرفا تولید فیلم‌های دینی است.

اتفاقا به نظر می‌رسد به‌کار بردن این اصطلاح از سوی شما، برخی از اهالی سینما را نگران کرده است!

‎اتفاقا نقدهای این دوستان را هم خوانده‌ام. تصورشان این است که ما تنها به دنبال ساخت فیلم دینی و یا ساخت فیلم درباره تاریخ اسلام هستیم!

اگر بخواهید مولفه‌های «سینمای اسلامی» را که پیش‌تر به آن اشاره‌هایی داشته‌اید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

‎درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخص‌هایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، شاخص‌هایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخص‌های اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن می‌توان صحبت کرد و فیلم ساخت.

آیا معتقدید امروز این شاخص‌های اسلامی در سینمای ما رعایت نمی‌شود؟

‎قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخص‌ها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت می‌شود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آن‌هایی که به دنبال نگاه کاسب‌کارانه در سینما هستند، باید جلوی‌شان را گرفت. حرف ما این است که می‌توان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.

قطعا سینما یعنی اقتصاد اما می‌توان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلم‌ها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی می‌گویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی می‌سازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلم‌های هنروتجربه که اکران هم می‌شود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.

فیلمساز دیگری برای حضور در جشنواره‌ها فیلم می‌سازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلم‌هایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته می‌شوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟‌ مگر می‌شود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر می‌کردیم. چرا فیلم‌های کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد…

البته فیلم‌های متأخر آقای حاتمی‌کیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبوده‌اند!

این طور نیست. فیلم «به‌وقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال می‌زنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا مولفه‌هایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه می‌شوند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. به‌عنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنواره‌ها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش ‌شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و می‌شناسند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

یکی از پدیده‌هایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بوده‌ایم جریان حضور فیلم‌های زیرزمینی که به‌صورت غیررسمی در داخل کشور تولید شده‌اند، در جشنواره‌های جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاست‌گذاری‌هایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر شده است را در شکل‌گیری این پدیده موثر نمی‌دانید؟

‎اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره می‌کنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنواره‌های سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم…

بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بین‌المللی دارند!

فیلم‌های رسمی سینمای ایران در جشنواره‌های بین‌المللی مهم دیده می‌شود

اینگونه نیست. در همه جشنواره‌های بین‌المللی، امروز فیلم‌های رسمی سینمای ایران هم دیده می‌شود و هم برگزیده می‌شود. تعداد جوایز بین‌المللی سینمای ایران در همین سال‌ها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره می‌کنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت می‌کنید که مقوله‌ای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان می‌دهد.

دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیش‌تر در سینمای ایران سخت‌گیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلم‌های اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنواره‌ها معرفی شده، اما پذیرفته نشده‌اند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکل‌داری بود؟ چرا در جشنواره‌ها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلم‌هایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بوده‌اند.

مگر ما نمی‌توانستیم مانند دوره‌هایی که صرفا فیلم‌های ایدئولوژیک معرفی می‌شدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عده‌ای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما به‌دنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصه‌های بومی خودش هستیم.

از ماجرای جشنواره‌های خارجی فاصله نگیریم…

‎بله. درباره جشنواره‌های خارجی، مطمئن باشید نگاه آن‌ها در ‌آینده قطعا دستخوش تغییر می‌شود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیام‌هایی را ارسال می‌کنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال می‌کنند، آن هم به‌صورت رسمی.

از چهره‌های شناخته‌شده هم در میان این افراد هستند؟

‎بله. هم شناخته‌شده‌ها هم برخی افراد گم‌نام‌تر. صراحتا می‌گویند ما می‌خواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.

مکالمه رسمی با خود شما داشته‌اند؟

‎مکالمه رسمی خیر، اما به‌صورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشته‌اند، پیام داده‌اند که می‌خواهند برگردند. برخی از این درخواست‌ها هم در دست بررسی است.

یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شده‌اند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکل‌شان نباشد؟

‎این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری می‌توانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سخت‌ترین دوره مدیریت سینما در تمام دوره‌ها را تجربه کرده‌ایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد!‌ با وجود این شرایط‌، پررونق‌ترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلی‌ها را اذیت می‌کند.

برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنواره‌ها و بازارهای جهانی می‌کنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شده‌اند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما این‌ها را فراموش می‌کنیم؟‌ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنواره‌هایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟‌ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بین‌المللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.

اگر نگاه بسته‌ای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم

اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر نگاه بسته‌ای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلم‌هایی مانند «علف‌زار» و «ملاقات خصوصی»‌ را اکران نمی‌کردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیل‌های خود احساس می‌کردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه می‌خواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.

آن‌ها می‌خواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفری‌جوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و… در این سال‌ها شکل داده‌اند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبوده‌اند و جوایز مختلفی را هم گرفته‌اند. آن‌ها می‌خواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.

می‌توانید کمی مصداقی‌تر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بی‌نشانی که نمی‌توانستند باشند.

‎بالاخره خیلی‌ها در طول آن حوادث تصور می‌کردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرم‌های سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است!‌ یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحی‌هایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازی‌ها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران به‌صورت رسمی حضور داشت.

ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاه‌مان نسبت به آن‌ها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصه‌های بین‌المللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سال‌های آتی شاهد اتفاقات بزرگ‌تری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم می‌گیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت می‌کند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامه‌ریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت می‌کند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.

مشخصا چه اقداماتی داشتید؟

‎از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنواره‌ها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص می‌شود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه می‌شوند این‌ها نمی‌توانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاش‌مان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همه‌شان باید پاسخگو باشند.

همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!

با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد

بله. تعداد ایمیل‌هایی که از داخل کشور به برخی از این جشنواره‌های خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آن‌ها مطابق سیاست‌های بالادستی دولت‌های متبوع خود حرکت می‌کنند و نگاه‌شان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین می‌کنند.

اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنواره‌های خارجی را داشته باشند، آن‌ها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کرده‌اند. با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد.

استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی‌ «خانه سینما» بازتاب‌های زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما به‌عنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟‌ به‌خصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیش‌تر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.

‎البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و می‌توانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچ‌کس درباره این مسایل صحبت نمی‌کند و تنها ابهامات را مطرح می‌کنند.

از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر می‌توانید کمی بیشتر بمانید.

یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟

‎بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همه‌اش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینه‌ها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.

شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفای‌شان اشاره داشتند.

‎تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آن‌ها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامه‌ای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. ‎طبیعتا من هم نمی‌توانستم غیرقانونی اقدام کنم.

یعنی مشکل مالی صحت داشت.

‎بودجه‌شان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که می‌توانست در ماه‌های بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریان‌های صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.

درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکردی به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آن‌ها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاش‌شان رفع مشکلات صنفی بوده است.

سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیت‌های سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمی‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که همه ما باید تکلیف‌مان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضع‌گیری‌هایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.

من امروز نمی‌خواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفاف‌تر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضع‌گیری‌هایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلی‌شان بی‌خبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند!‌ می‌توانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.

تعداد این افراد زیاد است؟

‎تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.

در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوب‌هایی برای این جنس فعالیت‌ها مدنظر دارد؟

‎ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سال‌ها و دوره‌های قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت می‌کردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود می‌کنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد می‌شود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شده‌اند.

نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود

این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب می‌کنند. ‎اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبران‌ناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. ‎نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد می‌زنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.

این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساس‌ترین بزنگاه‌ها بی‌تفاوت بوده‌اند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را می‌دهند؟‎ انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.

https://rasadkhabar.ir/d2zaO

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

قالی ایرانی از عرش به فرش رسید

ی دی ۱۰ , ۱۴۰۲
رصد خبر | فرش قرن‌ها است که در جهان به‌عنوان نماد تولید باکیفیت ایرانی شناخته می‏شود. با این وجود، این بخش حال و روز خوبی ندارد. خبرهای مرتبط:مجید زین‌العابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی شد ۱۹ تیر, ۱۴۰۲ مدیرعامل سابق بنیاد فارابی: سینمای ایران با تنفس… ۲۱ تیر, ۱۴۰۲ سعید راد […]