رصد خبر | روزنامه شرق در سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت و گویی با برخی چهرههای سیاسی و بین المللی انجام داده است. فریدون مجلسی و جاوید قربان اوغلی دو تن از مصاحبه شوندگان هستند که ارزیابی آنها از فراز و فرود این چهره انقلاب در عرصه سیاست خارجی را می خوانیم.
روایت فریدون مجلسی
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی، درباره نقش هاشمی در حوزه سیاست خارجی به «شرق» گفت: «آقای هاشمی پیش از انقلاب برای ما چهرهای ناشناس بود. او تحصیلات حوزوی داشت و وقتی وارد عرصه سیاست شد، بسیاری از مسائل را نمیدانست، اما به سرعت متوجه شد تصوراتی که در دوران طلبگی از اداره کشور داشته با واقعیت موجود کشورداری کاملا متفاوت است.
من آقای هاشمی را فرد بسیار باهوشی میدانم؛ زیرا به محض آنکه در قدرت مستقر شد، شروع به آموختن کرد و کاملا میبینیم او بعد از ۱۰ سال از سیاستورزی فردی نیست که با انتقادهای طلبگی با رژیم قبل مواجه میشد. هاشمیرفسنجانی روزبهروز به سمت واقعگرایی رفت و کسب اطلاعات کرد و فهمید کشور را با شعار نمیشود اداره کرد و دریافت که نمیتوان گفت ما آمدهایم سیاستهای کلی جهانی را تغییر دهیم.
او متوجه شد سیاست خارجی کسب منافع ملی است.
به یاد دارم او در گفتوگویی در پاسخ به این پرسش که چرا جنگ را پایان نمیدهید، گفت باید به جایی برسیم که دستمان در جنگ پر باشد تا با قدرت جنگ را به پایان برسانیم. گرچه من با این نظر مخالفم و باور دارم جنگ تحت هر شرایطی باید تمام شود، اما به هر حال او تفکری برای خود داشت و هرچند هاشمی را میتوان در طولانیشدن جنگ مؤثر دانست، اما در خاتمه جنگ هم -ولو دیرهنگام- بسیار مؤثر بود».
او ادامه داد: «آقای هاشمی فرد جاهطلبی بود؛ چه در حوزه شخصی و چه در حکومتی. با ویژگیهای شخصیاش کاری نداریم، اما در حکومتداری جاهطلب بود. به این معنا که میخواست از خود میراثهایی به جای بگذارد؛ مانند تمام پروژههای عمرانی و پتروشیمی.
به هر حال همه نشانهها حاکی از باهوشبودن او است که با این هوشش هر کاری خواست کرد؛ از کنارزدن دولت موقت و بهدستگرفتن قدرت کامل در حکومت تا قدرت فرماندهی جنگ و اختیارش در پایاندادن به جنگ».
مجلسی در پایان در پاسخ به این پرسش که مهمترین فراز و فرود سیاست خارجی هاشمی را چه میدانید، گفت: «مهمترین فرودش حمایت از اشغال سفارت آمریکا بود و مهمترین فرازش نقش او در ماجرای مکفارلین است که البته لو رفت».
روایت جاوید قرباناوغلی
جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی نیز درباره این موضوع به «شرق» گفت: «هاشمی چند ویژگی داشت که او را کاملا از دیگران متمایز میکرد. اولین وجه تمایز هاشمی واقعگرایی بود. در گذشته توقف نمیکرد و با توجه به شرایط تصمیمگیری میکرد. چند نمونه را ذکر میکنم. نخست آنکه دوره هشتساله جنگ تحمیلی بدترین دوره روابط ما با آمریکا بود. شکافهای بین ایران و آمریکا آنچنان عمیق با احساسات و افکار عمومی در هم تنیده بود که کمتر سیاستمداری جرئت میکرد وارد سناریویی ولو تاکتیکی با آمریکا شود. ملاحظات متعددی سیاستمداران رده اول کشور را از ورود به پروندههایی که احتمال داشت به اعتبار سیاسی آنها لطمه بزند، منع میکرد. شرایط سالهای اول انقلاب و جنگ را مرور کنید؛ همه بر این باور بودند که همه مشکلات کشور زیر سر آمریکاست، کودتای نوژه، مسائل کردستان، ترکمنصحرا، خوزستان، شروع جنگ که باور بر این بود که با چراغ سبز آمریکا صدام به ایران حمله کرد و قسعلیهذا.
در چنین فضایی، موضوع مکفارلین را داریم. کسانی که در جزئیات قرار دارند، میدانند که تسلیحاتی که ما دریافت کردیم، چه نقشی در جنگ فاو و حدود ۹۰ روز پاتکهای سنگین عراق داشت. اگر اشتباه نکرده باشم، نزدیک به ۶۷ جنگنده عراق با موشکهای ضدهوایی که در همان پرونده گرفتیم، ساقط شد. به همان دلیلی که ذکر کردم، جریانی در داخل برای ضربهزدن به هاشمی، موضوعی را که کاملا سری بود به روزنامه الشراع لبنان داد. امام تمامقد به میدان آمد و از هاشمی دفاع کرد. قصه پرغصهای است و در این مختصر بیشتر نمیتوان به آن پرداخت».
او ادامه داد: «دوم آنکه کشورهای پولدار منطقه همهگونه حمایتهای مالی و لجستیکی را از صدام کردند. فرقی نمیکند از سر ترس و باجخواهی رژیم بعث عراق یا به دلیل مسئله عروبت و فارس. کارنامه عربستان بسیار سیاه بود، از کمکهای مالی تا لجستیکی و اطلاعاتی که اواکسهای عربستان اطلاعات به عراق میدادند. طبیعی بود که پس از پایان جنگ مسئله انتقام از حامیان صدام مطرح شود. هاشمی با درکی واقعبینانه خلاف جریان آب حرکت کرد. به سمت ترمیم روابط با دشمن دیروز رفت؛ چون از نفوذ این کشور در جهان اسلام و عرب و نقش ریاض در لابی جهانی به دلیل مسئله نفت و خریدهای کلان تسلیحاتی اطلاع داشت. هاشمی مبدع بازسازی و ترمیم روابط با عربستان شد. با آن سابقه تاریک در کنفرانس سران اسلامی در سنگال به سمت عبدالله که ولیعهد بود، رفت و در کنفرانس اسلامآباد این پروژه را نهایی کرد. برگزاری کنفرانس سران در تهران که در اولین سال خاتمی اتفاق افتاد، محصول همین دیپلماسی واقعگرایانه هاشمی بود. تردید نداشته باشید که اگر آن کار هاشمی نبود هرگز شاهد چنین رخداد بزرگ دیپلماتیکی در کشور نبودیم».
قرباناوغلی در پایان درخصوص نقش هاشمیرفسنجانی در به پایان رسیدن جنگ تصریح کرد: «سوم هم نقش منحصربهفرد هاشمی در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. امروز همه بر این مسئله متفقالقولاند که این تصمیم و اقدام، کشور و انقلاب را از فاجعه بزرگی نجات داد. در این پرونده نیز هاشمی مرد اول میدان بود که با بازی مرگبار با آبرو و اعتبار خود مصلحت کشور را بر مصالح شخصی خود ترجیح داد.
در این مورد نیز مسائل زیادی برای گفتن وجود دارد که مجال آن نیست. دومین ویژگی هاشمی در عرصه دیپلماسی، نقش بیبدیل او در روابط با قدرتهای بزرگ جهان بود. هاشمی بنیانگذار روابط با اتحاد جماهیر شوروی بود. سفر تاریخی او به مسکو و توافقات آن سفر روابط ما را در سالهای بعد رقم زد که با سفر جناب خاتمی ادامه یافت. رابطه با چین و ژاپن نیز حاصل تیزبینی به ظاهر رئیس مجلس شورای اسلامی ولی در واقع قدرتمندترین سیاستمدار کشور بود. البته این تمام ماجرا نیست و هیچ سیاستمداری هم مصون از خطا نیست».