رصد خبر | کوروش احمدی دیپلمات سابق در یادداشتی از ظرفیتهای سازمان همکاری شانگهای میگوید و توصیه میکند درباره ظرفیت های این سازمان توهمزایی نشود.
طی روزهای اخیر که نشست سران سازمان همکاری شانگهای (سازمان) در سمرقند برقرار بود، در داخل شماری از رسانهها و چهرهها از این سازمان به عنوان «ناتوی شرق» و نهادی برای «ایجاد موازنه در برابر ناتو» اسم بردند. قاعدتا مقامات مسوول نباید چنین درکی از این سازمان داشته باشند، اما وجود چنین توهمی در بدنه اجتماعی نظام نیز میتواند زیانبار باشد. این سازمان توسط چین و با هدف مشخصی در یک دوره زمانی مشخص (اواسط دهه ۱۹۹۰) به وجود آمد. هدف چین مقابله با آثار سوء ناشی از بیثباتی در آسیای میانه بعد از فروپاشی شوروی بود.
چین نگران سرایت افراطگرایی اسلامی به مناطق مسلماننشین خود و نیز تشدید اختلافات مرزی بین کشورهای جدید و قدیم بود. همه کشورهایی که در ابتدا و با امضای یک «موافقتنامه» به این سازمان پیوستند، دارای مرز مشترک با چین و روسیه بودند. در این مقطع، با اصرار پکن و با توجه به سابقه دیرینه افراطیگری در آسیای میانه، مبارزه با «سه شر» یعنی افراطیگری، تروریسم و جداییطلبی در مرکز توجه سازمان قرار گرفت و در قالب «کنوانسیون مبارزه با افراطیگری، تروریسم و تجزیهطلبی» به تصویب اعضا رسید.
چین که همیشه موتور محرک سازمان بوده، کوشیده است تا از طریق این سازمان یک دیوار دفاعی در برابر تهدیدات از ناحیه آسیای میانه علیه استان سینکیانگ و سرریز درگیریها در افغانستان ایجاد کند.
هند نیز که نگرانیهای مشابهی از ناحیه افراطیگری اسلامی و تروریسم دارد، در ۲۰۱۵ به سازمان پیوست و پاکستان نیز باتوجه به رقابتهای همیشگیاش با هند، عضو سازمان شد. با تثبیت نسبی اوضاع در آسیای میانه و تخفیف «سه شر»، کشورهای عضو کوشیدند کارکردهای جدیدی را برای سازمان تعریف کنند.
اگرچه سه ماه بعد از تاسیس سازمان، توافقنامهای در مورد همکاریهای اقتصادی به امضای اعضا رسیده بود، اما سازمان توفیق چندانی در حوزه همکاریهای اقتصادی بین اعضا نیافت. تجارت اعضا با کشورهای غیرعضو بسیار بیشتر از تجارت آنها با هم است.
مبادلات تجاری چین با امریکا نزدیک به ۶ برابر مبادلات چین با روسیه است و چین در ۲۰۲۰ سه و نیم برابر بیشتر در امریکا سرمایهگذاری کرده تا در روسیه. مبادلات چین با روسیه تنها ۲درصد از کل تجارت خارجی چین است. بهعلاوه، بخش عمده همین همکاریهای اقتصادی نسبتا اندک بین اعضا نیز خارج از چارچوب سازمان و برمبنای توافقات دوجانبه انجام میشود.
پیشرفتهایی که در برخی حوزهها مثل «ابتکار کمربند و جاده» انجام شده نیز ربطی به سازمان یا اختصاص به اعضای سازمان ندارد. طی ده سال گذشته، پیشنهادهای متعدد چین و روسیه برای توسعه همکاریهای اقتصادی بین اعضا حاصل چندانی نداشته و تقریبا همه آنها مانند «ایجاد یک باشگاه انرژی»، ایجاد «بازار واحد انرژی»، «توافقات ترجیحی در مورد انرژی»، پیشنهاد چین برای ایجاد یک «بانک توسعه» مشابه بانک جهانی، ایجاد منطقه تجارت آزاد بین اعضا برای تردد آزاد کالا، خدمات، سرمایه و تکنولوژی که طی ۲۰ سال گذشته ارایه شده، بلااجرا ماندهاند. به این دلیل که چین یک قدرت اقتصادی جهانی است؛ اما روسیه با توجه به مشکلات اقتصادی و نوعی انزوای ژئوپلیتیک در پی بحران کریمه و جنگ اوکراین، در موقعیت دشواری قرار دارد و همزمان نگران بسط نفوذ پکن در آسیای میانه است.
سازمان هیچگاه تلاشی برای ارتقای خود به سطح کاربردهای دفاعی و نظامی انجام نداده و در هیچ یک از اسناد آن اشارهای به این موضوع نشده است. این در حالی است که ناتو از ابتدا و در چارچوب یک پیمان الزامآور صرفا بر کارکردهای نظامی و دفاعی استوار بوده و اعضا مطابق ماده ۵ پیمان ملزم به شناسایی حمله به هر یک از اعضا به عنوان حمله به همه اعضا هستند.
نه تنها هیچ ایدهای برای سوق دادن سازمان همکاری شانگهای در جهت برقراری همکاریهای دفاعی مطرح نبوده، بلکه به عکس، تحولات چند ساله اخیر سازمان را بیش از پیش از این مسیر دور کرده است. چین در نشست شورای امنیت در مورد اوکراین و نیز به همراه همه اعضای سازمان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در مورد حمله روسیه به اوکراین به دو قطعنامه ضدروسی رای ممتنع داد. به علاوه، چین اگرچه در سطح لفظی از روسیه حمایت کرده، اما همزمان شایعات در مورد احتمال کمک نظامی و مالی به روسیه را رد کرده است.
مهمتر اینکه برخی گزارشها حاکی است که چین به دلیل نیاز به بازار مالی و فناوری غرب، عمدتا با تحریمهای غرب علیه روسیه همراهی کرده است. اختلافنظر در مورد اوکراین در جریان نشست سمرقند علنی شد. تا آنجا که نخست وزیر هند در مقابل خبرنگاران خطاب به پوتین گفت که «دوران کنونی دوران جنگ نیست.» مهمتر اینکه اخیرا هند به مجمع کواد، مرکب از امریکا، ژاپن و استرالیا پیوسته که هدفش مهار چین است.
در ارتباط با موضع چین در مورد اوکراین نیز پوتین علنا گفت که از «موضع متوازن» چین قدردانی میکند و «سوالها و نگرانیهای چین در این مورد را درک میکند.» اصولا باید دانست که «سازمانهای بینالمللی» به لحاظ نظری و مبنایی ریشه در ارزشهای لیبرال انترناسیونالیسم دارند و وجود ارزشهای مشترک بین اعضای یک سازمان و پذیرش محدودیت حاکمیت ملی پیششرط موفقیت آن است. غرب در این حوزه پیشرفتهای نمایانی مانند اتحادیه اروپا و ناتو داشته است. اما کشورهای شرقی عمدتا به دلیل نداشتن ارزشهای مشترک و غلبه روزمرّگی و منافع زودگذر تاکنون توفیق نمایانی در این حوزه نداشتهاند.
البته برای ایران بهتر است که در سازمان همکاری شانگهای به عنوان «یک مجمع گفتوگو» حضور داشته باشد. اما همانطور که هندیها نیز گفته و نشان دادهاند که در همین حد برای این سازمان ارزش قائلند، مهم است که مقامات ما نیز از میدان دادن به تصورات غیرواقعی در این رابطه جلوگیری کنند.
تکمیل روند عضویت ایران در سازمان ممکن است طولانی و دشوار باشد. برای این منظور ایران باید شماری کنوانسیون، موافقتنامه، بیانیه سازمان و برخی اسناد ملل متحد مانند «استراتژی جهانی مبارزه با تروریسم» را که عمدتا در جهت مبارزه با تروریسم و افراطیگری است، در مجلس تصویب کند. «کنوانسیون شانگهای برای مبارزه با تروریسم، جداییطلبی و افراطیگری» یکی از مهمترین این اسناد است.
تعریفی که در این سند از تروریسم ارایه شده، مشابه و از جهاتی قویتر از تعریف ارایه شده در «کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم» است که تصویب آن در ایران برای تامین نظر FATF به بنبست خورده است. برخی استناد نیز در ارتباط با رزمایشهای نظامی-انتظامی و جابهجایی نیرو در داخل مرزهای ملی اعضاست که ممکن است به لحاظ تطابق با قانون اساسی مشکلاتی داشته باشند.
منبع: اعتماد