مطلب من به نگرانی شدیدی باز می گردد که احساس می کنم بدون آن که خود بدانیم ممکن است به ویروس کرونای احتماعی مبتلا شویم و اگر سریع به فکر نباشیم و راه حلی برای آن نیندیشیم گسترش تصاعدی کروناى اجتماعی خساراتی را بر ما وارد کند که از آثارفیزیکی ویروس کورونا بر سلامتی انسانها خطرناکتر باشد.
همه شما اتفاقی را که در رودخانه مرزی هریرود رخ داده است شنیده اید . در اینجا اصلا نمی خواهم وارد این بحث بشوم که کدام روایت برای توصیف این رخ داد صحیح است و چه کسی راست می گوید و چه کسی اشتباه می کند .
بلکه این واقعیت را که در آن تعدادی از برادران افغانستانی ما جان به جان آفرین تسلیم کرده اند امری مسلم می دانم و می خواهم این واقعه را در بستر موضوع کروناى اجتماعی توضیح داده و خطری را که گسترش کروناى اجتماعی می تواند دو جامعه فرهنگی ایرانی – افغانستانی را تهدید کند توضیح دهم.
بر اساس گزارشهای مرزبانی جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته ۱۲۶۰۰۰ نفرعابر غیر مجاز افغانستانی دستگیر و رد مرز شده اند و از ابتدای سال جاری هم تا کنون نزدیک به ۳۰۰۰ نفر رد مرز شده اند.
این تعداد رد مرزکردنهای عابرین غیرمجاز برای مرزبانی جمهوری اسلامی ایران ، برای عابرین غیر مجاز و حتی برای ساکنین مرزها و عشایر منطقه امری عادی و جا افتاده است.
اما چرا در بین این همه رد مرز شده در این مقطع ناگهان چنیین موضوعی مطرح شده است؟
اگر دقیق مساله را ریشه یابی کنیم موضوع به تصمیماتی باز می گردد که اساس آنها برمقابله با گسترش کورونا نهاده شده است.
توقف صدور ویزا ، بسته شدن مرزها و کنترل بیشتر مرزها از جمله تصمیماتی است که در این برهه از زمان برای جلوگیری از گسترش کرونا گرفته شده است و مسلما این تصمیمات در روند رفت و آمد برادران و خواهران افغانستانی ما تاثیری خاص دارد زیرا که حسب اطلاعات موجود قبل از توقف این روند روزانه بالغ بر ۳۰۰۰ روادید در سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل و دیگر سرکنسولگریهای ایران در شهرهای افغانستان صادر می شد.
توقف صدور ویزا مسلما آمار عبور غیرمجاز را افزایش می دهد و افزایش عبور غیرمجاز با توجه به دستورالعملهای مربوط به مقابله با شیوع کورونا چالشهای خاص خود را در پی دارد.
با استقبال از توافق وزرای خارجه ایران و افغانستان جهت رسیدگی به موضوع حادثه ۱۳ اردیبهشت و اظهار خوشحالی از سابقه طولانی روابط رسمی دو کشور به نظر می رسد با وجود سازوکارهای تعریف شده ای چون قرارداد کمیساران سرحدی ( مرزبانان ) سال ۱۳۵۵ برای حل و فصل مسایل مرزی دو دولت به زودی این مشکل را پشت سرخواهند گذاشت ولی آثار اجتماعی آن اگر چاره اندیشی نشود پابرجا خواهد بود.
متاسفانه وقوع این حادثه در مرز ابتدا از طریق شبکه های اجتماعی مشهور در افغانستان مطرح شد و با نوعی اطلاعات اشتباه ادغام گشته و به موضوعی به شدت سیاسی در هر دو کشور ایران و افغانستان تبدیل گردید.
احساسی شدن موضوع و ورود برخی شخصیتهای سیاسی افغانستان به موضوع از طریق توئیتها و اظهارات سیاسی در رسانه ها التهاب اجتماعی را بالاتر برد.
ورود پمپئو وزیر خارجه امریکا و چند چهره ضد ایرانی به این موضوع کا ر را برای مدیریت عقلانی موضوع سخت ترکرد و متاسفانه ادامه این روند به ورای مرزهای دو کشوردر چارچوبهایی به شدت مشکوک مانند حادثه کمپ پناهندگان موریا در جزیره لسبوس یونان گسترش یافت.
هیچ عقل سلیمی نمی تواند بپذیرد که عده ای پناهنده افغانستانی به زن و بچه پناهندگان ایرانی حمله کنند و به آنان آسیب رسانند. همه می دانند که در این کمپها به دلایل مختلف معمولا بین پناهندگان از کشورهای محتلف نوعی احساس هم سرنوشتی وجود دارد و این پناهندگان بیشتر مددکار هم هستند تا آسیب رسان. مگر آن که عده ای برای این کارخود ماموریت خاصی داشته باشند .
اگر وقوع حادثه ۱۳ اردیبهشت ماه ریشه در سختگیریهای مرزی ناشی از کرونا داشته باشد باید گفت که آن چه شبکه های اجتماعی در افغانستان دامن زدند وعده ای را به حمله با کامیونهای ایرانی در جاده دوغارون- هرات تشویق کردند نوعی کروناى اجتماعی است و گسترش آن به کمپ پناهندگان در یونان اولین شیوع فرامرزی آن است که اگربه عواقب آن اندیشیده نشود کروناى اجتماعی می تواند برای روابط تاریخی و تمدنی مردمان ایران و افغانستان بسیار خطرناک باشد.
کسانی که یک حادثه را که هنوز ابعاد آن مشخص نیست و باید در نتیجه رسیدگیهای مقامات دو کشور بر اساس رویه های وجود این ابعاد مشخص شود به یک بحران اجتماعی تبدیل کردند و توانستند در اردوگاهی در یونان به پناهنگان ایرانی حمله کنند خواهند توانست این توطئه را در ایران هم دنبال کنند.
مقامات ایران و افغانستان معترفند که برخی اخبار منتشر شده در شبکه های اجتماعی در خصوص اعمال خشونت علیه اتباع افغانستانی در ایران ریشه در خارج از دو کشور داشته و اخباری جعلی برای ایجاد ترس در بین افغانستانی ها و نفرت پراکنی بین مردمان دو کشور بوده است.
اگر به این مساله مقامات ایران و افغانستان کم توجه باشند آتش نفرت پراکنی کروناى اجتماعی حاصل قرنها همزیستی مشفقانه دو ملت را خواهد سوزاند.
همانگونه که مقامات بهداشتی کشورها برای مقابله با کرونا بسیج شده اند ضروری است مقامات امنیتی و سیاسی کشورها هم برای مقابله با کرونای اجتماعی بسیج شوند و قبل از آن که دیر شود اجازه ندهند به خشونت و نفرت افکنی ملتها علیه هم دامن زده شود.
مسئولیت مقامات دو کشور ایران و افغانستان در این خصوص بسیار سنگین است وضروری است در اسرع وقت هم در داخل کشور خود و هم در همکاری با یکدیگر مقابله جدی و عاجلی با گسترش کورونای اجتماعی داشته باشند.
مسئولین دولت افغانستان باید در اسرع وقت با ورود به سازکارو تعریف شده برای حل وفصل مسائل مرزی مساله را از سطح رسانه و به جلسات فنی و کارشناسی منتقل کند ومسئولین دولت ایران هم باید ضمن همکاری صادقانه با طرف افغان برای مدیریت موضوع در اسرع وقت برای رفت و آمد عادی افغانستانی ها به ایران چاره اندیشی کند.
وقتی گفته می شود که بیش از سه میلیون افغانستانی در ایران زندگی می کنند حتما این جمعیت انبوه برای ارتباط با سرزمین مادری خود نیازمند سازوکار تعریف شده ای دارند.
توقف صدور ویزا برای یک دوره موقت می تواند توجیه داشته باشد ولی نبود برنامه برای نحوه مدیریت موضوع و نبود چشم انداز برای رفت و آمد افغانستانی ها بین دو کشوردر چارچوب پروتکلهای بهداشتی نمی تواند مورد پذیرش باشد.
با امید به این که هر چه زودتر با ورود جدی تر مقامات رسمی دو کشور به موضوع و مقابله با گسترش کروناى اجتماعی اجازه ندهند دشمنان روابط تاریخی دو ملت هم فرهنگ و هم سرنوشت اهداف شوم خود را دنبال کنند.