رصد خبر | بهبود رابطه ایران و عربستان همچنان موضوعی جذاب برای مطبوعات ایران است. در شماره روز یکشنبه ۹ مهر، روزنامههایی از هر دو سو به ارزیابی این روابط و چشمانداز آن پرداخته اند.
شرق به نقل از منابع خارجی از تقویت روابط ایران با کشورهای منطقه در دولت ابراهیم رئیسی نوشته است و دنیای اقتصاد هم نوشته که آمریکا چشم خود را به روی تقویت روابط ایران و عربستان بسته است.
کیهان هم در یادداشتی تاکید دارد که به بهبود رابطه ایران و عربستان نگاهی مثبت دارد ولی در عین حال قدرت انصارالله را هم به رخ میکشد. هممیهن نیز توصیه میکند که ایران در عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان ابتکار عمل داشته باشد تا حقوق فلسطینیان حفظ شود.
در کنار این موضوع، اعتماد یادداشتی درباره موانع احیای برجام دارد ، جمهوری اسلامی نسبت به پذیرش بدون برنامهزیری مهاجران افغان هشدار داده و آرمان ملی هم از قول کارشناسان توصیه میکند که ایران مذاکره مستقیم با آمریکا را بپذیرد.
چکیده تحلیلهای مطبوعات در سیاست خارجی را به همراه لینک مطلب اصلی را بخوانید.
نقش ایران در ایجاد امنیت دریایی پایدار در منطقه
اگرچه در سالهای گذشته، مجموعهای از سوءتفاهمها و محاسبههای نادرست به روابط میان ایران و کشورهای شورای همکاری آسیب رساند و منجر به افزایش سطح نظامیگری در منطقه شد، اما ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، از همان ابتدا سیاست ترمیم روابط با رقبای منطقهای را در پیش گرفت. اقداماتی همچون ازسرگیری و تقویت روابط دوجانبه و دیپلماتیک با کشورهای کلیدی شورای همکاری و همچنین سفر امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، به چهار پایتخت عربی را نیز باید ازجمله نتایج و دستاوردهای سیاست اتخاذی از سوی ایران دانست.
یکی دیگر از تغییرات محسوس در سیاست ایران نسبت به همسایگان عرب، تلاش تهران برای مشخصکردن چشمانداز استراتژیک خود در قبال کشورهای عربی و تفکیک آن از شرایط حاکم بر روابط خود و واشنگتن است. در دهههای گذشته، همواره شاهد بودهایم که با افزایش تنشهای میان ایران و آمریکا، روابط این کشورها نیز به تبع این امر دستخوش تغییرات منفی میشدند.
بنابراین سیاست جدید دولت ایران و رویکرد سنجیده آن نهتنها از یک سو میتواند برای اعراب که همواره نسبت به افزایش تنش میان تهران و واشنگتن آسیبپذیر بودهاند، بسیار سازنده باشد، بلکه از سوی دیگر میتواند تهران را در ایجاد پایتخت دیپلماتیک در میان همسایگان عرب خود یاری رساند.
از طرفی، ایران به لحاظ توان نظامی دریایی نیز به خوبی خود را به عنوان یک قدرت منطقهای اثبات کرده و نشان داده که قادر به تضمین امنیت آبهای منطقه و همچنین مقابله با تهدیدات منطقهای است. این کشور با تجهیز نیروی دریایی خود به انبوهی از تجهیزات دریایی و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته، ارائه پشتیبانی فنی و نظامی از نیروهای نیابتی خود در سراسر خاورمیانه و همچنین بهکارگیری تاکتیکهای جنگ ترکیبی که هزینه بسیار بالایی را به دشمنانش تحمیل کرده، توانسته اهرم فشار استراتژیک قدرتمندی را در آبهای منطقه ایجاد کند.
شرق
چهار تاخیر که مانع احیای برجام شد
تاخیر اول: بایدن در ژانویه ۲۰۲۱ آغاز به کار کرد اما با تاخیر حدود ۴ ماهه، نماینده جدید امریکا در مذاکرات هستهای را انتخاب کرد. رابرت مالی نماینده جدید عملا در آوریل ۲۰۲۱ کار را آغاز کرد که تا انتخابات ژوئن ریاستجمهوری ایران زمان کمی باقی مانده بود.
تاخیر دوم: مذاکرات عباس عراقچی با رابرت مالی و نمایندگان پنج قدرت هستهای از آوریل ۲۰۲۱ آغاز و بیش از ۸۰درصد موضوعات را ظرف سه ماه به نتیجه رساند که مصادف شد با انتخاب آقای رییسی به عنوان رییسجمهور جدید ایران در ژوئن ۲۰۲۱٫ ایران تصمیم گرفت ادامه مذاکرات به بعد از شروع به کار دولت جدید موکول شود. مراسم تحلیف آقای رییسی به عنوان رییسجمهور جدید در آگوست ۲۰۲۱ انجام شد و لذا یک تاخیر سه ماهه جدید در روند مذاکرات رخ داد. اگر مذاکرات در این مرحله متوقف نمیشد، احتمال نهایی شدن احیای برجام بسیار زیاد بود.
تاخیر سوم: رییسجمهور جدید، آقای علی باقری کنی را به عنوان مذاکرهکننده جدید هستهای جایگزین عباس عراقچی کرد. دولت جدید ایران، مذاکرات هستهای را با تاخیر حدود سه ماه یعنی در نوامبر ۲۰۲۱ آغاز کرد.
تاخیر چهارم: مذاکرات هستهای شش قدرت جهانی با تیم هستهای دولت جدید ایران حدود ۹ ماه طول کشید تا اینکه در آگوست ۲۰۲۲ متنی که حداقل از سوی شش قدرت جهانی به عنوان متن نهایی تلقی میشد، آماده امضا بود اما ایران آن را امضا نکرد و خواستار برخی تغییرات در آن شد. این تاخیر مصادف شد با بروز ناآرامیهای ایران بعد از مرگ مهسا امینی و ادعای جهان غرب مبنی بر کمک پهپادی و نظامی ایران به روسیه در جنگ علیه اوکراین.
علاوه بر این چهار تاخیر ، نفوذ سرویسهای خارجی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فشار علیه دولت بایدن ، جنگ روسیه علیه اوکراین از دیگر عوامل موثر در عدم احیای برجام بودند.
حسین موسویان – اعتماد
چراغ سبز آمریکا به روابط اقتصادی عربستان و ایران
اویل پرایس در گزارشی چشمانداز روابط اقتصادی ایران و عربستان را تحلیل کرده که در آن دو نکته مورد استناد قرار گرفته است. نکته اول تاکید بر این گزاره است که شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده، حدود ۵۰ میلیارد دلار پروژه نفت و گاز در دست اجرا دارد و پروژههای بیشتری نیز به آن اضافه خواهد شد. بنابراین انتظار میرود که میلیاردها دلار از سوی عربستان برای این پروژهها تامین شود، به علاوه این همکاری به جز صنعت نفت و گاز، قرار است در چند حوزه با منافع دوجانبه نیز گسترش یابد. اما نکته دوم و مهمتر گزارش اویل پرایس تصریح این نکته است که چین، عربستان و ایران تصور میکنند که چنین پروژههایی در بخش پتروشیمی توجه آمریکا را چندان به خود جلب نخواهند کرد و امکان گسترش تدریجی همکاریهای عربستان سعودی و ایران را فراهم میکند.
واقعیت این است که مساله تحریمهای ایران و پایبندی به آن یکی از ملاحظات عربستان برای همکاریهای اقتصادی با تهران است و طبیعتا سکوت آمریکا و نادیدهانگاری آن همانطور که اخیرا در میزان فروش نفت ایران متجلی شده است، میتواند به معنای چراغ سبز برای تصمیمگیرندگان سعودی باشد. مضاف بر اینکه همراهی چین در پروژههای اقتصادی مشترک همانطور که در بعد میانجیگری الگوی موفقی را برای ایران و عربستان برجسته ساخت، میتواند انگیزههای ریاض را برای مشارکت جدیتر فراهم کند.
دنیای اقتصاد
توافق ایران و عربستان به معنی آشتی با امارات ، قطر، اردین و بحرین است
اگر همین فردا شنیدید اعلام شد، روابط عربستان و رژیم اسرائیل عادی شد، اصلا تعجب نکنید چون، هیچ اتفاق تازهای جز این که، یک رابطه عمیق و قدیمی علنی شده، رخ نداده است. همین علنی شدن روابط اما برای عربستان، با تهدیدهایی همراه خواهد بود و بزرگترین تهدید برای سعودیها نیز از سوی مردم همین کشور است. مردم عربستان مثل بسیاری از مردم کشورهای عربی و اسلامی، به شدت مخالف صهیونیستها هستند.
در مورد روابط عربستان و آمریکا هم نمیگوییم این دو کشور با یکدیگر دچار اختلاف نمیشوند. میشوند؛ آنها دچار اختلافات جدی هم میشوند. میگوئیم، روابط این دو به گونهای تنظیم شده که به این سادگیها شکراب نمیشود. نحوه برکنار شدن «بن نایف» ولیعهد سابق عربستان و نشستن بنسلمان بر جای او را اگر مرور کنید، چگونگی و شکل این روابط، برایتان تا حدودی معلوم خواهد شد.
ما همچنان معتقدیم، مذاکراتی که بین ایران و عربستان و همینطور انصارالله و عربستان در جریان است، مهم است چون معتقدیم توافق و آشتی با عربستان- در صورت بر هم نخوردن آن- به معنای آشتی با کشورهای امارات، قطر، اردن، بحرین و…هم هست و کمترین دستاورد آن برای همه این کشورها و منطقه، صلح، بهبود شرایط اقتصادی و امنیتی، جلوگیری از هدر رفت توان و انرژی و هزینههایی که صرف تقابل طرفین با یکدیگر میشد، خواهد بود.
کیهان
لزوم ابتکار عمل ایران نسبت به عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل
عادیسازی رابطۀ سعودی با اسرائیل، به معنای هموار شدن راهِ عادیسازی حدود ۵۰ کشور عرب و اسلامی با اسرائیل خواهد بود و همین نکته است که این ماجرا را بینهایت مهم میکند.
پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عموم کشورهای اسلامی، سیاست «نابودی اسرائیل» بسیار بیش از گذشته هزینهمند خواهد شد و فشارها به جمهوری اسلامی و گروههای همسوی آن در لبنان و نوارغزه و سوریه و عراق بهطور بیسابقهای افزایش خواهد یافت.
اگر جمهوری اسلامی بخواهد از راه نظامی و تهدیدهای سختافزاری مسیر عادیسازی رابطۀ عربستان با اسرائیل را سد کند، نهفقط روابط احیاءشدهاش با سعودیها به مخاطره خواهد افتاد بلکه با خشم دیگر کشورهای اسلامی نیز روبهرو خواهد شد. بنابراین به نفع جمهوری اسلامی است که با تکیه بر نفوذی که در لبنان و دیگر کشورهای منطقه دارد، خود رأساً ابتکار دیپلماتیک را برای تأسیس کشور فلسطینی به دست گیرد.
چنین ابتکاری مستلزم تجدیدنظر در سیاست خارجی مرسوم است، اما این تجدیدنظر سبب ارتقاء بیسابقۀ موقعیت ایران در منطقه و سطح جهان خواهد شد. در واقع، تنها جمهوری اسلامی در خاورمیانه از ابزارها و امکانات لازم برای کمک به تشکیل کشور مستقل فلسطینی برخوردار است. اگر جمهوری اسلامی در این برهۀ تاریخی از امکانات منطقهای خود، در این جهت استفاده نکند، سه اتفاق مهم خواهد افتاد.
نخست، عادیسازی رابطۀ سعودی و دیگر کشورهای عرب و اسلامی با اسرائیل، بدون دریافت هرگونه ضمانت واقعی برای تشکیل کشور فلسطینی. دوم، تشکیل جبهۀ متحد اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه علیه ایران پس از به سرانجام رسیدن روند عادیسازی. سوم، تضعیف فزایندۀ ابزارها و امکانات منطقهای ایران و از اثر افتادن آنها. همۀ این اتفاقات را میتوان با تجدیدنظر در سیاست خارجی خنثی کرد و معادله را بهطور کامل به نفع ایران تغییر داد.
احمد زیدآبادی – هم میهن
مستقیم با آمریکا مذاکره کنیم
اما اینکه چه زمانی فرا میرسد که ایران بالاخره میپذیرد که با آمریکا مذاکره کند را نمیدانم اما به نظرم راه حل مفید این است که ایران بپذیرد که مستقیما با آمریکا مذاکره کند ولو اینکه به نتیجه مورد نظری دست پیدا نکند.
برای حل مسأله تحریمها که تاثیرش در مجموع یک فاجعه است، راه حل این است که مذاکره کنیم ولو اینکه در داخل شرایط خوب اقتصادی هم بتوانیم فراهم کنیم و بتوانیم زمینه خوبی برای مقابله با تحریم فراهم کنیم ولی در نهایت کار ما پایان دادن به شرایط تحریمی و ایجاد یک فضای مناسب برای ایران مانند دیگر کشورهاست.
ایران در تحریم به معنای عقب افتادن در رقابت با کشورهای منطقه و صرف هزینه های بیشتر در مسائل اقتصادی برای دور زدن تحریم هاست. هزینه هایی که می تواند خرج سازندگی و پیشرفت و آبادانی کشور شود. به هر حال باید فکر اساسی کنیم که مذاکرات را شروع کنیم ولو اینکه به نتیجه نرسیم که به نظر می رسد ۵۰ – ۵۰ است و هر مذاکره می تواند به نتیجه برسد یا نرسد ولی به خاطر اینکه به نتیجه نرسیم نباید مذاکره را از دستور کار خارج کنیم. از طرفی چون بین ایران و آمریکا چندین سرفصل اختلافات حدود ۱۰ مورد وجود دارد و سرفصل های مختلف را شامل می شود بنابراین باید قائل به این باشیم که یکی از همین سرفصل ها که تبادل زندانیان و بحث دیگر بحث آزادسازی دارای یهای مسدود شده ایران است چنانچه حل شود، تاثیر مثبتی دارد که احیانا بتوانند روی سایر موضوعات مورد اختلاف هم را ه حلی پیدا کنند.
حسن بهشتیپور – آرمان ملی
نقش ناچیز وزارت امور خارجه در سیاستگذاری پذیرش مهاجر از افغانستان
امروزه کارگران افغان به لطف برخی سهل انگاریها در نیروهای انتظامی، مرزبانی و وجود مافیای قاچاق انسان و کالا به سهولت از ایران خارج و به ایران وارد میشوند. در این میان مشوقهای سازمان ملل یا غیره نیز نتوانسته مهاجران افغان را به کشورشان بازگرداند، بلکه تنها عاملی که افغانها را متوجه خروج از ایران و راهی شدن به دیگر کشورها کرده، تورم کمرشکن و کم ارزش شدن پول ایران است.
به نظرم سیاستها و برخوردهای نظام اسلامی در ایران طی ۴دهه نسبت به افغانها نیاز به یک باز نگری کلی و جدی دارد که فکر نمیکنم گوش شنوایی برای شنیدن آن باشد.
متاسفانه وزارت خارجه در حوزههای بیشماری از جمله منطقه و کشورهای همسایه، نه از توان و نه از قدرت لازم برخوردار است و نقش آن تنها به ارائه “خدمات خارجی”محدود شده و امیدی به دگرگونی در آن نیز مشاهده نمیشود. نمونه بارز آن ستاد و بخش افغانستان در وزارت خارجه است که بیاراده و مانند یک اسباب بازی در دست برخی نهادها ایفای نقش میکند.
معتقدم بیبرنامگی ما و حضور افغانها در مجموع فرصت طلایی برای افغانها به خصوص پشتونها که بیشترین جمعیت کارگری را تشکیل میدهند فراهم آورده است. امروز نسل جدیدی از افغانها وارد بازار کار شدهاند که با لهجه کامل ایرانی صحبت میکنند و در نواحی مرزی شرق ایران تناسب جمعیت را بر هم زدهاند و از حمایت محلی نیز برخوردارند.
محمد حسین بنیاسدی – جمهوری اسلامی
بیشتر بخوانید
“بالا رفتن پرچم تجزیهطلبی ایران از لندن” ، “منشا درز ایمیل مقامهای ایرانی کجاست؟”