رصد خبر | زنگزوز مسیر چهل کیلومتری و مرز میان ایران و ارمنستان است که جمهوری آذربایجان مصرانه خواستار ایجاد دالانی در آن به منظور ارتباط با منطقه خودمختار نخبجوان است.
در هر بار تکرار این اصرار، جمهوری اسلامی ایران ضمن رد آن، بر تثبیت مرزها تاکید و هرگونه تغییر در مرزها به هر بهانهای را خط قرمز خود اعلام کرده است. اما چرا باکو بر این موضوع اصرار دارد؟ حامیانش در این عرصه چه دولتهایی و با چه انگیزههایی هستند؟ ایران در تحولات چگونه میتواند منافع ملی خود را حفظ کند. چرا قفقاز کانون توجه بسیاری از بازیگران منطقه و فرامنطقهای است؟ به منظور بررسی و پاسخ به این پرسشها گفتوگویی با «بهرام امیراحمدیان» استاد دانشگاه و متخصص حوزه قفقاز و روسیه شده است که میخوانید.
حوزه قفقاز و قفقاز جنوبی در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین مناطق ژئوپلتیک جهان است، تمرکز ویژهای روی این منطقه احساس میشود. با این مسئله موافق هستید؟
منطقه قفقاز با سه کشور یا قدرت منطقهای ترکیه در غرب، ایران در جنوب و روسیه در شمال همسایه است و هر یک از این کشورها هم نگرانیها، منافع، تهدیدها و فرصتهایی دارند. این منطقه در دوره جنگ سرد منطقهای حائل بین ناتو و پیمان ورشو بوده است. خود منطقه بسیار حساس است، به سبب اینکه دالانی به نام «دالان قفقاز» یا «برزخ قفقاز» دارد که هر جریانی از سمت شمال غربی به سمت جنوب شرقی یعنی بین دریای سیاه در غرب و دریای خزر در شرق، از جمله خطوط انتقال نیرو یا نفت و گاز ناگزیر از این منطقه می گذرد.
در دوره جنگ سرد این منطقه در اختیار شوروی یعنی پیمان ورشو بود و با پیمان ناتو که ترکیه در منطقه عضو آن بود، رودرروی هم قرار میگرفتند. پس از فروپاشی شوروی یک نوع خلا ژئوپلیتیکی در منطقه بوجود آمد و سه کشور سابق عضو شوروی سوسیالیستی، یعنی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، از آن پیمان و به دیگر معنا از بلوک شرق مستقل شدند و پس از آن هستهها و ارتباطاتی که آنها را به هم وصل میکرد، قطع شد.
بنابراین نوعی نزاع و مناقشه در آنجا صورت گرفت که یکی از مهمترین این نزاعها بین آذربایجان و ارمنستان سر منطقه قره باغ بود. قرهباغ یک منطقه و استان خودمختار در داخل و ترکیب جمهوری آذربایجان شوروی بود. چون زبان و قومیت آنها ارمنی بود، خواستار پیوستن به ارمنستان شدند و آذربایجان در اینجا وارد موضوع شد و مخالفت کرد.
قرهباغ معتقد بود همان قانونی که به آذربایجان اجازه داده از اتحاد شوروی خارج شود، همان قانون هم میتواند اجازه دهد که استان خودمختار قره باغ کوهستانی یا به اصطلاح به روسی «ناگورنا قره باغ» مستقل شده یا به جمهوری ارمنستان ملحق شود. در نتیجه دعوای امروز از آن مقطع آغاز شد.
پس از جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان از سال ۱۹۸۸، در سال ۱۹۹۴ توافق شد که گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری در اروپا (زیرنظر شورای امنیت سازمان ملل)، مسائل و تمشیت امور قره باغ کوهستانی را در اختیار بگیرد. ریاست این گروه را مشترکا روسیه، ایالات متحده و فرانسه در اختیار داشتند. پس از آن در ماه می سال ۱۹۹۴آتشبس اعلام شد و ادامه پیدا کرد؛ نه ارمنستان سرزمینهای اشغالی را پس میداد و نه آذربایجان میتوانست این سرزمینها را بازپس گیرد. این شرایط تا سال ۲۰۲۰ ادامه داشت و در آن سال آذربایجان با کمک تسلیحات و مشاوره نظامی اسرائیل و ترکیه توانست آن منطقه را از ارامنه بازپس گیرد.
در نوامبر سال ۲۰۲۰ در جنگ ۴۴ روزه یا جنگ دوم قرهباغ، آقای پوتین بدون در نظر گرفتن دیدگاه فرانسه و آمریکا(دو عضو دیگر مینسک)، پس از پیشروی نیروهای آذربایجان، تصرف منطقه و رسیدن به دروازه ورودی قرهباغ مستقل (شهر شوشا با اکثریت آذرینشین) اعلام کرد که باید آتش بس برقرار شود و دو کشور موافقتنامه آتشبس امضا کنند. این موافقتنامه در ۱۵ ماده به تصویب رسید. یکی از مهمترین بندهای این توافق سامانبخشی به وضعیت ارامنهای بود که بومی قرهباغ هستند. در منطقه قره باغ که عمده جمعیت آن ارمنی بودند، از گذشته های دور بومی منطقه بودند، بطوری که در پنج «ملکنشین» های خمسه ،ارمنی نشین و بخشی از ایران بودند و با سپاه شاه اسماعیل صفوی در جنگها مشارکت میکردند.
در پی توافق آتشبس ماه نوامبر ۲۰۲۰ روسیه موظف به تامین امنیت ارامنه قره باغ شد و پاسداران صلح و سربازان کلاه آبی روسیه به استعداد ۲۰۰۰ نیرو همراه با ادوات نظامی از جمله زره پوش، در منطقه مستقر شدند تا تکلیف قانونی آنها مشخص شود. اما بعداً وقتی آذربایجانیها منطقه قره باغ کوهستانی را اشغال کردند فشار، بر ارامنه بیشتر شد.
در آن موافقتنامه آتش بس در بند ۵ گفته شده جمهوری آذربایجان دالانی به نام «دالان لاچین» را در اختیار ارامنه قرار میدهد تا جمعیت ۱۲۰ هزار نفری آنجا بتوانند به ارمنستان سفرکده و نیارهای حیاتی خود را تامین کنند تا آنها در دوره محاصره از سوی نیروهای آذربایجان، از نظر دارو، درمان، آذوقه و غیره در مضیقه نمانند. این دالان فاصله بین ناگورنی قره باغ و خاک ارمنستان و باریکهای به نام لاچین است، که مقرر شده بود عرض آن ۵ کیلومتر باشد و سربازان روسیه حفاظت آن را تضمین می کند تا ارامنه نیازهای خود را از ارمنستان تامین کنند. این شرایط تا سال ۲۰۲۲ ادامه داشت و در این سال کریدور باز نشد؛ آذربایجانیها دو سوی کریدور را محاصره کردند و اجازه رفت و آمد ندادند. آذربایجان معتقد بود ارمنیها با خود سلاح از ارمنستان میآورند و روسیه هم با بسته شدن این دالان مخالفتی نداشت.
روسیه هم دخالتی نداشت!
روسیه فقط نظارت می کرد. در حقیقت روسیه تعهد داشت با استقرار دو هزار نیروی نظامی این منطقه و آتشبس را کنترل کند. در توافقنامه آتشبس گفته شده بود که مابه ازای ماده ۵ که دالان لاچین را شامل میشد، راه ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان ایجاد شود. بند ۹ به ترتیباتی اشاره داشت که ارتباط آذربایجان با نخجوان را تحت نظارت روسیه تسهیل کند و صحبتی از کریدور در این بند نبود.
برای این مسیری که بیان کردید آیا سرزمین مشخصی تعیین شد؟ یعنی لزوماً از داخل ارمنستان بود یا از داخل ایران هم می توانست این مسیر ادامه یابد؟
مسیر ایران از سال ۱۹۸۸ که این جنگ شروع شد، وجود داشت و جمهوری اسلامی ایران به نخجوان اجازه داده بود در امتداد رود ارس داخل خاک ایران شده و به قلمرو اصلی آذربایجان دسترسی داشته باشد. سرزمین اشغالی علاوه بر ۴۱ کیلومتر مرز مشترک ایران و ارمنستان در امتداد رود ارس، تا «هورادیز» منطقه پیرامون قره باغ گسترش یافته و به ۱۲۰ کیلومتر رسیده بود. بنابراین آنها باید از نخجوان وارد ایران می شدند، این ۱۲۰ کیلومتر را طی می کردند سپس وارد خاک اصلی آذربایجان می شدند. اما درباره احداث کریدور جدید؛ سخنی به میان نیامده است. زمانی که روسیه در بند ۹ این مسئله را مطرح می کند، یک سایت خبری روسی به نام «کامرسانت» در روسیه نقشهای منتشر کرد که زیربنای تمام اختلافات شد. روسها و باکو ادعا کردند که از کریدور ایجاد شده، ایران هم میتواند استفاده کند که نوعی مغلطه بود!
براساس قوانین بینالمللی تعریف کریدور این است که یک کشور A که میخواهد با کشور C ارتباط برقرار کند، باید از کشور B بگذرد. این مسیر ب همان مسیر کریدور است. کریدور مسیری است که دو کشور را به هم وصل می کند. براساس این قوانین، اختیار و مالکیت، زیربنا و قوانین، فرآیند حقوقی، بانکی، بیمه و غیره کریدور تحت قوانین و نظارت کشور صاحب پرچم در اینجا مسیر و پیرامون یعنی تحت نظر ارمنستان است.
در این زمینه ارمنستان اعلام کرد تحت نظارت خود اجازه این رفت وآمدها را میدهد و هر کشوری از این مسیر عبور کند باید در دو طرف کنترل شده و حق گمرکی و ترانزیت پرداخت کند. اما این درخواست ارمنستان مورد قبول واقع نشده و آذربایجان و روسیه اعلام کردند که موضوع در اختیار آنهاست. بنابراین از اینجا اختلاف آغاز شد که ارمنستان مخالفت کرد و گفت ما این را در اختیار شما قرار نمی دهیم و باید طبق قوانین و مقررات ما باشد و خاک ما است.
از دیدگاه ما کریدور زنگزور ناموجود است، در دوره شوروی این مسیر در خاک ارمنستان بوده اما نام آن زنگزور نبوده است. اگر در منطقه رفته باشید، دیده اید که در امتداد رود ارس، در شمال رود ارس، در بستر و ساحل رود ارس، خطوط ریلی و جاده ای دوره شوروی وجود دارد. این خطور ایروان را به باکو وصل می کرده است، از این سو باکو را از طریق ایروان به تفلیس و از آن سو به روسیه و مسکو وصل می کرد. این راه موجود بود و تا قبل از درگیریها کار میکرد و به موازات آن جاده هم وجود داشت. زنگزور نام کوهستانی در غرب ارمنستان ب طوال ۱۳۵ کیلومتر است از شمال به جنوب تا رو ارس کشیده شده است. در نقشه های دوره شوروی این مسیرهیچگاه (کریدور زنگه زور)نامیده نشده است.
پس از توافقنامه آتشبس، ارامنه بومی منطقه قره باغ در اثر فشار زیاد افراطیهای آذربایجانی؛ عملا از خانه خود آواره شدند و ۱۲۰ هزار نفر منطقه را ترک و به ارمنستان رفتند. در این شرایط بند ۹ توافقنامه قابلیت اجرایی نداشت. در آن مقطع در ارمنستان تظاهراتی رخ داد که هنوز هم ادامه دارد و دولت آقای پاشینیان به ناکارآمدی و تسلیم در مقابل روسیه و آذربایجان متهم شد. مردم ارمنی تصور می کردند در شرایط کنونی روسیه از آنها حمایت خواهد کرد ولی به نظر ما روسیه دوگانه عمل کرد. از یک سو می خواست با آذربایجان در تعامل باشد و از سوی دیگر اینکه به ارامنه بگوید ما به تعهدات حمایتی پایبند هستیم. بر اساس مفاد «سازمان امنیت روسیه جمعی» که ارمنستان هم عضو آن بود، روسیه به ارمنستان کمکی نکرد. امنیت دسته جمعی که ارمنستان هم جزو آن بود، کمکی به ارمنستان نکرد و در پاسخ به مواضع مخالفان در اوکراین علام کرد که آذربایجان در داخل خاک خود عملیات ضد تروریستی انجام می دهد و به حریم ارمنستان تجاوز نکرده و اگر وارد خاک شما میشد ما پاسخ میدادیم. با چنین رفتاری یک نوع واگرایی از سوی ارامنه نسبت به روسیه پیش آمد و آنها اعلام کردند که از این پیمان خارج میشوند و نیروهای نظامی روسیه که مرزها را کنترل می کنند باید خارج شوند. بنابراین دو موضوع خیلی پیچیده وارد فضای سیاسی ارمنستان شد و جامعه ارمنستان را ملتهب کرده و هنوز هم ادامه دارد.
به نقش روسیه در ادامه خواهیم پرداخت. من می خواهم توضیح دهید الان در حال حاضر باکو آن دالان و مسیر را نیاز دارد یا پشت پرده این همه اصرار موضوع دیگری است؟ آن مسیر ارتباطی را لازم دارد در حالی که این مسیر ارتباطی را از داخل ایران دارد یا پشت پرده خواسته های دیگری وجود دارد؟
به نظر من نکته کلیدی همینجاست. اتحادیه اروپا یک کریدور را از حوزه دریای سیاه تعریف کرده تا کشورهای اروپایی به دریای سیاه دسترسی داشته و وارد یکی از بنادر گرجستان از سوپسا و باتومی و بقیه بنادر شده و مسیر را از طریق ریل و جادهای که از زمان شوروی وجود داشت، ادامه دهد. این کریدوری که از جمهوری آذربایجان می گذرد و همان دالان یا برزخ قفقاز است، در بندر باکو تاسیساتی که از دوره شوروی وجود داشته و بازسازی شده و قطارها و کامیونها از طریق کشتیهای موجود در بندر به سمت شرق، ساحل شرقی در بندر ترکمن باشی، کوریک یا بندر آکتائو می روند و آنجا وارد راهآهن و یا شبکه جاده ای قزاقستان یا ترکمنستان شده و در مسیر چین و شرق آسیا ادامه مسیر میدهند.
این جاده وجود دارد و حتی خطوط لوله گاز و نفت مانند خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان روزی یک میلیون بشکه نفت انتقال میدهد، خط لوله گاز باکو-تفلیس-ارزرم ، خط آهن قارص-تفلیس-باکو مسیرهایی هستند که فعال هستند. راه ارتباطی دیگر از سمت ترکیه است و این کشوراز طریق بندر ازمیت یا استانبول وارد این حوزه شده و از آن استفاده میکند. این راه هم موجود بوده و کریدور تراسکا نام دارد. ایران نیز که در آن عضو است، براحتی می توانند از این کریدور عبور کنند.
بخش های شرقی ترکیه در سمت غرب کریدور باصطلاح زنگه زور واقع شده، منطقهای کوهستانی و کشاورزی است و ظرفیت کمی برای صنعت و تولیدات صنعتی و کشاورزی دارد که بتواند صادر شود یا خدمات مهندسی صادر کند. راه آهن معروف قارص هم در این منطقه است و از آنجا وارد تفلیس شده و از تفلیس هم وارد همان شبکه میشود. بنابراین از نظر راه آهن و جاده مشکلی وجود ندارد.
اما ترکیه هم در پی این کریدور است
ترکیه می خواهد حضور خود را در نخجوان بیشتر کند و از طریق نخجوان به قفقاز وصل شود و منظور آنها از این اصرار در حقیقت ایجاد یک نوع پیوستگی مستقیم جغرافیایی جهان تُرک «تُرک دونیاسی» است که کشورهای ترک زبان مستقیماً به همدیگر متصل شوند. اما در این میان ارمنستان مانع ایجاد می کند و نمیتوانند یکپارچه شوند. بنابراین موضوع را از طریق کریدور زنگزور مطرح میکنند. در حالی که از نظر حقوق بینالملل کریدور در مالکیت کسانی نیست که از آنها استفاده میکنند. کریدور در داخل یک کشور است و هر کسی می خواهد استفاده کند، باید تابع قوانین آن کشور باشد، جمهوری آذربایجان و ترکیه آن را قبول نمیکنند.
آنکارا و باکو جهان ترک را تعریف کردهاند و اخیراً آسیای مرکزی را به نام «ترکستان» میخوانند، این درحالی است که درازبکستان، در سمرقند، بخارا و خوارزم اقوام ایرانیِ تاجیکی زندگی میکنند، ۱۰ میلیون جمعیت ساکن تاجیکستان که ترک نیستند بلکه فارس زبان هستند. ترکیه و آذربایجان میخواهند شورای جمهوری ترکنشین شامل جمهوری آذربایجان، ترکیه و ۴ کشور قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان و ارمنستان را تشکیل دهند اما در این جهان زبان مشترک وجود ندارد، شاید زبان ترکی باشد ولی هیچ کدام از اقوام ترک نمیگویند «من ترک هستم» بلکه میگویند مثلاً من قزاق هستم، من قرقیز هستم یا تاتار هستم. بنابراین یک جهانی خلق می کنند که مقداری مشابهتهای زبانی و فرهنگی دارند و قصد دارند این را پیوسته کنند.
روسها در پی چه هستند؟
در مقابل روسیه هم ادعای زبان و جهان روسی را دارد و معتقد است هر جایی که روسی صحبت و فکر میشود، آنجا روسیه است. تلاش برای نفوذ در اوکراین و قفقاز، دو بخش گرجستان، آبخازیا و اوستیای جنوبی هم برای ایجاد این جهان روسی است. پس دو جهان روسی و جهان ترکی وارد این منطقه شده و منطقه را ملتهب کرده است و ما باید هشیارانه برخورد کنیم.
موضع گیری اخیر مقامات ایرانی و مطبوعات ما درباره این موضوع بسیار ارزنده بود. ایران با ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر استفاده از کریدور ارس توافق کرد، وزیر خارجه آذربایجان آمد و امضا کرد و رئیس جمهور این کشور آن را قبول کرد و کار احداث شروع شد. در اردیبهشت ماه گذشته ایران اعلام کرد که این جاده و ریل و خطوط مواصلاتی راهآهن هم احداث خواهد شد. بنابراین مشکلی نه برای آذربایجان و نه برای ترکیه وجود ندارد.
پس چرا مشکل سازی کرده و بار دیگر زنگزور را زنده می کنند؟
چون روسیه وارد شده است! روسیه مغلطه میکند! اما یک توضیح مفصل تر بیان کنم؛ به نظر من مکمل این است! روسیه کریدوری تعریف کرده که به نام کریدور شمال-جنوب است. در سال ۲۰۰۰ در سن پترزبورگ بین ایران، روسیه و هند امضا شد. در آن زمان آغاز ریاست جمهوری پوتین بود و احساس می کرد باز هم مثل دوره جنگ سرد، غرب در پی محاصره روسیه هستند و اجازه نخواهند داد به اقیانوس اطلس و آرام دسترسی داشته باشد. بنابراین روسیه از ایران خواست با همکاری هند کریدوری ساخته شود که به نفع هر سه کشور باشد. این مریدور از روسیه وارد دریای خزر، بعد وارد ایران، سپس خلیج فارس و در نهایت به حوزه اقیانوس هند وارد می شود. قرار بود سالیانه میلیونها تن کالا از اینجا جابجا می شود اما در عمل تا سال ۲۰۱۷ یعنی به مدت ۱۸-۱۷ سال هیچ کالایی از اینجا جا بجا نشد وعملاً بی فایده بود!
ایران که تحت تحریم بود اما روسها و هندیها هم سرمایه گذاری نکردند، با ایران برسر سرمایهگذاری در چابهار بازی شد، هندیها می خواستند ۸۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کنند اما چه فلاکتهایی سر ما نیاورند! اکنون با سرمایه ملی خود این کار را میکنیم. ما باید با اتکا به نیروهای ملی خود این کار را انجام دهیم. به نظر بنده در دوره آقای پزشکیان باید به دیدگاههای استراتژیستها و کسانی که در حوزه حمل و نقل کار می کنند گوش کنیم. حالا که روسیه به ما احتیاج پیدا کرده، از خاک ایران به هندوستان کالا صادر می کند باید در مقابل بگوییم شما که منافع خود را در نظر می گیرید چرا منافع ما را به خطر می اندازید؟ چرا با آذربایجان دوباره می نشینید و درباره زنگزور مذاکره می کنید؟ این موضوع خیلی مهم است که باید مسئولین بدان توجه داشته باشند.
به نظر می رسد روسیه تا حالا با کجدار و مریز درباره پرونده زنگزور کنار می آمد. چه عواملی باعث شده در این مقطع زمانی به این صراحت اعلام کند پشت زنگزور ایستاده و می خواهد این کریدور احداث شود؟
روسیه تحریم شده و برای صادرات نفت خود با مشکلاتی روبرو است. ثروت اصلی و بودجه دولت بیش از ۸۰ درصد از صادرت نفت و گاز، مواد اولیه و مواد خام است. روسیه کالای صنعتی ساخت خود برای صادرات ندارد و صادرات آن تکنولوژی هوافضا و صنایع نظامی است، پس صنعتی که مصرف کننده نهایی آن مردم باشند، ندارد. بنابراین وقتی صادرات نداشته باشد ناگزیر است منابع نفتی خود را از این خط به باکو برساند و از باکو به سمت ترکیه برود. خط لوله گاز روسیه یکی ترک است و یکی خط روسیه.
روسیه که در تحریم است بنابراین حتی در ابتکار کمربند و راه چین که قطارهای چین برای بردن کالا به اروپا از خاک روسیه می گذشتند و وارد بلاروس و لهستان می شدند و از آنجا به آلمان می رفتند تعطیل شده است. بنابراین از اینجا هم درآمد ندارد. مسئله دیگر اینکه خود روسیه برای اینکه نفت خود را صادر کند با محدودیت هایی مواجه بوده و علاقمند است این مقداری از نفت خود را به باکو بفروشد و یا به ایران گاز صادر کند. ولی ما خط لوله مشترک گاز با ر روسیه نداریم. در کنار روسیه، ایران ذخایر استفاده نشده گاز دارد که برای استخراج آنها سرمایه گذاری نکرده است. در دوره آقای خاتمی هیاتی از اتریش برای سرمایه گذاری از ایران دیدار کردند و خواستار سرمایه گذاری برای استخراج، خرید صادرات و بودند و قرار بود ۲۰ میلیارد دلار در اکتشاف و سرمایه گذاری کنند و منتفی شد.
روسیه برای اینکه دل آقای الهام علی اف را به دست بیاورد می گوید زنگ زور را دوباره راه بیندازیم ولی این کار غلطی است و ما باید موضع سخت بگیریم. موضع وزارت امورخارجه خیلی عالی است. من خیلی خوشم آمد از اینکه آقای عراقچی موضع خیلی سختی درباره این موضوع گرفته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسب بوده، اعلام موضع به ویژه در سایت های خبری بازتاب وسیعی داشته و روسها بدانند که ایرانیان اگرچه با روسها دوست هستند و مراوداتی دارند ولی نسبت به منافع راهبردی خود حساس هستند. سهم ایران در واردات و صادرات روسیه سه دهم درصد است. ما باید از اقتدار خود استفاده کنیم. ما تمام مولفه های قدرت را در جمهوری اسلامی ایران اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی داریم و باید این را تبدیل به اقتدار کنیم. در مقابل این زیادهخواهیها ما باید ایستادگی کنیم، از حقوق خود دفاع کنیم. مردم و دولت ایران همه با هم یکدل هستند تا درباره این موضوع کار کنند.
الان مسئله ای که برای عموم مردم سوال است این است که احداث فرضی کریدوری که ادعا می شود، چه زیان و تبعاتی برای ایران دارد؟ قرار است در آینده با وجود این کریدور منافع ملی ایران چطور تهدید شود؟
ما مرز مشترک ۴۱ کیلومتری در رود ارس و نیز خط لوله انتقال گاز به ارمنستان و انتقال برق از ارمنستان به ایران در تابستان را در این ناحیه داریم. سطح روابط تجاری و مراودات دو کشور خوب است. در سفری که در سال ۲۰۰۳ به این منطقه داشتم، رئیس مجلس ارمنستان به من گفت به رهبری ایران این پیام ما را برسانید که «پل دوستی» ساخته شده بر روی رود ارس، ما را نجات داد و از بن بست خارج کرد.
با احداث این کریدور(زنگه زور) اگر آذربایجان و ترکیه به ما اجازه ندهند، راه ارتباطی با دریای سیای از طریق خاک ارمنستان- گرجستان- دریای سیاه قطع خواهد شد. نگرانیها از این است که با قطع شدن این مرز ما در محاصره اقتصادی قرار بگیریم. جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که وقتی کریدور تعریف شود، به مفهوم بستن و مالکیت آن خط نیست، بلکه به معنای استفاده و عبور و مرور طبق قوانین آن کشور که کریدور در آن قرار دارد است.
برخی رسانههای ما متاسفانه متوجه نشدند کریدور چیست و می گویند کریدور یعنی قطع مسیر! در حالی که این چنین نیست. کریدور اگر طبق تعریف و قوانین باشد چیزی را قطع نمی کند و سر جای خود است.
روسها سال ۲۰۰۵ در صادرات گاز از سوی ایران به ارمنستان و گرجستان منافع خود را در نظر گرفتند و مانع از صادرات گاز ایراتن به گرجستان شدند، ما هم باید منافع خود را در نظر بگیریم و هوشیار باشیم. بنابراین تا زمانی که این کریدور ایجاد و تحت نظارت کشور صاحب پرچم باشد، تبعاتی برای کشور نخواهد داشت. تبعات آن زمانی است که بخواهند این منطقه را با عملیات نظامی تصاحب کنند.
آذربایجان خیلی علاقمند است دوباره حمله نظامی کند، یعنی مفهوم کریدور از دیدگاه روسها و از دیدگاه آذربایجانیها تصاحب و قطع ارتباط است، که ما این را نمی پذیریم و طبیعی است که نپذیریم! ما نمیخواهیم مرزها دگرگون شود و جلوی آن ایستادیم. در منطقه سیونیک کنسولگری افتتاح کردیم و با ارمنستان معاهداتی داریم و از آن دفاع می کنیم. رهبری جمهوری اسلامی ایران نیز اخیراً فرمودند ما هیچ گونه اجازه تغییرات مرزی را در منطقه نخواهیم داد. در دوره ای که احساس تهدید هم می شد؛ نیروهای نظامی ما در منطقه حضور یافتند و هشدار دادند که ما کوتاه نخواهیم آمد.
درباره جهان ترک و جهان روس صحبت کردید. اگر اینها بخواهند بر این موضوع اصرار داشته باشند منطقه قرار است چه تحولاتی را داشته باشد؟ یعنی فرض را بر این بگیریم که هم ترکیه وهم آذربایجان تحت تاثیر ترکیه این بلندپروازی را بکنند و اصرار بر این جهان خود داشته باشند ما چه رفتاری را باید داشته باشیم؟ یا به عبارتی چه سناریویی را برای آینده پیشبینی می کنید؟
در روابط ایران و آذربایجان اگر نیروها و متخصصینی صاحب نظر داشته باشیم که به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری خط بدهند که چگونه رفتار کنیم خطری ما را تهدید نخواهد کرد. مشکل ما این است که بین بدنه کارشناسی و بدنه اجرایی فاصله است. آقای پزشکیان خیلی تاکید دارد بین این دو بدنه باید ارتباط برقرار شود. هستند کسانی که تمام منطقه را می شناسند. خود بنده ۴۰ سال است که درباره این منطقه کار میکنم، جزو اولین کسانی بودم که در مطبوعات ایران درباره قره باغ صحبت کردم، در زمانی که هیچ کسی قره باغ را نمی شناخت.
هر اتحادی بین آذربایجان و ترکیه یا با روسیه بسته شود، یکی جهان روسی و دیگری جهان ترک را تقویت می کند، باید اقدامی در این خصوص از سوی ما انجام شود. باید از پتانسیلهای غیرحاکمیتی داخل جمهوری آذربایجان استفاده کنیم. چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ این راه و رسم خود را دارد. ما قدرت بزرگی هستیم و مرز دریایی و خاکی با آذربایجان داریم، با نخجوان ۱۶۱ کیلومتر مرز داریم، اگر ما تهدید شویم مرزهای طولانی داریم که با نخجوان هم مرز است، ما معاهده های تاریخی مهمی وجود دارد که دست ما را باز گذاشته به شرطی که دولت و ملت همدل باشند و بخواهند کار کنند. به نظر من این فضا در شرایط کنونی موجود بوده و دولت آقای پزشکیان هم ایده وفاق ملی را مطرح کرده و شرایط خوبی در حال حاضر وجود دارد. ما با داشتن نیروهای نظامی و سیاسی احساس خطر نمی کنیم. هر گاه احساس خطر کنیم برای رفع خطر اقتدار را داریم.
با این توصیفات خطر واقعی زمانی است که حمله نظامی در کار باشد؟
در چند جا هشدار دادم و در نوشتههای خود بیان کردم که این مسئله را مطرح نکنید که کریدور میخواهد ارتباط را قطع کند و حال چه کار کنیم؟! مطبوعات ما باید کریدور را تعریف کنند. نباید اینگونه باشد که همه کارشناس منطقه شده و برای فضای روسی و فضای ترکی و آذری حساسیت ایجاد کنند و این تصور ایجاد شود که این نقطه ضعف ایران است.
به عبارت دیگر شما تعریف کریدور را دارای بار حقوقی می دانید و پیشنهاد شما به رسانه ها این است که از این لفظ استفاده نشود و به جای آن از لفظ مسیر یا دالان یا هر واژه دیگری استفاده شود؟
بله. کریدور لفظ انگلیسی است. ما به جای آن راهگذر، راهرو، دالان استفاده میکنیم. برای اینکه در انتقال واژه از یک مفهوم، یک استنباط واحدی به دست بیاید، باید اصطلاح درستی استفاده کنیم. به نظر من واژه «کریدور» خوب است بااینکه دالان و راهگذر و غیره را هم گفتیم. چرا می گویم کریدور؟ چون وقتی میگوییم کریدور این دارای معنی اقتصادی و حقوقی است؛ مسیری که کشوری اجازه میدهد تا کشورهای ثالث از آن استفاده کنند. حاکمیت بر کریدور برای همان کشور است. اتفاقاً اگر در معنای کریدور به این مفهوم برسند و ارمنستان بگوید حق ترانزیت گرانی از شما میگیرم و اجازه میدهم از کریدور تحت کنترل ما استفاده کنید؛ درآمد ایجاد میشود.
از سوی دیگر نباید از یاد برد که درآمد کریدوری در مسیر کوتاه، به اندازه ای نیست که بتواند هزینههای نگهداری آن را پوشش دهد. حتی زمانی که از ترانزیت صحبت میکنیم، گاهی برخی بزرگنمایی میکنند و میگویند از حق ترانزیت میتوانیم اندازه نفت درآمد داشته باشیم، سخن بی پایهای است. چون هیچ تحقیقات مستقلی در وزارت راه و شهرسازی وجود ندارد و ترانزیت بزرگنمایی شده است. ترانزیت جایگاه یک کشور را در منطقه ارتقا میدهد. ما دو تعریف برای وضعیت کشور داریم که یکی موقعیت جغرافیایی و دیگری موقعیت ژئوپلتیکی. اگر کشوری در یک منطقهای واقع شود که از چند جانب بتوانند نیازهای ارتباطی کشورهای همسایه را تامین کند موقعیت آن کشور ژئوپلیتیکی میشود. درست است که خطوط وجود دارد ولی وقتی از خطوط عبور نکنند، سرمایهگذاری بیفایده خواهد بود.
الان یک بحثی وجود دارد، برخی از تحلیل گران از اصطلاحی به نام جنگ کریدورها استفاده می کنند. اهمیت این داستان و یکسری نگرانی ها که ایران اساساً در حال دور خوردن از این کریدورها است به نظر شما واقعیت دارد و این میزان نگران کننده است؟ چون اکنون این جنگ کریدورها که مطرح می شود می گویند ایران بازنده این مسیرهاست و ایران را دور میزنند.
طرح واژه جنگ کریدورها به نظرم نادرست است. کریدورها که با هم جنگ نمیکنند، جایگزین میشوند. وقتی یک کریدور را دارید، مثلاً از آسیای مرکزی وارد سرخس، لطف آباد یا باجگیران می شوند، یا هر مسیر دیگری که داریم، وسایل نقلیه از ایران عبور می کنند. باید دید چه کسانی؟ البته بیشتر و اغلب بخش خصوصی، شرکتهای خصوصی و یا دولتی عبور میکنند. شرکتهایی که معتقدند باید از جادهای عبور کنند که زیرساخت و قوانین و مقررات آن خوب باشد، سرعت، امنیت و منفعت داشته باشد. وقتی کالا را می خواهید از یک کریدوری عبور دهید اگر گران باشد، نا امن باشد، تاخیر در ترخیص و بازرسی داشته باشد، صاحبان کالا از کریدور دیگری بهره خواهند گرفت. آن زمان کریدورها رقیب پیدا میکنند. آذربایجان در تراسکا در طول چندین سال تعرفه عبور و مرورنمیگرفت و این یعنی آذربایجان با ۸۶ کیلومتر مربع مساحت و ده میلیون جمعیت چندین برابر ایران ترانزیت کرده است. چرا؟ چون این تسهیلات را فراهم کرده است. بنابراین جنگ کریدورها نیست بلکه رقابت کریدورها برای جلب محمولات است. ارمنستان این شرایط را ایجاد کرده ولی تسهیلات ندارد، جاده ها راحت نیست، باید روی جاده های ارمنستان کارشود، راه آهن برای ما ندارد و باید سرمایه گذاری شود و هزینه بر است. راه آهن ارمنستان راه آهن پیچیده ای است چون منطقه کوهستانی است یعنی اتومبیل و کامیونی که می خواهد از جاده ارمنستان عبور کند به ویژه کوه های زنگ زور خیلی مشکلات دارد. بنابراین ما باید سرمایه گذاری کنیم. به جای جنگ کریدور ها اصطلاح رقابت کریدورها استفاده شود که هم سیاسی و هم اقتصادی است.
در حال حاضر نگرانیها بیشتر از این است که ایران از این رقابتها جا نماند.
بله. ما این هشدارها را می دهیم. اگر جهان ترک و جهان روسی را کنار بگذاریم یک جهان چینی هم در حال شکل گیری است. چین همه جا را می گیرد و زبان چینی هم توسعه می یابد. من در منطقه آسیایی و سیبری روسیه که نزدیک چین هستند حضور داشتم و دیدم در دانشگاه ها دانشجویان زبان چینی یاد میگیرند. در منطقه شرق روسیه ۳-۲ میلیون چینی از مرز عبور کردند و در منطقه آمور زندگی میکنند. اینها با هم ارتباط دارند. خط لوله روسیه به چین وصل است. در حقیقت روسیه پمپ بنزین چین است! ۴۰۰ میلیارد دلار در طی ۳۰ سال باید برای آنها گاز بفرستد. ما باید چه کار کنیم؟ باید چینیها را بیاوریم و از آنها بپرسیم میتوانیم با شما همکاری کنیم، شما میتوانید در مسیر جاده ابریشم قدیم باشید.
یکی از این کریدورهای اقتصادی ابتکار کمربند و راه از چین و آسیای مرکزی وارد ایران میشود، از ایران به سمت ترکیه میرود. چرا از این استفاده نمیکنیم؟ این مسیر و کریدور وجود دارد. ما باید شرایط را فراهم کنیم. سه موضوعی که اشاره کردم یعنی سرعت، امنیت و منفعت را برای چینی ها فراهم کنیم تا از این کشور عبور کنند. اینها موضوعات مهمی است که در پیرامون ما می گذرد! ما از این فرصتی که می تواند برای ما بهره مندی بیاورد قاعدتاً باید استفاده کنیم. نباید قهر کنیم یا عناد بورزیم، باید شرایط را تعریف کنیم البته برخی زیرساخت های حقوقی و قانونی نیز وجود دارد مثل FATF مانع می شود و باید این مسائل حل شود. جایگاه ما باید در محیط بین الملل به ویژه در منطقه تعریف و بهتر شود. این استعداد را داریم و باید عملی کنیم.
در این مناقشه بازیگران فرامنطقهای هم حضور داشته و دارند، چگونه میتوان از بازیگری آنها در مسیر صلح و ثبات کاست؟
مقصر این مناقشاتی که در منطقه رخ می دهد در درجه اول کشورهای منطقه هستند و از آن سواستفاده هم میشود و مثلا اسرائیل وارد میشود، مطبوعات ما مطرح کردند که اسرائیلی ها بودند که به آذربایجان در جنگ با ارمنستان کمک کردند. ممکن است اینطور باشد و ما نمی گوییم این چنین نیست ولی مطرح کردن این نادانسته از طریق غیرسیاسیون که وارد مسائل سیاسی می شوند مشکل ایجاد می کند. لازم است در شرایط کنونی کشتی ایران فقط یک ناخدا و یک سخنگو داشته باشد. به آن تک صدایی میگوییم.
معتقدم آذربایجان به عنوان دومین کشور شیعه، گرچه مثل ایران مذهبی نیستند ولی باور دارند و استعدادها وزبان و ادبیات مشترک وجود دارد. باید تمایل به تعامل با همسایگان نشان دهیم، با آنها صحبت کنیم، فضای مناسبی بین روشنفکران و دانشگاهیان و فرهنگیان و غیره ایجاد کنیم، این مسائل را باید ادامه دهیم. زمینه خوبی برای ایران فراهم شده است. ما از نظر سرزمینی کشور قدرتمند با مساحت وسیع هستیم. از نظر جغرافیای سیاسی کشورهایی که متمرکز بوده، دنباله ندارند و چند قسمتی نیستند قدرتمند هستند. هیچ قدرتی به خود اجازه نمی دهد تجاوز نظامی کند. به هر حال فضایی که در داخل کشور ما وجود دارد فضای مناسبی است. استعدادها فراهم است، به کار گیری آنها هنر می خواهد. روشنایی پشت در است، در گشودن هنر است!
نورنیوز