ولی نصر: هدف ایران کشتن آمریکاییان در منطقه نیست

۱۱ آذر ۱۴۰۲

رصد خبر | اندیشکده امریکایی «شورای روابط خارجی» امریکا در میزگردی با حضور شماری از تحلیلگران غربی از جمله «سوزان مالونی»، معاون ارشد و مدیر مطالعات سیاست خارجی در اندیشکده بروکینگز، «ولی نصر»، استاد دانشکده مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جانز هاپکینز برای مطالعات پیشرفته بین‌المللی و نیز عضو شورای روابط خارجی و «روبین رایت»، تحلیلگر مؤسسه صلح ایالات متحده و در مرکز ویلسون، تحت عنوان «دستور کار ایران در خاورمیانه» به تحولات اخیر جنگ غزه و نقش‌آفرینی ایالات متحده و ایران در این بحران نظامی پرداخته است.

در این نشست به استراتژی جمهوری اسلامی در جنگ اخیر، انگاره‌های خاورمیانه‌ای امریکا پیش و پس از عملیات «طوفان الاقصی» و همچنین واکاوی فشارهایی که از سوی جبهه مقاومت بر پایگاه‌های نظامی امریکا وارد شده، پرداخته شده است. به اعتقاد این تحلیلگران، تهران در روند تحولات جاری نوعی بازدارندگی را به اجرا گذاشته است و مستقیماً به واشنگتن پیام داده که تداوم سیاست بحران‌سازی در منطقه چه پیامدهایی برای این کشور خواهد داشت.

سوزان مالونی: ایران اراده امریکا را به آزمون گذاشت

«مالونی» در پرداختن به نقش ایران در جنگ اخیر مدعی شده است که استراتژی ایران مبتنی بر حمایت از گروه‌های نیابتی با هدف آزمایش اراده ایالات متحده و جامعه بین‌المللی برای اعمال فشار به ایران مورد پیگیری قرار گرفته است. او با اشاره به اینکه حمایت از گروه‌های نیابتی ارسال یک نشانه از سوی ایران بوده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال ۱۹۷۹ به طور آشکار رخ داده است، می‌گوید: «جمهوری اسلامی درصدد است حضور همه‌جانبه ایالات متحده بویژه حضور نظامی آن را به طور کلی از خاورمیانه حذف کند. ازاین رو شرایط کنونی را که در نتیجه جنگ اخیر غزه شکل گرفته است، به عنوان یک فرصت می‌بیند. ایران اکنون دما را در حالی بالا برده که در طول دو سال گذشته به خصوص از زمانی که دولت «بایدن» سر کار آمده، این دما را برای ارزیابی اینکه دقیقاً استخوان این دولت چقدر فولاد دارد، بالا و پایین کرده است.
ایران وقتی با انتقال ناوهای هواپیمابر ایالات متحده به دریای مدیترانه و سپس خلیج فارس روبه‌رو شد، سعی کرد این پیام را به امریکا دهد که امنیت نیروهای امریکایی هم در معرض خطر قرار دارد. ایران این امکان را دارد از طریق حمایت از نیروهای شبه‌نظامی وابسته به خود، پیامش را عملی کند. این حقیقت را خود ایالات متحده هم می‌داند از این رو امریکا ارتباطات مستقیمی با ایران برقرار کرده تا ایرانی‌ها را تشویق کند که دما را کاهش دهند و بر این تأکید شود که اگر جانی از دست برود، پیامدهایی خواهد داشت.» «مالونی» در ادامه می‌افزاید: «اتفاق جالبی که در صحنه تحولات جاری رخ داده، این بوده است که تلاش گروه‌های نیابتی بویژه در عراق، سوریه و همچنین حزب‌الله بیشتر امنیتی کردن فضا و تهدید کردن امریکا برای هرگونه اقدام نسنجیده است. بنابراین به نظر می‌آید که قصد ندارند امریکایی‌ها یا دیگرانی را بکشند که ممکن است واکنش امریکا را در پی داشته باشد. فکر می‌کنم همه خطر در این است که تنها یک اشتباه فاحش با شرایطی فاصله داریم که ممکن است بشدت بحران‌ساز باشد و این چیزی است که به نظر می‌آید هیچ یک از طرف‌ها در منطقه واقعاً خواهان آن نیست.»
ولی نصر: طوفان الاقصی اسرائیل را
تحقیر کرد
«ولی نصر»، دیگر میهمان حاضر در این نشست ضمن تأیید دیدگاه «مالونی» مبنی بر اینکه ایران و جریان‌های مرتبط بیشتر از آنکه به دنبال ایجاد اقدام نظامی و کشتن نیروهای امریکایی باشند، درصدد ایجاد شرایطی برای خارج کردن آنها از منطقه هستند، به ذکر چند نکته پرداخت و افزود: «یکی اینکه نقش کلی ایران در این موضوع، بخشی از یک جنگ سایه طولانی‌تر با اسرائیل است. من باید بگویم که در واقع ایران بویژه پس از کشته شدن دانشمند هسته‌ای خود و اقدامات ایذایی که اسرائیل علیه ایران به طرق مختلف داشته و این کار را همراه با حملات متعدد به مراکز پهپادی و هسته‌ای ایران انجام داده، شروع به افزایش فشار در چهارچوب راهبرد مبارزه با اسرائیل کرده است. این راهبرد همیشگی ایران بوده که باید اسرائیل را در مرزهای خودش مشغول نگه داشت چرا که اگر در مرزهای خودش مشغول نباشد، در مرزهای ایران مشغول خواهد بود. به همین دلیل بود که استراتژی ایران مبنی بر احیای مسأله فلسطین با هدف تغییر شرایطی اجرا شده که اسرائیل در منطقه نسبت به ایران به وجود آورده بود.» این تحلیلگر در ادامه به روند اجرای عملیات غافلگیرانه حماس علیه اسرائیل اشاره کرده و می‌افزاید: «نحوه وقوع حمله‌ای که حماس علیه اسرائیل انجام داد، ظرفیت‌های امنیتی و اطلاعاتی و نظامی این رژیم را زیر سؤال برد و این رژیم را تحقیر کرد اما در ادامه تل آویو به نحوی واکنش نشان داد که تهران و جبهه مقاومت آن را محاسبه نکرده بودند، از این رو ایران همچون دیگر کشورهای منطقه به سرعت تلاش خود را برای محاسبه ادامه روند جنگ و کنترل دامنه تنش‌های نظامی انجام داد.»

اخطار مستقیم ایران به ایالات متحده

«ولی نصر» به دلایل حملات ادامه‌دار اشاره کرد و افزود: «یک دلیل این است که جبهه مقاومت به وضوح در حال واکاوی واکنش بلندمدت اسرائیل است. زمانی که وزیر امور خارجه ایران به لبنان رفت، او این کلمات را در دهان حسن نصرالله گذاشت که اسرائیل ابتدا می‌خواهد کار حماس را تمام کند، سپس حزب‌الله را و بعد اساساً به سمت ایران خواهد آمد و اینکه، شما باید راهبردی را دنبال کنید که سعی در پیشگیری از آن وضعیت داشته باشد. اینکه آیا ایران یا حزب‌الله از اینجا به بعد به تشدید روی می‌آورند یا نه، فکر می‌کنم بیشتر به این بستگی دارد که آیا بهتر می‌بینند که اسرائیل جنگ را با برنامه و زمانبندی خودش پیش ببرد یا به جای آن بهتر می‌بینند که با اعمال فشار بر اسرائیل و درگیر نگه داشتن آن، به شکلی از این مسأله جلوگیری کنند. بنابراین فکر می‌کنم این یک محاسبه بسیار بلندمدت است.
دوم، پیش از ۷ اکتبر، مشاور امنیت ملی امریکا گفت که خاورمیانه هیچ وقت به این اندازه آرام نبوده است. این داوری، تا حدی بر این فرض استوار بود که بین ایران و ایالات متحده نوعی کاهش تنش وجود دارد که اگر اتفاق جدی‌ای نیفتد، دست کم تا پس از انتخابات سال آینده امریکا هم ممکن است دوام بیاورد. اما اکنون امریکا توان نظامی سنگینی را به منطقه مدیترانه آورده است. فکر می‌کنم ایرانیان هم دارند نوعی بازدارندگی را اعمال می‌کنند و تیرهای اخطاری را به امریکا شلیک می‌کنند. فکر نمی‌کنم در حال حاضر هدفشان این باشد که امریکایی‌ها را بکشند، بلکه این است که بگویند اگر شما از خط قرمز عبور کنید، اگر واقعاً سعی کنید در عرضه نفت ما مانع بتراشید، اگر اساساً از هر تفاهمی که در عمان حاصل شده بود، عقبگرد کنید، در آن صورت پیامدهایی خواهد داشت. می‌خواهند بگویند که آری، شما می‌توانید درگیر یک جنگ بشوید اما آیا این چیزی است که واقعاً می‌خواهید؟ پس فکر می‌کنم این یک اخطار مستقیم به ایالات متحده است.سوم، باید بگویم که هدف این حملات همچنین آن است که حزب‌الله و ایران از فرصت کنونی استفاده کنند. دنیای عرب به رغم مسأله فلسطین در آستانه شناسایی اسرائیل بود. این جنگ باعث شد تا سرانجام بسیاری از مردم در خیابان‌ها همدردی زیادی را با فلسطینیان به نمایش بگذارند و نشان دهند که در میدان جنگ حضور دارند. اما فکر نمی‌کنم که نیت آنها در حال حاضر پیوستن به جنگ باشد. اما خطری که وجود دارد این است که یک حمله اشتباه انجام شود و سپس کنترل اوضاع از دست می‌رود.»

روبین رایت: ایرانی‌ها هوشمندانه عمل کردند

روبین رایت درباره ماهیت واکنش ایالات‌متحده به افزایش حملات علیه نیروهای امریکایی از هفتم اکتبر به بعد گفت:«چند نکته مهم در این رابطه مطرح است. یکی اینکه جنگ بین کشوری به اندازه نیوجرسی علیه قلمرویی به اندازه فیلادلفیا، یک جنگ کوتاه است. جنگ بلندمدت در نهایت رویارویی میان ایالات‌متحده و ایران است. تصمیم بزرگی که ایرانی‌ها باید بگیرند این است که می‌خواهند تا کجا در مسیر بازدارندگی، اقدامات ایذایی، اجبار به خروج ایالات‌متحده و در سمت مقابل، فشار امریکا بر ایران در گستره بزرگی از مسائل از جمله برنامه هسته‌ای، سیاست خارجی و… پیش بروند. پاسخ ایالات‌متحده در کوتاه‌مدت مؤثر بوده و نشان می‌دهد ما آنچه را که لازم باشد با ابزارهایی که در اختیار داریم انجام می‌دهیم تا اطمینان حاصل شود اگر این جنگ گسترش یابد، می‌توانیم آن را محدود کنیم یا ضربه متقابل را وارد آوریم. مشکل جای دیگری است. من در سال ۱۹۸۲ در بیروت بودم، زمانی که سربازان امریکایی به‌عنوان حافظ صلح‌ آمدند و نهایتاً مجبور به ترک لبنان شدند. آنها به مجموعه هدف‌های کاملاً تازه‌ای برای حمله تبدیل شدند. فکر می‌کنم ایرانیان بسیار باهوش بوده‌اند، همان‌طور که همیشه هستند. آنها ما را غافلگیر کردند و به جای مواجهه مستقیم با ایالات‌متحده یا درگیر شدن مستقیم در منطقه غزه یا درگیری سطح بالاتری در این جنگ، به سراغ امریکایی‌هایی رفته‌اند که در سوریه و عراق برای یک هدف کاملاً متفاوت، یعنی مهار داعش مستقر هستند. همچنین فکر می‌کنم هدف آنها همانند بیروت، تحقق خروج امریکایی‌هاست؛ فشاری به آنها وارد می‌کنید و امریکا نمی‌خواهد نیروهای بیشتری گسیل یا خود را آسیب‌پذیرتر کند. پس ایرانیان امیدوارند امریکایی‌ها بخشی یا شاید بیشتر نیروهای خود را که تنها به‌ عنوان مشاور، مربی و… حضور دارند، خارج کنند. بنابراین فکر می‌کنم ایالات‌متحده در کوتاه‌مدت در مهار و محدود نگه داشتن وضعیت موفق بوده چراکه ایرانیان می‌دانند هزینه بزرگی خواهند داد اما فکر می‌کنم در درازمدت جنگ در غزه احتمالاً باعث ‌شود طرف‌های مختلف در خاورمیانه، ایالات‌متحده و اسرائیل در یک‌سو و ایران و متحدان آن در سوی دیگر به سرعت در مسیر برخوردهایی در آینده حرکت کنند.»

پیش‌بینی آینده جنگ جاری

 کشورهای منطقه نیاز به روابط با ایران دارند

سوزان مالونی
مدیر مطالعات سیاست خارجی
در اندیشکده بروکینگز

مالونی درباره این پرسش که چقدر احتمال دارد این وضعیت به یک جنگ گسترده‌تر بینجامد، افزود:«آنچه در هفته‌های اخیر دیدیم این بود که اصلی‌ترین طرف‌هایی که می‌توانند اوضاع را تشدید کرده و این درگیری را به جنگ گسترده‌تری تبدیل کنند، تصمیم گرفتند این کار را نکنند که تصمیمی بسیار عامدانه بود. معتقدم این تصمیم برقرار بماند، مگر آنکه اتفاقی غیرقابل پیش‌بینی رخ دهد یا کار اشتباهی انجام شود یا یکی از نیابتی‌ها کمی خودسرانه عمل کند. ما احتمالاً شاهد ادامه جنگ -در محدوده فعلی خود- خواهیم بود، همچنین افزایش شدیدی در دیگر صحنه‌ها خواهیم داشت که پیامدهایی بر امنیت ایالات‌متحده در سراسر منطقه و نیز بر یک خروج سریع و فاصله گرفتن از درگیری مستقیم روزانه در مشکلات منطقه خواهد داشت. بنابراین فکر می‌کنم درگیری در مناطق خاکستری به شکل چشمگیری ادامه خواهد یافت.»
او همچنین افزود:«پایتخت‌های کلیدی در خلیج‌فارس محاسبه کرده‌اند که نیاز دارند نوعی از روابط را با ایران داشته باشند. بنابراین یک رویکرد دوگانه وجود دارد. عربستان سعودی بویژه در این یک سال اخیر تلاش کرده با ایران همکاری کند. فکر نمی‌کنم تحت هیچ شرایطی ایرانی‌ها جان یک ایرانی را به خاطر مسائل انسانی در غزه یا به طور کل به خاطر فلسطینیان به خطر بیندازند. آنها هرگز چنین کاری نکرده‌اند و آماده‌اند نیابتی‌های خود را هر زمان که برای آنها مفید است به کار گیرند اما همچنین بشدت از خطری که متوجه کشورشان است آگاه هستند.»

اعتبار ایالات متحده با جنگ غزه زیر سؤال رفت

ولی نصر
استاد دانشکده مطالعات خاورمیانه
در دانشگاه جانز هاپکینز

ولی نصر درباره اینکه چقدر این احتمال وجود دارد که این وضعیت به یک جنگ گسترده‌تر بینجامد، گفت:«چندین سناریو مطرح است. برآورد اولیه ایران و شاید حزب‌الله این بود که جنگ هوایی برای غزه آسیب‌زننده خواهد بود، اما اسرائیل نمی‌تواند اهداف خود را از طریق جنگ هوایی محقق کند. در نهایت اگر بخواهد حماس را از بین ببرد، باید وارد غزه شود و فرض آنها این بود که در واقعیت، آنها در نهایت به یک جنگ طولانی وارد خواهند شد و به آنچه می‌خواهند دست نخواهند یافت. بنابراین تا حدی فکر می‌کنم الان سؤال اینجاست. اسرائیل حالا مصمم است که نشان دهد آنها سنجش اشتباهی داشته‌اند. به عبارت دیگر ما تا آخرین حد ممکن پیش خواهیم رفت و حماس را نابود خواهیم کرد. فکر می‌کنم ماشه واقعی اینجاست. کشیدن ماشه از سوی مقاومت ممکن است در صورت سلطه کامل اسرائیل بر غزه رخ دهد تا از موفقیت کامل اسرائیل جلوگیری شود، البته اگر خود فلسطینیان از پس این کار برنیایند. دوم اینکه هم‌اکنون شرایط انسانی به شکل فزاینده‌ای به یک عامل تصمیم‌گیر و تعیین‌کننده تبدیل شده است. تفاوتی میان ۱۰ هزار نفر کشته و ۳۰ هزار کشته وجود دارد. این تنها یک مسأله انسانی هم نیست. این عامل جلوگیری از تشدید هم هست، چراکه می‌تواند ما را به جهاتی هدایت کند که هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کند.
سوم هم اینکه جنگ ممکن است یا در محوری درست در اطراف اسرائیل تشدید شود یا کاملاً در جای دیگری. اگر ایران آشکارا -نه در حدی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفته است بلکه به‌صورت بسیار آشکار- به تولید سوخت با غنای ۹۰ درصد برگردد یا اگر اقدامات تهاجمی علیه نفتکش‌ها یا پرسنل امریکایی‌ها در عراق انجام دهد، آن‌گاه جنگ در جایی که فکر می‌کنیم، لزوماً در امتداد مرز لبنان-اسرائیل، تشدید نمی‌شود بلکه کاملاً در جای دیگری در خاورمیانه شدت می‌گیرد. در حال حاضر در شام است و می‌تواند خلیج‌فارس هم به آن اضافه شود.
این تشدید درازمدت است، اما الان دستور کار بسیاری از کشورهای عرب از لحاظ اقتصادی و چشم‌اندازهای منطقه‌ای، توسل به دیپلماسی است؛ به عنوان مثال روابط عربستان و ایران بر پایه ایده‌ همگرایی و هماهنگی در سراسر منطقه، شناسایی اسرائیل و ساختن مسیرهای تجاری شکل گرفته است. بنابراین یک سناریوی تشدید درازمدت، عملاً این چشم‌انداز را از منطقه می‌گیرد.» این تحلیلگر غربی با بیان اینکه ایران احتمالاً تنها کشوری است که فشار داخلی برای دخالت در جنگ غزه را ندارد، ادامه داد: «بحران انسانی می‌تواند سناریوهای ناشناخته‌ای را در منطقه رقم بزند.
یک نکته هم اینکه روابط ایالات‌متحده و ایران که برای مدت طولانی بر مسائل هسته‌ای متمرکز بوده، حالا مسائل منطقه‌ای را هم در بر گرفته است. همچنین آنها در منطقه‌ای عمل می‌کنند که از جهات بسیاری با گذشته متفاوت خواهد بود. بسیار مهم است که منطقه را با عینک گذشته ننگریم. حمله هفتم اکتبر حماس و همه رخدادهای پس از آن یک بازنشانی کامل برای منطقه است. بله، تهدید ایران وجود دارد اما مسأله بسیار مهم دیگر این است که ایالات‌متحده اکنون هیچ اعتباری ندارد به این دلیل که نتوانست وقوع این رخداد را پیش‌بینی کند و اکنون هم قادر به کنترل رویدادها نیست.
امریکا هیچ برنامه‌ای را که حتی اسرائیلی‌ها با آن همراه باشند، ندارد و نتوانسته به عرب‌ها نشان دهد که اگر آنها امتیازاتی بدهند، ایالات‌متحده قادر به کنترل اسرائیل است یا می‌تواند دست‌کم بدترین ضربات اسرائیل را کنترل کند.»

احتمال تشدید تنش در بلندمدت وجود دارد

روبین رایت
استاد برجسته در مؤسسه صلح آمریکا و اندیشکده مرکز ویلسون

روبین رایت درباره اینکه چقدر این احتمال وجود دارد که این وضعیت به یک جنگ گسترده‌تر بینجامد، گفت:« فکر می‌کنم در کوتاه‌مدت امکان تشدید تنش کم اما در درازمدت احتمال آن بسیار زیاد است.
هر جنگی که اسرائیل از سال ۱۹۷۳ داشته یک جنگ نامتعارف بوده و ضروری است خطرات جنگ‌های نامتعارفی را که به روش‌های دیگری شعله می‌کشند، فراموش نکنیم. این بازی‌ای است که ایرانی‌ها در حال انجام آن هستند.»
رایت همچنین افزود:«یکی از تحولات جالبی که اخیراً رخ داده این است که برای نخستین‌بار در چهار دهه گذشته همه جناح‌های ایرانی -منظور آنهایی که در قدرت بوده‌اند شامل اصلاح‌طلبان، تندروها، میانه‌روها و…- سرانجام به این فکر رسیدند که می‌توان نوعی رابطه با امریکا داشت که آنها را در موقعیت برابرتری قرار دهد.
آنچه در این سه سال‌واندی رخ داد این است که ایران متوجه شده در برابر امریکا پس از آنکه ترامپ از برجام خارج شد، واقعاً به نوع متفاوتی از اتحاد نیاز دارد، به همین دلیل رابطه‌اش با روسیه را به‌ عنوان حامی اصلی تسلیحاتی‌اش و با چین به‌ عنوان شریک اصلی اقتصادی‌اش به طور فزاینده‌ای مستحکم‌تر می‌کند.»

https://rasadkhabar.ir/l8bMu

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

طوفان الاقصی سینما و تلویزیون اسرائیل را به کما برد

ش آذر ۱۱ , ۱۴۰۲
رصد خبر | تولیدات سینمایی و تلویزیونی در اسرائیل در پی عملیات طوفان الاقصی در ابتدای ماه اکتبر تقریبا به حالت تعطیل درآمده و تلاش تهیه‌کنندگان برای روشن‌کردن دوربین‌ها تاکنون بی‌نتیجه مانده است. خبرهای مرتبط:جان کربی: دولت بایدن پیگیر آزادی آمریکاییان ایرانی‌تبار است ۱۸ مرداد, ۱۴۰۲ سران گروه هفت درباره […]